« فهرست دروس
درس کفایة الاصول استاد سید مهدی میرمعزی

1403/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

تعریف المطلق و الالفاظه/الفصل الأوّل /المقصد الخامس: فی المطلق و المقیّد و المجمل و المبیّن

 

موضوع: المقصد الخامس: فی المطلق و المقیّد و المجمل و المبیّن/الفصل الأوّل /تعریف المطلق و الالفاظه

 

متن کتاب: و منها (1) علم الجنس كأسامة و المشهور بین أهل العربیة أنه (2)‌ موضوع للطبیعة لا بما هی هی (3)،‌ بل بما هی (4) متعینة بالتعین الذهنی‌ (5) و لذا (6) یعامل معه (7)‌ معاملة المعرفة بدون أداة التعریف‌ (8).

لكن التحقیق‌ أنه (2) موضوع لصرف المعنى‌ (9) بلا لحاظ شی‌ء معه (10) أصلا كاسم الجنس‌ و التعریف فیه‌ (2) لفظی (11)‌ كما هو الحال فی التأنیث اللفظی‌،

    1. ای من الالفاظ التی یطلق علیها اسم المطلق

    2. ای علم الجنس.

    3. ای لا بما هی طبیعةٌ.

    4. ای الطبیعة.

    5. فیکون موضوعاً للطبیعة الحاضرة فی الذهن.

    6. ای لکون معنی علم الجنس متعیّنةً بالتعیّن الذهنی.

    7. ای مع علم الجنس.

    8. بنا بر این، تفاوت علم جنس با اسم جنس بنا بر نظریّه مشهور اهل عربیّه در همین قید تعیّن و حضور در ذهن است که در علم جنس لحاظ شده است و در اسم جنس لحاظ نشده و اگر اسم جنس بخواهد دلالت بر تعیّن و حضور در ذهن داشته باشد، باید محلّی به لام جنس بشود.

    9. ای للطبیعة الصرفة بما هی هی.

    10. ای مع الطبیعة.

    11. یعنی اینطور نیست که به لحاظ معنوی، معرفه بوده و معنای آن شناخته شده باشد، بلکه صرفاً به لحاظ لفظی معرفه بوده و با آن معامله معرفه می شود، مثلاً می تواند مبتدا قرار گیرد یا صفت معرفه برای آن آورده می شود یا الف و لام تعریف نمی پذیرد و هکذا.

 

متن کتاب: و إلا (1) لما صح حمله (2)‌ على الأفراد بلا تصرف و تأویل (3)، ‌ لأنه (2)‌ على‌ المشهور (4) كلی عقلی‌ و قد عرفت‌ أنه لا یكاد صدقه‌ علیها (5) مع‌ صحة حمله (2) علیها (6) بدون ذلك (7) كما لا یخفى، ضرورة (8) أن التصرف‌ فی المحمول‌ (9) بإرادة نفس المعنى‌ بدون قیده (10)‌ تعسف‌ لا یكاد یكون بناء القضایا المتعارفة (11) علیه (12) (13)؛

    1. ای لو کان التعریف فی علم الجنس معنویّاً بجهة وضعه للطبیعة المتعیّنة فی الذهن.

    2. ای علم الجنس.

    3. ای بتجرید علم الجنس عن التعیّن فی الذهن حتّی یمکن صدقه علی الافراد الخارجیّة.

    4. ای المشهور بین اهل العربیّة.

    5. ای لا یکاد صدق الکلّی العقلی علی الافراد الخارجیّة، لأنّ مناط الصدق و الانطباق، الاتّحاد بحسب الوجود و الحال أنّ الکلّی العقلی لا موطن له الّا فی الذهن و الافراد موجودٌ فی الخارج.

    6. ای علی الافراد.

    7. ای بدون التصرّف و التأویل.

    8. عبارت «ضرورة أنّ التصرّف الخ»، تعلیل برای عبارت «مع صحّة حمله علیها بدون ذلک» بوده و وجه ادّعای مرحوم مصنّف مبنی بر اینکه حمل علم جنس بر افراد آن، بدون تصرّف و تأویل می باشد را بیان می نمایند.

    9. ای المحمول علی الافراد و هو علم الجنس.

    10. ای الطبیعة بما هی هی بدون قید حضوره فی الذهن.

    11. ای من حمل اعلام الاجناس علی الافراد.

