1404/07/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع شناسی/بانکداری اسلامی /فقه مقارن
موضوع: فقه مقارن/بانکداری اسلامی /موضوع شناسی
موضوع شناسی بانک ربوی
زیر شاخههای منابع سپردهای و غیر سپرده ای
تاکنون، تفاوت میان منابع سپردهای و غیرسپردهای را بررسی کردیم و به زیرشاخههای هر دسته رسیدیم. در ادامه، این زیرشاخهها را با توضیحات لازم تشریح خواهیم کرد. تمرکز بر دسته سپردهای است، که شامل چهار زیرشاخه اصلی میشود: 1. حساب جاری (دیداری) 2. حساب پسانداز 3. سپردههای مدتدار 4. گواهیهای سپرده. گواهیهای سپرده، در واقع نوعی سپرده مدتدار با ویژگی اوراق بهادار است که جزئیات آن به زودی بررسی خواهد شد.
زیرشاخههای دسته غیرسپردهای عبارتاند از: 1. انتشار اوراق بهادار (مانند اوراق مشارکت یا صکوک اسلامی) 2. دریافت خط اعتباری از بانک مرکزی یا سایر بانکها 3. استقراض از بازار بینبانکی4. آوردههای سهامداران (سرمایه اولیه). توجیه این دستهبندی اهمیت ویژهای دارد، زیرا در مباحث آتی با آنها سروکار خواهیم داشت.
زیر شاخههای منابع سپردهای
1.حساب جاری (دیداری): سپردههایی هستند که دارندۀ حساب میتواند در هر زمان و بدون محدودیت، موجودی خود را برداشت کند. این حساب، که با صدور چک شناخته میشود، تسلط کامل بر وجوه را به سپردهگذار میدهد. ویژگیهای کلیدی آن عبارتاند از: نقدشوندگی بالا و نامحدود، فقدان سود (در نظام متعارف) یا کارمزد خدمات (در بانکداری اسلامی – با مباحث فقهی خاص) و امکان پرداخت از طریق چک، کارت نقدی، یا انتقال الکترونیکی. نقش آن برای بانک، تأمین منبع ارزانقیمت است؛ هزاران حساب جاری، حجم عظیمی از وجوه را بدون پرداخت سود در اختیار بانک قرار میدهد. با این حال، ناپایدار است، زیرا سپردهگذار میتواند هر لحظه وجوه را برداشت کند. در نهایت، این حساب اساساً خدماتی بانکی است.
2.حساب پسانداز: برای نگهداری وجوه و دریافت سود طراحی شده است. برخلاف حساب جاری، سودآور است (در بانکداری ربوی)، اما برداشت با محدودیت در دفعات یا سقف همراه است. ویژگیهای آن شامل دسترسی نسبتاً آزاد به وجوه، سود اندک اما ثابت و مناسب بودن برای مشتریان خرد، خانوارها و عموم (نه شرکتها یا سهامداران) است. نقش آن برای بانک، تجهیز منابع خرد با پایداری بیشتر نسبت به حساب جاری است؛ این حساب، روابط بلندمدتتری با خانوارها و مشتریان خرد برقرار میکند و بانک را قادر به تعامل مداوم با عموم جامعه میسازد.
3.سپردههای مدتدار: وجوهی هستند که برای مدت معین (مانند شش ماه، یک سال یا بیشتر) بلوکه میشوند. تفاوت اصلی با حسابهای جاری و پسانداز، محدودیت برداشت است: برداشت زودهنگام مشمول جریمه یا کاهش سود میشود. ویژگیها: بلوکه شدن وجوه برای مدت مشخص، نرخ سود بالاتر از حساب پسانداز (به دلیل تعهد نگهداری) و امکان برداشت با جریمه. نقش آن برای بانک، منبع پایدارتری نسبت به دو نوع قبلی است؛ این پایداری، برنامهریزی دقیقتر برای تخصیص منابع (اعطای تسهیلات، سرمایهگذاری) را ممکن میسازد. بانک میتواند بر اساس وجوه قابل اتکا، نقدینگی و داراییها را بهتر مدیریت کند.
