1403/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
مناط الاضطرار الرافع للحرمة؛ حکم الاضطرار بسوء الاختیار/التنبیه الأوّل: الاضطرار فی موضع الاجتماع /تنبیهات اجتماع الأمر و النهی
موضوع: تنبیهات اجتماع الأمر و النهی/التنبیه الأوّل: الاضطرار فی موضع الاجتماع /مناط الاضطرار الرافع للحرمة؛ حکم الاضطرار بسوء الاختیار
متن کتاب: [حكم توسط الأرض المغصوبة]
إن قلت (1): إن التصرف فی أرض الغیر بدون إذنه بالدخول و البقاء حرام بلا إشكال و لا كلام، و أما التصرف بالخروج الذی یترتب علیه (2) رفع الظلم (3) و یتوقف علیه (2) التخلص عن التصرف الحرام (3)، فهو لیس بحرام فی حال من الحالات (4)، بل حاله (5) حال مثل شرب الخمر المتوقف علیه النجاة من الهلاك فی الاتصاف بالوجوب فی جمیع الأوقات (6).
و منه (7) ظهر المنع عن كون جمیع أنحاء التصرف فی أرض الغیر (8) مثلا حراما قبل الدخول و أنه (9) یتمكن من تلك الجمیع (10) حتى الخروج؛ و ذلك (11) لأنه لو لم یدخل، لما كان متمكنا من الخروج و تركه (12)
این «إن قلت» اشاره به قول سوّم در مسأله دارد یعنی قول به حرمت دخول و بقاء و وجوب خروج و لو دخول، به سوء اختیار مکلّف باشد که مرحوم کلانتری در تقریرات بحث مرحوم شیخ انصاری یعنی کتاب مطارح الانظار اختیار نموده اند.
ای علی التصرّف بالخروج.
و هو التصرّف بالبقاء.
ای لا قبل الدخول و الاضطرار و لا بعده.
ای التصرّف بالخروج.
ای قبل الاضطرار الی الحرام و بعده.
ای ممّا ذکرنا من وجوب التصرّف بالخروج الذی یترتّب علیه رفع الظلم و یتوقّف علیه التخلّص عن التصرّف الحرام فی جمیع الاوقات و عدم حرمته فی حالٍ من الحالات.
ای الشامل للتصرّف بالخروج المترتّب علیه رفع الظلم و التخلّص عن الحرام.
ای المکلّف.
ای و أنّه یتمکّن من ترک تلک التصرّفات فی ارض الغیر جمیعها.
ای المنع عن تمکّن المکلّف عن ترک التصرّف بالخروج، قبل الدخول و بالتالی، المنع عن کون التصرّف بالخروج حراماً حتّی قبل الدخول.
فإذا لم یکن قبل الدخول متمکّناً من ترک الخروج، فلا یکون التصرّف بالخروج حراماً علیه قبل الدخول، لأنّ حرمته یکون من قبیل التکلیف بغیر المقدور و هو قبیحٌ و القبیح عن الحکیم محالٌ.
متن کتاب: و (1) ترك الخروج بترك الدخول رأسا لیس فی الحقیقة إلا ترك الدخول، فمن لم یشرب الخمر، لعدم وقوعه فی المهلكة التی یعالجها (2) به (3) مثلا لم یصدق علیه إلا أنه لم یقع فی المهلكة لا أنه ما شرب الخمر فیها (4) إلا على نحو السالبة المنتفیة بانتفاء الموضوع كما لا یخفى.
و بالجملة لا یكون الخروج بملاحظة كونه (5) مصداقا للتخلص عن الحرام (6) أو سببا له (7) (8) إلا مطلوبا و یستحیل أن یتصف (5) بغیر المحبوبیة و یحكم علیه (5) بغیر المطلوبیة.
این واو، واو استینافیّه بوده و جواب از اشکال مقدّر می باشد؛
حاصل اشکال آن است که اگرچه مکلّف قبل از دخول، فی حدّ نفسه و بدون واسطه، قدرت بر خروج یا ترک خروج نداشته و لذا تحریم خروج بر او و تکلیف او به ترک خروج، از قبیل تکلیف به غیر مقدور و محال می باشد، ولی به واسطه دخول، قدرت بر خروج و به واسطه عدم دخول، قدرت بر ترک خروج داشته است و لذا تکلیف او قبل از دخول به ترک خروج، تکیلف به غیر مقدور و محال نبوده و قبل از دخول، همانطور که دخول و بقاء بر او حرام است، خروج نیز بر او حرام می باشد.
مرحوم مصنّف با این عبارت در صدد پاسخ از این اشکال بر آمده و می فرمایند: طبق این تحلیل، قدرت بر خروج و یا ترک آن در صورتی صدق می نماید که دخول محقّق گردد و بدون تحقّق دخول، قدرت بر ترک خروج، صرفاً یک قضیّه سالبه به انتفاء موضوع بوده و ترک خروج حقیقتاً بر آن صدق نمی نماید، بلکه حقیقتاً صرفاً ترک دخول بر آن صدق می نماید؛ لذا مکلّف قبل از دخول، صرفاً قدرت بر ترک دخول داشته و ترک دخول بر او حرام خواهد بود، امّا قدرت بر ترک خروج نداشته و لذا ترک خروج بر مکلّف قبل از دخول، حرمتی نخواهد داشت.
ای یعالج تلکَ المهلکة.
ای بالخمر.
ای فی المهلکة.
ای الخروج.
کما هو مختار صاحب الفصول.
ای للتخلّص عن الحرام.
کما هو مختار المصنّف رحمه الله کما سیأتی.