    12. ای علی هذا التصرّف.

    13. حاصل فرمایش مرحوم مصنّف در عبارت «ضرورة أنّ التصرّف الخ» آن است که صحّت ادّعای استعمال مجازی علم جنس در افراد آن مثل هر استعمال مجازی دیگر نیازمند دو شرط است: یکی علاقه مجاز و دیگری پسند عرف؛ در ما نحن فیه، علاقه مجاز یعنی علاقه جزء و کلّ وجود دارد، زیرا معنای موضوعٌ له علم جنس عند مشهور الأدباء، کلّ بوده و دو جزء دارد: یکی طبیعت و دیگری تعیّن طبیعت در ذهن، در حالی که در استعمال علم جنس در افراد، لفظ علم جنس، در جزء معنای خود یعنی خصوص طبیعت بما هی طبیعت استعمال شده است و این از قبیل استعمال لفظ کلّ در معنای جزء می باشد، ولی این مقدار برای تصحیح استعمال مجازی کافی نبوده و مجاز، علاوه بر علاقه ای از علاقات مجاز مثل جزء و کلّ، نیازمند پسند عرف نیز می باشد، مثلاً به صرف اینکه زید بر الاغ سوار بوده و علاقه حالّ و محلّ در میان آنها وجود دارد نمی توان لفظ «الاغ» را مجازاً در معنای «زید» استعمال نمود، زیرا این استعمال، مورد پسند عرف نیست؛ در ما نحن فیه نیز گفته می شود به مجرّد اینکه میان معنای علم جنس عند مشهور الأدباء و معنای مستعملٌ فیه علم جنس عند استعمال علم جنس در افراد آن، علاقه جزء و کلّ برقرار است نمی توان علم جنس را در جزء معنای آن یعنی طبیعت استعمال نموده و بر افراد آن تطبیق داد، زیرا این استعمال، مورد پسند عرف و به تعبیر مرحوم مصنّف، متعارف نمی باشد.

 

متن کتاب: مع‌ أن‌ وضعه‌ (1) لخصوص معنى‌ (2) یحتاج إلى تجریده (3)‌ عن خصوصیته (4) عند الاستعمال‌ لا یكاد یصدر عن جاهل،‌ فضلا عن الواضع الحكیم‌ (5).

و منها (6) المفرد المعرف باللام‌ (7) و المشهور أنه‌ (8) على أقسام‌: المعرف (9) بلام الجنس‌ أو الاستغراق‌ (10)

    1. ای وضع علم الجنس.

    2. و هو الطبیعة المتعیّنة فی الذهن.

    3. ای تجرید المعنی الموضوع له.

    4. ای عن خصوصیّة المعنی الموضوع له و هو التعیّن فی الذهن.

    5. زیرا غرض از وضع، استعمال است و وقتی تمامی موارد استعمال علم جنس، افراد آن هستند، معنی ندارد که واضع، لفظ علم جنس را برای معنای متعیّن در ذهن وضع نموده و در تمامی موارد استعمالات، آن را از قید تعیّن در ذهن، تجرید نموده و در غیر موضوعٌ له یعنی الطبیعة بما هی هی استعمال نماید که قابل اتّحاد وجودی با افراد خارجی می باشد.

    6. ای من الالفاظ التی یطلق علیها اسم المطلق.

    7. تفاوت اسم جنس غیر محلّی به لام با اسم جنس محلّی به لام استغراق یا عهد مشخّص است، زیرا اسم جنس غیر محلّی به لام، نظری به افراد ندارد، ولی اسم جنس محلّی به لام استغراق، نظر به شمول نسبت به همه افراد و اسم جنس محلّی به لام عهد، نطر به شمول نسبت به فرد معیّنی از افراد دارد؛

البتّه باید توجّه داشت که اسم جنس غیر محلّی به لام نیز به اطلاق و مقدّمات حکمت، دلالت بر استغراق خواهد داشت، ولی تفاوت آن با اسم جنس محلّی به لام استغراق آن است که در اسم جنس محلّی به لام استغراق، دلالت بر استغراق، وضعی است ولی در اسم جنس غیر محلّی به لام استغراق، دلالت بر استغراق، به اطلاق و مقدّمات حکمت می باشد.