4.گواهیهای سپرده: نوعی سپرده مدتدار با اوراق بهادار است؛ این اوراق قابل خریدوفروش و انتقال در بازار ثانویه هستند (سود به دارنده جدید تعلق میگیرد).
ویژگیها: سررسید مشخص، نرخ سود ثابت و از پیش تعیینشده، و قابلیت معامله. نقش آن برای بانک، جذب منابع کلان از بازار سرمایه است؛ این گواهیها همچون پولی در گردش عمل میکنند، نقدشوندگی سپردهگذار را افزایش میدهند، ریسک نقدینگی را کاهش میدهند و تنوعی در ابزارهای تجهیز منابع ایجاد میکنند – فراتر از روشهای سنتی مانند پسانداز یا حساب جاری – با اتصال به بازار ثانویه.
زیرشاخههای منابع غیر سپردهای
1.انتشار اوراق بهادار: یکی از منابع غیرسپردهای است. بانکها ابزارهای مالی مانند اوراق مشارکت را منتشر میکنند تا منابع جذب کنند. اوراق مشارکت دو نسخه دارد: ربوی (شبیه اوراق قرضه، بدون شراکت واقعی) و فقهی (مشارکت در پروژههای خارجی یا صکوک اسلامی، که دستاورد بانکداری اسلامی است و انواعی دارد).
ویژگیها: سررسید و نرخ سود مشخص، قابلیت خریدوفروش در بازار سرمایه، و انتشار تحت نظارت بانک مرکزی یا سازمان بورس. نقش آن جذب منابع کلان از بازار سرمایه، ایجاد تنوع در تجهیز و تأمین مالی پروژههای بزرگ خارجی است.
2.دریافت خط اعتباری: تسهیلاتی است که بانک مرکزی یا بانکهای بزرگ به بانکهای دیگر اعطا میکنند تا کمبود نقدینگی را پوشش دهد. این امر بینبانکی است و برای مدیریت بحرانهای موقتی (مانند ناتوانی در پیشبرد پروژهها) به کار میرود. ویژگیهای آن عبارت است از: کوتاهمدت (فلسفه آن حل مسائل مقطعی است)، نرخ سود بالاتر از منابع سپردهای (زیرا میان دو نهاد قدرتمند است) و مشروط به شرایط اضطراری. نقش آن عبارت است از: مدیریت نقدینگی، جلوگیری از ورشکستگی و ایجاد کانال اعتباری بدون صدور اوراق یا باز کردن حساب.
3. استقراض از بازار بینبانکی: قرضهای کوتاهمدت (حتی یکشبه یا هفتگی) میان بانکهاست، بر خلاف وامهای مدتدار به مشتریان. نرخ سود بر اساس عرضه و تقاضای نقدینگی تعیین میشود و بر پایه اعتماد بانکی است. نقش آن تأمین نقدینگی روزانه، تنظیم تراز نقدینگی و کاهش وابستگی به بانک مرکزی – با تمایز میان روابط بانک-بانک مرکزی (اصولی) و بانک-بانک (برای حل مسائل داخلی).
اصطلاحات بانکی لایههای متعددی دارند: برخی عمومی، برخی تخصصیشده در مطالعات اسلامی (مانند «خلق پول»). شناخت این اصطلاحات، پیشنیاز لایههای بعدی است.
4.آورده سهامداران (سرمایه اولیه): سرمایه سهامداران و آوردههای اولیه، به عنوان یکی از منابع غیرسپردهای بانک، عبارت است از سرمایهای که مالکان و سهامداران بانک در زمان تأسیس یا افزایش سرمایه، در اختیار بانک قرار میدهند. این سرمایه در دو موقعیت زمانی اصلی شکل میگیرد: نخست، در مرحله تأسیس بانک، که سهامداران اولیه سهمی از بانک را از همان آغاز به دست میآورند؛ و دوم، در مرحله افزایش سرمایه، که سهامداران جدید یا موجود، با خرید یا افزودن سهام اضافی، سرمایه بیشتری به بانک تزریق میکنند.
