1403/11/28
بسم الله الرحمن الرحیم
استدلال یه صحیحه بزنطی برای اثبات طیب نفس/أركان الإجارة /كتاب الإجارة
موضوع: كتاب الإجارة/أركان الإجارة /استدلال یه صحیحه بزنطی برای اثبات طیب نفس
نحوه دلالت حدیث رفع بر بطلان عقد اکراهی
این حدیث با ظهور درونی و دلالت مستفاد از نفس حدیث دلالت بر رفع مواخذه دارد که حکم تکلیفی است و مورد بحث ما صحت و فساد است که حکم وضعی است. بنابراین با قرینه خارجی دلالتش حکم وضعی است.
شیخ انصاری می گویند این حدیث ظاهر در رفع مواخذه است .منشأ این ظهور چیست؟ ظهور حاقی و وضعی است یا با قرینه است.
آیت الله تبریزی در ارشاد الطالب : در فقرات مالا یعلمون و در فقره طیره و حسد مقصود رفع مواخذه است. حسد خودش برداشته نمی شود بلکه به دلالت اقتضا که یکی از دلالت های اربعه است(دلالت مطابقی، تضمنی، التزامی،اقتضا)در دلالت اقتضا عقل حاکم است. در مانحن فیه هم این بیان از شارع مقدس «رفع مالا یعلمون»، «رُفع حسد»، «رفع ماستکروه علیه» . اینجا رفع مواخذه را درتقدیر می گیرند. علي طیره ، مالایعلمون مرفوع مواخذه است به دلالت اقتضا ودر مااستکروه علیه به ظهور سیاق می گوییم مرفوع مواخذه است.
درصحیح بزنطی سوالی از امام معصوم علیه السلام سوال شده است
ففي صحيحة البزنطي، عن أبي الحسن (عليه السلام): «في الرجل يُستكره على اليمين» فيحلف بالطلاق و العتاق و صدقة ما يملك، أ يلزمه ذلك؟ فقال (عليه السلام): لا، قال رسول اللّه (صلّى اللّه و آله و سلم): وضع عن أُمّتي ما اكرهوا عليه، و ما لم يطيقوا، و ما أخطأوا»[1]
شخصی تعهدی به یک حاکم جور دادند وآن ها برای تعهد تضمین خواستند قسم خورد اگر این کار رابکنم همسرم مطلقه باشد وبنده ام آزاد بشود و اموالم صدقه بشود.از امام علیه السلام سوال می کند آیا این سوگند نافذ است یا نیست؟ امام در جواب مب فرمایند این حلف نافذ نیست یعنی طلاق ، عتق و تصدق واقع نمی شود. استدلال امام تفسیر حدیث رفع است که نشان می دهد حدیث رفع احکام وضعی را هم شامل می شود.
علت عدم وقوع این سه چیز:
1. عدم تحقق اسباب خاصه
2. اکراه.
که امام علیه السلام به اکراه اشاره می کنند. محل بحث ما دخیل داشتن اکراه در صحت وبطلان. امام علیه السلام حکم بطلان را حدیث رفع قرار دادند.
شیخ انصاری از این حدیث طیب نفس در معامله را استفاده کرده است. مرحوم اصفهانی هم یک استفاده قانونی دیگری کرده است که در این بحث مطرح نمی شود.