1404/08/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: تفسیر موضوعی/غفلت /آیه 7 و 8 سوره یونس
بحث تفسیری این جلسه به چهارمین آیه از آیات مربوط به رذیلت غفلت اختصاص دارد که در سوره مبارکه یونس، آیات ۷ و ۸ قرار گرفته است.
﴿إنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ﴾
آنها كه ايمان به ملاقات ما (و روز رستاخيز) ندارند، و به زندگى دنيا خشنود شدند و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند ؛ (همه) آنها جايگاهشان آتش است، بخاطر كارهايى كه انجام مىدادند!
شرح لغات :
برای تسلط و اشراف بر ترجمه آیات، ریشهیابی لغوی از اهمیت بالایی برخوردار است. آشنایی با ریشه کلمات و قوانین لغت، از مهمترین ابزارهای اشراف بر ترجمه قرآن است. در این دو آیه، چند واژه نیازمند بررسی دقیقتر هستند:
لَا يَرْجُونَ
ریشه: ریشه این فعل «رَجَوَ» است.
معنای کلی: در معنای کلان، «رجو» و «یرجو» به معنای باور و امید است. بنابراین «لَا يَرْجُونَ» یعنی باور و امیدی ندارند.
جناب راغب در کتاب "المفردات" «رجا» را اینگونه معنا کرده است: "الرَّجَا ظَنٌّ يَقْتَضِي حُصُولَ مَا فِيهِ مَسَرَّةٌ"[1]
. طبق این تعریف، "رجا" به گمان و اعتقادی اطلاق میشود که زمینه خوشحالی و مسرت را در وجود انسان ایجاد میکند.
با توجه به اینکه «لا»ی نافیه بر سر این فعل آمده است («لَا يَرْجُونَ»)، معنا این میشود که اوصاف افراد غافل در آیه این است که هیچگونه مسرت، امید و خوشحالی برای ملاقات با پروردگار ندارند. دلیل این امر آن است که آنان میدانند در ملاقات با خداوند، عملی که موجب نتیجهای خوب برایشان شود، انجام ندادهاند. این حالت شبیه به احساس ناخوشایند یک فرد بدهکار در هنگام ملاقات با طلبکارش است، بهویژه اگر توانایی پرداخت بدهی خود را نداشته باشد. برخی انسانهای غافل و گنهکار نیز به همین شکل از ملاقات با پروردگار بیزار و گریزان هستند.
لِقَاءَنَا
ریشه: این واژه از ماده «لَقِیَ» به معنای دیدار اخذ شده است.
جناب راغب در "المفردات" «لقا» را به معنای "مقابلة الشیء و مصادفته معا"[2]
تعریف میکند؛ یعنی زمانی که دو چیز روبروی یکدیگر قرار گرفته و با هم تلاقی کنند.
در آیه کریمه، عبارت «لِقَاءَنَا» (ملاقات با ما) به معنای ملاقات فیزیکی و جسمانی با خداوند نیست، زیرا چنین تصوری مستلزم قائل شدن به جسمیت برای خداوند است که امری مردود است. بلکه منظور از «لقاء»، ملاقات با پاداش و کیفر الهی است. روز قیامت، عرصه ظهور ثمره اعمال دنیوی است. در آن روز، نیکوکاران با پاداشهای الهی ملاقات میکنند و غافلان با عذابهای الهی روبرو میشوند.
اطْمَأَنُّوا
ریشه: ریشه این واژه «طَمَنَ» (ط، م، ء، ن) است که به معنای دلبستن و آرامش یافتن دل است. حالتی که دل به آرامش میرسد، طمأنینه نامیده میشود.
جناب راغب اطمینان را "السکون بعد الانزعاج"[3]
(آرام گرفتن پس از یک تلاطم و ناآرامی) معنا میکند. برای مثال، آبی که در یک ظرف پس از تکان خوردن و متلاطم شدن، در یک جا قرار گرفته و به سکون میرسد، به حالت اطمینان رسیده است.