دلیل طبقهبندی به عنوان منبع غیرسپردهای: این منبع را غیرسپردهای مینامند، زیرا برخلاف سپردههای سنتی (مانند حسابهای جاری یا پسانداز)، که در آنها بانک متعهد به بازپرداخت اصل سرمایه به همراه سود احتمالی است، در اینجا بانک هیچ تعهدی برای بازپرداخت اصل سرمایه ندارد. سهامداران در واقع مالک بخشی از بانک محسوب میشوند و سرمایه آنها به صورت اعطایی (نه سپردهای) تلقی میگردد. با این حال، سود ناشی از فعالیتهای بانک (در قالب سود سهام) به سهامداران تعلق میگیرد، اما این سود بخشی از تعهد بازپرداخت اصل سرمایه نیست.
ویژگیهای کلیدی: 1.دائمی و بدون تعهد بازپرداخت. این منبع برخلاف بسیاری از منابع دیگر (که اغلب کوتاهمدت، ناپایدار یا مشروط به بازپرداخت هستند)، دائمی است و بانک هیچ تعهدی برای بازگرداندن اصل سرمایه ندارد. تمرکز تعهد بانک بر توزیع سود سهام است، نه بازپرداخت سرمایه اولیه.2. نشاندهنده قدرت مالی و اعتبار بانک. افزایش تعداد سهامداران و حجم سرمایه، قدرت مالی و اعتبار بانک را تقویت میکند، زیرا نشاندهنده پایهای محکم برای عملیات بانکی است. 3.توزیع سود به صورت سود سهام. سود حاصل از فعالیتهای بانک معمولاً به صورت سود سهام به سرمایهگذاران پرداخت میشود. 4.قابلیت انتقال. سهام قابل انتقال و خریدوفروش است، که این ویژگی آن را از سرمایههای ثابت متمایز میکند. برای مثال، سهام بانکهایی مانند بانک ملت، که از طریق بازار سرمایه عرضه میشود، میتواند توسط سرمایهگذاران خریداری شود و به افزایش سرمایه بانک کمک کند.
نقش در بانکداری: این منبع نقش محوری در بانکداری ایفا میکند، زیرا:
سرمایه سهامداران پایهای برای تأسیس بانک یا افزایش ظرفیت عملیاتی آن فراهم میآورد. با افزایش سرمایه، بانک میتواند ریسکهای بیشتری را بپذیرد، زیرا ظرفیت مالی بالاتری برای پوشش زیانهای احتمالی دارد. بدون این ظرفیت، پذیرش ریسک بدون پشتوانه میتواند به ورشکستگی منجر شود. در مقابل، سرمایه بالا امکان ورود به معاملات جدید و پرریسک را فراهم میکند، که این امر برای توسعه بانک ضروری است. این سرمایه اغلب به عنوان شرطی برای نظارت بانک مرکزی عمل میکند، زیرا نشاندهنده پایداری مالی بانک است.
تقسیمبندی منابع تجهیز از دیدگاه ادبیات بانکداری اسلامی
در ادبیات بانکداری، به ویژه در متون فارسی و بانکداری اسلامی، تقسیمبندی دیگری برای منابع تجهیز مشاهده میشود. این تقسیمبندی، که عمدتاً از گفتمانهای اسلامی در حوزه بانکداری نشأت گرفته، منابع را به دو دسته منابع سرمایهگذاری و غیرسرمایهگذاری تقسیم میکند. این رویکرد، که از تعامل فقه اسلامی با بانکداری مدرن ناشی شده، بر پایداری و قابلیت استفاده منابع در فعالیتهای اقتصادی تأکید دارد. سؤال کلیدی این است که این تقسیمبندی چه نسبتی با تقسیمبندی پیشین (سپردهای و غیرسپردهای) دارد؟
منابع سرمایهگذاری: این منابع شامل سپردههایی هستند که بانک حق دارد آنها را در فعالیتهای اقتصادی، اعتباری و سرمایهگذاری به کار گیرد. به عبارت دیگر، بانک میتواند از این منابع برای سرمایهگذاری مستقیم استفاده کند. مثالهای اصلی عبارتند از: سپردههای مدتدار وگواهیهای سپرده. این دسته ذیل منابع سپردهای قرار میگیرد و پایداری بالاتری نسبت به منابع غیرسرمایهگذاری دارد، زیرا بانک میتواند بر آنها اتکا کند و برنامهریزی بلندمدت انجام دهد.
