1403/11/27
بسم الله الرحمن الرحیم
مسألة: بیع المظروف مع ظرفه/اشتراط العلم بقدر الثمن /شرائط العوضین
موضوع: شرائط العوضین/اشتراط العلم بقدر الثمن /مسألة: بیع المظروف مع ظرفه
متن کتاب: لكن لا یبعد أن یراد بالظروف (1) خصوص الوعاء المتعارف بیع الشیء فیه (2) و عدم تفریغه منه (3) كقواریر (4) الجُلّاب (5) و العطریات، لا مطلق اللغوی (6) أعنی الوعاء؛ و یحتمل العموم (7)، و هو (8) ضعیف.
نعم، یقوى تعدیة الحكم (9) إلى كلّ مصاحبٍ للمبیع یتعارف بیعه معه (10) كالشمع فی الحُلِیّ (11) المصوغة من الذهب و الفضّة (12)؛
1. ای فی کلمات هؤلاء العلماء فی مسألة الإندار.
2. ای فی ذلک الوعاء.
3. ای عدم تفریغ الشیء من ذلک الوعاء.
4. «قواریر»، جمع «قارورة» به معنای ظرفی است که در آن، نوشیدنی یا عطر و مانند آن قرار می دهند.
5. «جلّاب» معرّب گلاب می باشد.
6. ای لا مطلق الظرف اللغوی.
7. ای و یحتمل ان یراد بالظروف فی کلماء هؤلاء العلماء فی مسألة الاندار، عموم الظروف و مطلق الوعاء، سواءٌ کان المتعارف، بیع الشیء فیه ام لا.
8. ای احتمال کون مراد هؤلاء العلماء فی مسألة الاندار، عموم الظروف.
9. ای حکم الإندار للظرف فی کلّ ظرفٍ تعارف بیع المبیع فیه.
10. ای مع المبیع.
11. «حَلی» به معنای زیور است و در اینجا اشاره به شمعدان تزیینی دارد.
12. مراد از این تعبیر آن است که مبیع، حُلِیّ و شمعدان طلا و نقره بوده و متعارف آن است که مقداری از شمع آب شده که داخل این شمعدان می باشد نیز به همراه آن وزن شده و فروخته می شود.
متن کتاب: و كذا (1) للمظروف الذی یقصد ظرفه بالشراء إذا كان وجوده (2) فیه (3) تبعاً له (3) كقلیل من الدبس فی الزقاق؛ و أمّا تعدیة الحكم (4) إلى كلّ ما ضمّ إلى المبیع ممّا لا یراد بیعه معه (5) (6)، فممّا لا ینبغی احتماله.
مسألة یجوز بیع المظروف مع ظرفه الموزون معه (7) و إن لم یعلم إلّا بوزن المجموع (8) على المشهور (9)، بل لم یوجد قائلٌ بخلافه (10) من الخاصّة إلّا ما أرسله فی الروضة (11)، و نسب (12) فی التذكرة إلى بعض العامّة،
1. ای و کذا یقوی تعدیة حکم الإندار للظرف فی کلّ ظرفٍ تعارف بیع المبیع فیه.
2. ای المظروف.
3. ای الظرف.
4. ای حکم الإندار للظرف فی کلّ ظرفٍ تعارف بیع المبیع فیه.
5. ای مع المبیع.
6. ای سواءٌ کان الضمیمة تبعاً للمبیع عرفاً کقلیلٍ من الدبس فی الزقاق ام لم یکن تبعاً کالحنطة المخلوطة بالشعیر اذا کان الحنطة مبیعاً و الشعیر هبةً.
7. «الموزون»، صفت برای «المظروف» می باشد ای : «یجوز بیع المظروف مع ظرفه، المظروف الذی یکون موزوناً مع ظرفه، لا منفرداً».
8. ای مجموع الظرف و المظروف.
9. تفاوت این مسأله با مسأله قبل یعنی مسأله اندار آن است که در مسأله قبل، ظرف، خارج از مبیع بوده و هیچ بخشی از ثمن در مقابل ظرف، پرداخت نمی شد، در حالی که در این مسأله، ظرف و مظروف، هر دو مورد معامله قرار گرفته و بخشی از ثمن در مقابل ظرف و بخشی دیگر در مقابل مظروف قرار گرفته است؛
و تشابه این مسأله با مسأله قبل یعنی مسأله اندار در آن است که در هر دو مسأله، مجموع وزن ظروف و مظروف معلوم بوده و وزن هر کدام از ظرف یا مظروف به تنهایی مجهول می باشد.
10. ای بخلاف جواز بیع المظروف مع ظرفه الموزون معه و ان لم یعلم الّا بوزن المجموع.
11. ایشان در شرح لمعه، این قول را بدون ذکر قائل تحت عنوان «قیل» ذکر نموده و می فرمایند[1] : «و قيل: لا يصح حتى يعلم مقدار كل منهما، لأنهما في قوة مبيعين، و هو ضعيف».
12. ای نُسِبَ القول بمنع بیع المظروف مع ظرفه الموزون معه و ان لم یعلم الّا بوزن المجموع.
متن کتاب: استناداً إلى أنّ وزن ما یباع وزناً (1) غیر معلوم، و الظرف لا یباع وزناً (2)، بل لو كان (3) موزوناً (4)، لم ینفع (5) مع جهالة وزن كلّ واحد (6) (7) و اختلاف قیمتهما (8)، فالغرر الحاصل فی بیع الجزاف حاصل هنا (9).
1. ای وزن المظروف الذی یُباع وزناً.
2. فما يجب ان يوزن، لم يوزن، و ما لا يلزم وزنه وُزِن.
3. ای الظرف.
4. کما فرض انّه صنع ظرفاً من الخبر و ملأه دهناً.
5. ای لم ینفع العلم بوزن مجموع الظرف و المظروف اللذان یُباعان وزناً.
6. ای کلّ واحدٍ من الظرف و المظروف.
7. زیرا ظاهر ادلّه اعتبار وزن در صحّت بیع آن است که هر کالا، به صورت جداگانه وزن شود.
8. ای قیمة الظرف و المظروف.
9. بیع المظروف مع ظرفه الموزون معه اذا لم یعلم بوزن کلِّ واحدٍ منهما.