1404/08/06
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 28 سوره کهف/غفلت /تفسیر موضوعی
موضوع: تفسیر موضوعی/غفلت /آیه 28 سوره کهف
صحبت در تفسیر آیه 28سوره کهف بود.
﴿وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُريدُ زينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطا﴾[1]
در بحث تفسیر به بحث شرح لغات رسیدیم و به لغت «وجه» پرداختیم.
گفتیم این کلمه «وجه» دو معنا دارد. معنای اول که معنای معروف و شایعش هست بیان شد که وجه به طرفی گفته می شود که روبروی شخص قرار گرفته است. لذا اگر مثلا پشت آیه روبه انسان باشد همان پشت آینه می شود وجه آن و لذا این معنا نسبی و اضافی خواهد بود.
ولی با این دقت علمی، از منظر علم لغت، چون لغت خودش یه علم است، "وجه" یعنی اون رویی که به طرف شماست، همان را وجه می گویند. این یک معنای وجه که البته معنای عام و عمومیست.
لکن چون ما در این آیه بحث میکنیم، این آیه محل بحث ما هست که فرموده "یریدون وجهه". این بندگانی که پیامبر مأمور است که با ایشان صبر و حوصله داشته باشد که بعداً می فرماید منظور چه کسانی هستند، این بندگان و مؤمن متدینی که پیغمبر مأمور با اینا تحمل و صبر و حوصله داشته باشد، یکی از خصوصیاتشان اینست که "یریدون وجهه". خب ضمیر "وجهه" به خدا برمیگردد. "وجه خدا" یعنی چه؟ عرض شد دو احتمال و دو معنا اینجا مدنظر است.
یک احتمال طبق همین معنای عمومی اینست که "وجه خدا" یعنی اوصاف الهی، صفات الهی. ان اوصاف و صفاتی که اگه بتوانید درک کنید اگه فهم انها روزی شود، از طریق فهم این صفات به فهم حقیقت خدا میرسیم. فلذا اینهایی که به دنبال انس با خدا هستند، یکی از راهها انس همین است که معرفت به اوصاف پیدا شود.
و اما معنای دوم و احتمال دوم در همین "وجه"ی که اینجا امده، نسبت به خدا، کلمه "ذات" است. "یریدون وجهه" یعنی "یریدون ذاته". ای بندگان خالص و مخلصی که مثل سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، که پیغمبر دستور میدهد هوای ایشان را داشته باش و به پای اینها حوصله و تحمل داشته باش، یکی از خصوصیات اینها اینست که "یریدون وجهه" ای "یریدون ذاته". یعنی اینها انقدر کارشان درست است که بندگیشان به حساب کتاب بهشت و جهنم نیست. اگر عبادت میکند، عبادتش برا خود خداست. برا خود خداست. نه برای بهشت و جهنم خدا.
به عنوان مثال بعضی از افراد به یک عدهای زیاد احترام میکنند. ولی چرا احترام میکنند؟ آیا این احترامات به خاطر شخصیت حقیقی شخص است؛ خیر، این آقا الان پست و مقام دارد. تمام این خم و راست شدنها و احترامات فقط به خاطر پست است. پست این آقا تمام شود، احترامات هم تمام شده است.
اثرش این است که یک زندگی و یک عبادتی و یک بندگی مثل امیرالمؤمنین روزی میشود. اینهایی که "یریدون وجهه" ای "یریدون ذاته" داشته باشند، سفره شان نان خشک باشد یا بره بریان داشته باشد فرقی برایشان ندارد.