منابع غیرسرمایهگذاری: این منابع شامل سپردههایی هستند که بانک حق استفاده سرمایهگذاری مستقیم از آنها را ندارد یا استفاده محدود است. این سپردهها عمدتاً برای نقل و انتقال، پرداخت و خدمات روزمره به کار میروند. مثال آن حسابهای جاری و دیداری این دسته نیز ذیل منابع سپردهای است، اما به دلیل قابلیت برداشت فوری، پایداری کمتری دارد و بانک نمیتواند آنها را در سرمایهگذاریهای بلندمدت به کار گیرد.
نسبت با تقسیمبندی سپردهای و غیرسپردهای
- منابع سرمایهگذاری و غیرسرمایهگذاری: این تقسیمبندی زیرمجموعهای از منابع سپردهای است. منابع سرمایهگذاری (مانند سپردههای مدتدار) قابل سرمایهگذاری هستند، در حالی که منابع غیرسرمایهگذاری (مانند حسابهای جاری) غیرقابل سرمایهگذاری تلقی میشوند.
- منابع غیرسپردهای: این دسته جداگانه است و شامل ابزارهایی مانند اوراق بهادار، خطوط اعتباری و آورده سهامداران میشود. این منابع اغلب قابلیت سرمایهگذاری دارند، اما منشأ آنها غیرسپردهای است.
- منشأ تقسیمبندی: این رویکرد بر پایه پایداری منابع استوار است؛ منابع سرمایهگذاری پایدارتر هستند و بانک میتواند آنها را در فعالیتهای اقتصادی به کار گیرد، در حالی که منابع غیرسرمایهگذاری ناپایدارترند.
در نتیجه، تقسیمبندی سرمایهگذاری/غیرسرمایهگذاری زیرتقسیم منابع سپردهای است و نباید با تقسیمبندی کلان سپردهای/غیرسپردهای خلط شود.
تجهیز منابع؛ ورود نقد فوری یا غیرمستقیم
سؤال کلیدی در تجهیز منابع این است که آیا تجهیز لزوماً به معنای ورود نقد فوری به بانک است، یا میتواند شامل منابع غیرمستقیم، تعهدی و آیندهدار نیز باشد؟ پاسخ این است که تجهیز منابع در بانکداری نه تنها به دریافت مستقیم پول نقد محدود میشود، بلکه میتواند به صورت غیرمستقیم نیز رخ دهد. منابع عبارت است از:مستقیم و نقدی (مانند سپردههای جاری)، غیرمستقیم یا مشروط (مانند خطوط اعتباری، اوراق با سررسید، یا درآمدهای آتی که بعداً نقد میشوند)
منابع سپردهای با ورود نقد مستقیم
1. سپردههای دیداری یا جاری. ورود نقد فوری هنگام افتتاح حساب؛ قابل برداشت هر زمان 2. سپردههای پسانداز. ورود نقد مستقیم با محدودیتهای زمانی و برداشت. 3. سپردههای مدتدار: ورود نقد مستقیم، اما بلوکهشده برای مدت معین؛ برداشت زودرس با جریمه یا کاهش سود همراه است.
منابع غیرسپردهای با ورود نقد مستقیم یا غیرمستقیم
1. انتشار اوراق بهادار: ورود نقد مستقیم در ازای فروش اوراق؛ اوراق قابل معامله در بازار و ایجاد ارتباط فراوان با مشتریان.
2.خط اعتباری (از بانک مرکزی یا بانکها): غیرمستقیم؛ نقد هنگام استفاده میشود، نه هنگام ایجاد خط. شامل اصل و سود.
