1404/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
تفسیر آیه 28 سوره کهف/غفلت /تفسیر موضوعی
موضوع: تفسیر موضوعی/غفلت /تفسیر آیه 28 سوره کهف
مبحث اصلی این جلسه، ادامه تفسیر آیه ۲۸ از سوره مبارکه کهف و ورود به مرحله دوم، یعنی «شرح لغات» است.
در جلسات گذشته، دو لغت از آیه شریفه مورد بررسی قرار گرفت و به اتمام رسید:
ادامه مباحث واژه شناسی
لغت صبر: که شامل بحثی فنی و مهم بود.
لغت غدات: که شرح آن نیز ارائه گردید.
«العشی» نقطه مقابل «غدات» است و به معنای «شامگاهان» میباشد. اصطلاح نماز «عشاء» نیز از همین ریشه گرفته شده است.
این بخش از آیه به این نکته اشاره دارد که افرادی که "یریدون وجه الله" (طالب وجه خداوند) هستند، کسانی هستند که در صبحگاهان و شامگاهان، یعنی به صورت مداوم، به فکر بندگی و عبادت خداوند هستند.
این بخش از بحث، شامل نکات مهمی است که نیازمند تمرکز میباشد.
آیه شریفه میفرماید:﴿وَاصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ﴾
معنای وجه :
«وجه» به معنای «صورت» است.
اما به معنای دقیق تر، وجه هر چیز، آن رویی از آن است که به طرف مخاطب قرار گرفته است.
مثال: وجه یک میکروفون، قسمتی از آن است که در مقابل گوینده قرار دارد. اگر میکروفون برعکس شود، وجه آن نیز تغییر میکند. بنابراین، «وجه» یک امر نسبی و اضافی است.
وجه خداوند، عبارت است از اسماء، صفات و خصوصیاتی که انسان را به ذات الهی رهنمون میسازد.
در واقع ذات خداوند متعال قابل درک برای بشر نیست و از تفکر در آن نهی شدهایم. تنها راه برای درک یک نمای کلی از حقیقت وجود خدا، شناخت و معرفت به صفات اوست. با کشف صفات، میتوان به درکی از حقیقت منتقل شد. شناخت اوصاف، راهی برای درک حقیقت و تعیینکننده کیفیت ارتباط است.
مثلا : تا زمانی که انسانها از صفات درونی یکدیگر آگاه نشوند، شناخت لازم و ارتباط اصلی شکل نمیگیرد.
در یک اتوبوس با ۴۰ مسافر، تا وقتی شناختی از فرد کنار دستی وجود ندارد، ارتباطی برقرار نمیشود یا ارتباطی کلی و اجمالی خواهد بود.
پس از شناخت خصوصیات فرد (خیر یا شر)، نوع رفتار با او مشخص میشود. این شناخت اوصاف است که نمایانگر حقیقت و ذات آن فرد بوده و روش رفتار را تعیین میکند.
تاثیر شناخت در ارتباط
بسیاری افراد که شهدا مخصوص شهید حاج قاسم را از نزدیک نمیشناختند، برخوردهای خاصی با ایشان نداشتند و گاهی ممکن بود رفتارشان همراه با بیاحترامی باشد.
علت این رفتار سبک و خفیف، عدم شناخت بود. به محض اینکه میفهمیدند با چه شخصیتی روبرو هستند، در رفتار خود تجدید نظر کرده و خود را جمع میکردند.
علت اینکه انسان در برابر خداوند و قرآن (که ثقل اکبر است) خضوع و کرنش لازم را ندارد، این است که آنها را به درستی نشناخته است.
انسان خداوند را که «الشاهد» و «الحاکم» حقیقی است به حساب نمیآورد، اما یک کودک ده ساله را به عنوان شاهد گناه خود به حساب میآورد. این نشانه عدم شناخت است.
راه شناخت خداوند و رسیدن به خضوع در برابر حقیقت او، از طریق معرفت به اوصاف الهی است.
آگاهی و اشراف بر این اوصاف، درهای بسته را برای درک حقیقت و ذات الهی باز میکند.
دعای جوشن کبیر، که شامل هزار اسم و صفت الهی (مانند شکور، حکیم، منان) است، منبعی برای تفکر و مطالعه در این زمینه است.