1404/07/23
بسم الله الرحمن الرحیم
الامر السادس: ما یتحقّق به ردّ الثمن الذی یشترط به الخیار/بیع الخیار /خیار الشرط
موضوع: خیار الشرط/بیع الخیار /الامر السادس: ما یتحقّق به ردّ الثمن الذی یشترط به الخیار
متن کتاب: و كيف كان (1)، فالأقوى فيما لم يُصَرَّح (2) باشتراط الردّ إلى خصوص المشتری، هو قيام الوليّ (3) مقامه (4)؛ لأنّ الظاهر من «الردّ إلى المشتري» (5) حصوله (6) عنده (7) و تملّكه (7) له (6) حتّى لا يبقى الثمن في ذمّة البائع بعد الفسخ (8)، و لذا (9) لو دفع (10) إلى وارث المشتري (11)، كفى (12).
1. ای سواءٌ کان قول المشهور بجواز عدم حضور الخصم فی الفسخ بمعنی عدم اشتراط حضور الخصم لتحقّق شرط ردّ الثمن و کفایة جعل الثمن امانةً عند البائع لقدرته علی الفسخ أو کان بمعنی عدم اشتراط حضور الخصم عند الفسخ بعد ردّ الثمن الی الفسخ.
2. ای لم یُصَرَّح فی العقد.
3. ای ولیّ المشتری من الحاکم، لأنّه ولیّ الغائب أو عدول المؤمنین عند فقد الحاکم أو وکیل المشتری او ولیّ المشتری اذا جُنَّ.
4. ای مقام المشتری فی کفایة ردّ الثمن الی ولیّ المشتری فی الفسخ.
5. ای لأنّ الظاهر من الردّ الی المشتری المشروط فی الخیار.
6. ای الثمن.
7. ای المشتری.
8. و هذا یحصل اذا سلّم الثمن الی ولیّ المشتری.
9. ای و لما ذکرنا من أنّ الظاهر فی الغرض من اعتبار ردّ الثمن إلى المشتری، فی الفسخ، حصول الثمن عند المشتری و تملّک المشتری للثمن حتّی لا يبقى الثمن في ذمّة البائع بعد الفسخ، فلا خصوصیّة لردّ الثمن الی المشتری، بل یحصل هذا الغرض بردّ الثمن الی کلّ من یوجب ردّ الثمن الیه، حصول الثمن عند المشتری و تملّک المشتری للثمن و عدم بقاء الثمن فی ذمّة البائع بعد الفسخ.
10. ای دفع البائعُ الثمنَ.
11. ای عند موت المشتری.
12. کفی فی الفسخ عن الردّ الی نفس المشتری اذا کان حیّاً.
متن کتاب: و كذا لو ردّ (1) وارث البائع (2) مع أنّ المصرَّح به في العقد، ردّ البائع، و ليس (3) ذلك (4) لأجل إرثه (5) للخيار؛ لأنّ ذلك (6) متفرّعٌ على عدم مدخليّة خصوص البائع في الرد، و كذا الكلام في وليّه (7).
1. ای ردّ الثمن.
2. ای و کذا یکفی عن ردّ البائع، لو ردّ وارث البائع بأن مات البائع و ردب وارثه الثمن الی المشتری.
3. این واو، واو استیناف بوده و جواب از اشکال مقدّر می باشد.
حاصل اشکال آن است که قیاس ردّ ثمن به وارث مشتری در صورت فوت مشتری به ردّ ثمن توسّط وارث بائع به مشتری در صورت فوت بائع در جهت کفایت برای ثبوت خیار، قیاس مع الفارق می باشد، زیرا کفایت ردّ ثمن توسّط وارث بائع به مشتری در صورت فوت بائع به خاطر آن است که وارث بائع، خیار را ارث می برد و لذا همچون بائع، می تواند با ردّ ثمن، خیار را برای خود ایجاد نماید، در حالی که مشتری اساساً خیاری ندارد تا وارث مشتری در فرض موت مشتری، آن خیار را به ارث برده و ردّ ثمن به او در ثبوت آن خیار، کافی دانسته شود.
مرحوم مصنّف در مقام پاسخ از این اشکال می فرمایند: کفایت ردّ ثمن توسّط وارث بائع به مشتری برای اثبات خیار، به جهت آن نیست که وارث بائع، خیار را از بائع ارث می برد، زیرا ارث خیار توسّط وارث بائع متوقّف بر آن است که در نظر بائع، ردّ ثمن توسّط شخص بائع برای اثبات خیار، خصوصیّت نداشته باشد، و الّا، خیار، حقّ اختصاصی بائع بوده و قابل ارث نیست، زیرا با فوت بائع، شرط ثبوت آن یعنی ردّ ثمن توسّط شخص بائع متعذّر گردیده و خیار نیز از بین خواهد رفت و به کسی ارث نخواهد رسید، بله، در صورتی که پذیرفته شود ردّ ثمن توسّط شخص بائع در بیع الخیار، خصوصیّت نداشته و همانطور که بیان گردید، مراد از ردّ ثمن توسّط بائع در بیع الخیار، حصول ثمن نزد مشتری و تملّک مشتری نسبت به ثمن است تا ثمن بعد از فسخ، بر ذمّه بائع باقی نماند، در این صورت نه ردّ ثمن توسّط شخص بائع خصوصیّت دارد و نه ردّ ثمن به خصوص شخص مشتری و لذا هم ورثه بائع این خیار را ارث برده و می توانند با ردّ ثمن به مشتری، معامله را فسخ نمایند و هم بایع می تواند در فرض فوت مشتری، با ردّ ثمن به ورثه مشتری، معامله را فسخ کند.
4. ای و لیس کفایة ردّ وارث البائع عن ردّ البائع.
5. ای ارث وارث البائع.
6. ای ارث وارث البائع للخیار.
7. ای و کذا الکلام فی کفایة ردّ ولی البائع الی المشتری عن ردّ البائع الی المشتری حیث أنّها متفرّعٌ علی عدم مدخلیّة ردّ خصوص البائع فی الخیار و کون الظاهر من ردّ البائع الی المشتری، حصول الثمن عند المشتری و تملّک المشتری للثمن حتّی لا یبقی الثمن فی ذمّة البائع بعد الفسخ، و هذا الغرض کما یحصل بردّ البائع الی المشتری، یحصل بردّ ولیّ البائع الی المشتری.