3. تسهیلات بینبانکی: نقد مستقیم هنگام معامله؛ کوتاهمدت و بر پایه اعتماد.
4. افزایش سرمایه سهامداران: نقدی یا تعهدی؛ سهامدار پول را مستقیم یا بر اساس تعهد پرداخت میکند.
این منابع نشاندهنده تنوع راههای جذب پول هستند: کوتاهمدت (مانند تسهیلات بینبانکی)، میانمدت (اوراق با سررسید) یا بلندمدت (افزایش سهام). بانکها بیشترین تعامل مالی را با یکدیگر دارند و این ابزارها امکان جذب پول بدون وابستگی به مشتریان عمومی را فراهم میکنند. در فقه اسلامی، سؤالاتی مانند ربوی بودن قرض بینبانکی (که طرفین انسان نیستند) مطرح است، که نیاز به بررسی ادله ربا دارد.
اصطلاحشناسی انتشار اوراق بهادار: انتشار اوراق بهادار یکی از ابزارهای تأمین مالی غیرسپردهای است. در این فرآیند، بانک یا نهاد مالی اوراقی منتشر میکند و در ازای فروش آن، نقد مستقیم دریافت میکند. این اوراق عمدتاً بر پایه قرض با بهره (در نظام ربوی) یا مشارکت (در نظام اسلامی) استوار است.
توضیح فرآیند: بانک اوراقی (مانند اوراق قرضه یا مشارکت) منتشر میکند، خریدار پول را قرض میدهد و اوراق دریافت میکند، بانک متعهد به بازپرداخت اصل و سود (در نظام ربوی) است، اوراق قابل فروش در بازار، که آن را از سپردههای سنتی (که مشتری مستقیم پول میدهد بدون اوراق) متمایز میکند.
زیرمجموعهها در بانکهای متعارف: 1. ابزار بدهی؛ مانند اوراق قرضه با سود ثابت. 2. ابزار سرمایه؛ مانند سهام یا اوراق مشارکت. در فقه اسلامی، این اوراق باید در قالب عقود (مانند مضاربه یا وکالت) قرار گیرند، نه صرفاً قرض. اوراق قرضه اصلیترین نوع است، اما اوراق مشارکت و سایر انواع نیز وجود دارند. بانک با این ابزار پول جذب میکند، اصل و سود را بازمیگرداند، و اوراق در بازار گردش میکند.
رویکرد فقهی به بانکداری؛ تنظیری و تحکیمی
در بررسی فقهی بانکداری، دو رویکرد اصلی وجود دارد. 1.رویکرد تنظیری (نظریهپردازی): ارائه نظریه در مورد ظرفیت عقود فقهی (مانند مضاربه، وکالت، بیع) برای پوشش عملیات بانکی. مثلاً آیا عقد وکالت میتواند ماهیت اوراق را حفظ کند بدون از دست دادن هویت؟ 2. رویکرد تحکیمی (حکمسازی): صدور فتوا بر اساس نظریه.
بحثهای فقهی اغلب قاطی میشوند؛ زیرا بدون نظریهپردازی اولیه، اجرای عقود ناکارآمد است. نیاز به اصطلاحشناسی جامع، خلق مصطلحات جدید، و ظرفیتسنجی نظامهای فقهی (مانند مضاربه یا وکالت) وجود دارد تا ببینیم آیا این عقود میتوانند جریان بانکی را پوشش دهند. مرحوم شهید صدر در کتاب «البنک اللاربوی» ابتدا نظریه داد و سپس احکام. این تمایز کلیدی است: ابتدا اصطلاحات را مرور کنیم برای ذهنیتسازی، سپس نظریه دهیم تا اجرای عملی ممکن شود.
این مرور، ذهنیتی اولیه است؛ در فقه، نظریهپردازی پیش از اجرا ضروری است تا «اسلامیسازی» واقعی محقق شود. انشاءالله در جلسات آتی، هر بخش را عمیقتر بررسی خواهد شد.