عبارت «وَاطْمَأَنُّوا بِهَا» اشاره به این دارد که این افراد غافل، آرامش و سکون دل خود را در گرویدن به دنیا جستجو میکنند، اما هرگز به آن دست نخواهند یافت. حال آنان مانند فرد تشنهای است که برای رفع عطش از آب شور دریا مینوشد و در نتیجه تشنهتر و بیقرارتر میشود. کسانی که برای رسیدن به آرامش به دنیا روی میآورند، هرگز روی آرامش را نخواهند دید و مرحله به مرحله با وعدههای دروغین خود را فریب میدهند. با پیشروی بیشتر در دنیا، گرفتاریهایشان نیز بیشتر میشود؛ همانند دو برادر که در نوجوانی با یکدیگر انس و الفت بیشتری داشتند اما در بزرگسالی و پس از درگیر شدن با دنیا، حسادتها میانشان بروز میکند.
مَأْوَاهُم
ریشه: این واژه از ریشه «أَوَیَ» گرفته شده است که در معنای کلان به معنای جایگاه است. «مَأْوَاهُم» یعنی جایگاه آنها.
راغب معتقد است «مأوی» مصدر است.[4]
نکته لطیف آن این است که «أَوَی إِلَی کَذَا» به معنای ضمیمه شدن و چسبیدن به چیزی است. «مَأْوَی» لحظهای است که این انضمام و ضمیمه شدن صورت میگیرد. به این دلیل به جایگاه اطلاق شده که انسان در جایگاه خود نوعی استقرار و ضمیمه شدن را تجربه میکند.
عبارت «أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ» بیانگر این است که جهنم به این افراد ضمیمه میشود یا آنان به جهنم ضمیمه میشوند.
غَافِلُونَ
ریشه: این واژه از «غفلت» میآید.
راغب غفلت را "سهوٌ یعتری الإنسان من قلة التحفظ و التیقظ"[5]
تعریف میکند؛ یعنی خطا و سهوی که در نتیجه کم شدن احتیاط و مراقبت به انسان عارض میشود. آن لحظه عارض شدن سهو و خطا را لحظه غفلت مینامند.
در تعبیری دیگر، غفلت به معنای رفتنِ "معنا" از نفس است. "معنا" یعنی مقصود و منظور. زمانی که مقصود و منظور از جان انسان کوچ میکند، آن لحظه را غفلت تفسیر کردهاند.
نکات تفسیری
در بخش تفسیر این آیات، نکات متعددی وجود دارد که به اولین نکته آن اشاره میشود:
نکته اول:
سوره یونس از سورههای مکی است. در سورههای مکی، به دلیل آنکه هنوز حکومت اسلامی در مکه شکل نگرفته و پیامبر صلی الله علیه و اله به حکومت نرسیده بود، عمده مباحث بر محور مبانی توحیدی و اعتقادی استوار است.
جایگاه حکومت اسلامی، جایگاهی رفیع و از آرزوهای اهل بیت علیهم السلام بوده است، زیرا اجرای حدود الهی متوقف بر تشکیل حکومت اسلامی است. حفظ حکومت اسلامی از اوجب واجبات است، چرا که بدون آن، پیادهسازی قوانین شرعی و حدود الهی ممکن نیست. هر عاملی که این حکومت را تهدید کند، باید در مقابل آن ایستادگی کرد.
بر همین اساس، مسائلی همچون قانون حجاب اهمیت مییابند. سستی در اجرای قانون حجاب به معنای آسیب زدن به ریشههای اصلی حکومت اسلامی است که جایز نیست. این موضوع صرفاً یک مسئله فرهنگی نیست، بلکه میتواند آغاز یک فتنه و بلوا باشد. بنابراین، اجرای قانون حجاب، با شناسایی راهکارهای صحیح و اصولی، چه از منظر فقهی و چه از منظر سیاسی، از الزامات و واجبات اصلی محسوب میشود.
الحمدالله رب العالمین.