امّا تفاوت اسم جنس غیر محلّی به لام با اسم جنس محلّی به لام جنس آن است که اسم جنس غیر محلّی به لام، وضعاً دلالتی بر تعیّن ذهنی طبیعت ندارد، ولی اسم جنس محلّی به لام جنس، وضعاً دلالت بر تعیّن ذهنی طبیعت دارد.

    8. ای المفرد المعرّف باللام.

    9. ای المفرد المعرّف.

    10. ای لام الاستغراق.

 

متن کتاب: أو العهد (1) بأقسامه (2)‌ على نحو الاشتراك (3) (4) بینها لفظا (5) أو معنى‌ (6) و الظاهر أن الخصوصیة فی كل واحد من الأقسام (7)‌ من قبل خصوص‌ اللام‌ (8) أو من قبل‌ قرائن المقام‌ (9) من باب تعدد الدال و المدلول‌، لا باستعمال المدخول‌ (10) لیلزم فیه (11) المجاز (12) أو الاشتراك‌ (13)،

    1. ای لام العهد.

    2. ای العهد الذکری و العهد الذهنی و العهد الحضوری.

    3. ای اشتراک المفرد المعرّف باللام.

    4. ای بین المعرّف بلام الجنس و المعرّف بلام الاستغراق و المعرّف بلام العهد باقسامه.

    5. ای بأن یکون مشترکاً لفظیّاً بین هذه المعانی و کان لللفظ المفرد المعرّف باللام، اوضاعاً متعدّدة بتعدّد هذه المعانی.

    6. ای بأن یکون مشترکاً معنویّاً بین هذه المعانی و کان لللفظ المفرد المعرّف باللام، وضعاً واحداً للمعنی الجامع المشترک بین هذه المعانی و هو العهد و یکون فهم خصوصیّات هذه المعانی من کون العهد ذکریّاً او ذهنیّاً او خارجیّاً الی القرینة.

    7. ای الخصوصیّة فی کلّ واحدٍ من اقسام المفرد المحلّی باللام مثل ارادة الجنس المعیّن فی المفرد المحلّی بلام الجنس و ارادة جمیع افراد الجنس فی المفرد المحلّی بلام الاستغراق و ارادة فردٍ معهودٍ من افراد الجنس ذهناً أو ذکراً او حضوراً فی المفرد المحلّی بلام العهد الذهنی و الذکری و الحضوری.

    8. ای علی تقدیر الاشتراک اللفظی و کون اللام مشترکاً لفظیّاً موضوعاً باوضاعٍ متعدّدة لمعنی الجنس و الاستغراق و العهد الذهنی و العهد الذکری و العهد الحضوری.

    9. ای علی تقدیر الاشتراک المعنوی و کون لام العهد موضوعاً لمعنیً جامعٍ بین العهد الذهنی و العهد الذکری و العهد الحضوری.

    10. ای مدخول اللام و هو اسم الجنس المفرد.

    11. ای لفظ المدخول باللام.

    12. فی المفرد المحلّی بلام الاستغراق أو لام العهد، لأنّ اسم الجنس المفرد المحلّی باللام لا یوضع الّا لنفس الجنس و الطبیعة، لا لجمیع افراده و لا لفردٍ خاصٍّ منه، فاستعماله فی جمیع الافراد او الفرد الخاصّ، یکون من المجاز.

    13. ای الاشتراک المعنوی بأن یدّعی کون المفرد المحلّی باللام مشترکاً معنویّاً وضع للمعنی الجامع لجمیع افراد الجنس فی المفرد المحلّی بلام الاستغراق و فردٍ خاصٍّ من افراد الجنس فی المفرد المحلّی بلام العهد باقسامه و نفس الجنس فی المفرد المحلّی بلام الجنس.

 

متن کتاب: فكان المدخول (1)‌ على كل حال‌ (2) مستعملا فیما یستعمل فیه الغیر المدخول‌ (3) (4).

    1. ای المفرد المدخول لللام.

    2. ای سواءٌ کان مدخولاً للام الاستغراق او للام الجنس او للام العهد باقسامه.

    3. ای ما یستعمل فیه المفرد غیرَ المدخول للام و هو الطبیعة بما هی هی.

    4. ای و کان دلالة الفرد المحلّی باللام علی الجنس او الاستغراق او العهد باقسامه من باب تعدّد الدالّ و المدلول.

logo