1404/09/25
بسم الله الرحمن الرحیم
بررسی مساله ضرب الصبیان در مقام تادیب/احکام الصبیان /فقه الاسره
موضوع: فقه الاسره/احکام الصبیان /بررسی مساله ضرب الصبیان در مقام تادیب
اشاره به مطالب گذشته :
در ادامه سلسله مباحث جلسات گذشته در موضوع سلطه و ولایت پدر در مساله تادیب و تعزیر صبیان وارد روایات باب شدیم. بیان شد که سه مساله در این مبحث مورد بررسی است و در مساله اول هدف ما اثبات اصل جواز تعزیر صبی است. جهت اثبات همین مدعا وارد روایات باب شدیم و به حسب وقت و زمان و عدم اطاله بحث به چند نمونه از روایات اشاره میکنیم.
سه روایت بیان شد و قبل از ورود در ادامه روایات، توضیح اجمالی از فضای کلی بحث بیان می شود.
مرور کلی از مبحث مورد نظر :
با توجه به سوالات مطرح شده در جلسه سابق جهت آماده سازی اذهان نسبت به فضای کلی بحث نکاتی بیان می شود اما جهت قضاوت نهایی و رسیدن به نتیجه باید منتظر بود تا بحث به نهایت برسد و پس از آن نتیجه مورد نظر ما روشن خواهد شد.
نکته اول : تعزیر و تنبیه صبی در مساله تربیت در سیره اهل بیت علیهم السلام قطعا گزارش نشده است. یعنی هیچگونه گزارشی مبنی بر ضرب و شتم فرزندان توسط ائمه علیهم السلام بیان نشده است.
نکته دوم : در سیره متشرعین این تعزیر و تنبیه صبی برای امور تربیت مکررا گزارش شده و دیده شده است و از مسلمات سیره متشرعین است.
نکته سوم : اصل این جواز تعزیر صبی به انگیزه تربیت (نه جهت تشفی و خشم نامشروع) و با غرض دستور الهی، در بین فقهای شیعه مجمع علیه است و احدی مخالف اصل این فتوا نیست و مخالفت در کیفیت و کمیت است.
نکته چهارم : عدم تعزیر برای تربیت اولویت دارد در صورتی که ممکن باشد. البته بعید نیست که فرزندی بدون نیاز به تعزیر تربیت شود. علی ای حال اگر ممکن باشد، عدم تعزیر اولویت دارد.
نکته پنجم : فقه برای عموم طبقات و مردم جامعه است. اختصاص به گروه و قبیله و کشور خاصی ندارد بلکه فقه، به صورت عام در همه شهر و فرهنگ و کشور ها جاری است. با توجه به این نکته لذا باید جوهره های مختلف و متفاوت مردم رعایت شود. بعضی فرهنگ های تربیتی خاص هستند و در بین فرزندان رفتار هایی دیده می شود که آن رفتار از این تعزیر مخرب تر است و تعزیر در این موارد با غض نظر از آیات و روایات، منطقی و معقول است. مثال : کودکی مراهق عادت کرده است که به ناحق خواهر و برادر خود را کتک بزند به حدی که خون آلود می شوند و مجروح می شوند. در این مقام با این صبی مراهق چه باید کرد؟ آیا جواز ضرب و تعزیر وجود ندارد؟ در این موارد جواز ضرب و تعزیر منطقی و معقول است.
نکته ششم : در کمیت تعزیر و مقدار آن در روایات مواردی وجود دارد. مثلا در بعضی روایات تعزیر و تادیب را تا سقف 5 یا 6 ضربه مجاز دانسته اند. بعضی فقها فرموده اند این تردید راوی است که 5 یا 6 ضربه باشد. در بعضی روایات تا 20 ضربه تازیانه اجازه داده اند البته با قید ارفاق و کیفیت خاص که درد کمتر داشته باشد مثلا چوب دستی را از یک سوم ابتدایی آن بگیرند تا درد کمتر داشته باشد؛ یا در روایات دیگری فرموده در تادیب شاگرد بیش از 3 ضربه مجاز نیست. در روایت دیگر برای تادیب زن و برده با حفظ شرائط خودش تا سقف ده ضربه مجاز شمرده شده است.
نکته هفتم : اگر صبی به سن تمرین رسید، برای وضو و نماز خود کاهلی کرد، اجازه ضرب و تعزیر صادر شده است. هکذا در صبی که مرتکب معصیت شود به تعداد سن یعنی دندان ها ضرب جایز است.
نکته هشتم : در معنای تادیب، تعزیر و ضرب لحاظ شده است. هکذا قاعده داریم که در عناوین و واژگان باید حمل بر معنای حقیقی شود. لذا با مراجعه به کتب لغت متوجه می شویم که تادیب و ادّبته در معنای ضرب به کار رفته است.
اما مباحث مربوط به روایات :
سومین روایت بیان شد اما شرح و توضیح آن باقی ماند.
تتمه و توضیح روایت سوم :
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِي بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: أَمْهِلْ صَبِيَّكَ حَتَّى يَأْتِيَ لَهُ سِتُّ سِنِينَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَيْكَ سَبْعَ سِنِينَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِكَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلَّا فَخَلِّ عَنْهُ.[1]
(به سند مذکور از امام صادق علیه السلام : فرزند را تا شش سال مهلت بده؛ و سپس تا هفت سال او را مورد نظر و مراعات خود قرار بده و تادیب کن به ادب خودت، پس اگر در این هفت سال قبول کرد تربیت را و صالح شد فبها و اگر تربیت نشد و قبول نکرد او را رها کن)
در این روایت از هفت سالگی تا 14 سالگی تکلیفی برای والدین قرار داده شده است. این کودک 7 تا 14 ساله با مرد 40 ساله متفاوت است. در این دوران فرزند منعطف و انعطاف پذیر است.
چند نکته در این روایت را باید توجه داشت.
تا شش سالگی این کودک را رها کن و از 7 سالگی تادیب کن. این تادیب همان معنای تعزیر را دارد و این به معنای جواز است نه به معنای وجوب و در نکته چهارم بیان شد که عدم تعزیر اولویت دارد اگر شرائط بود و ممکن بود.
خیلی باید والدین حوصله به خرج دهند تا این کودک تربیت شود و حتی المقدور از تعزیر اجتناب کنند اما فقه اجازه می دهد در شرائط خودش و موارد ممکن تعزیر انجام شود.
در واقع به قرینه مقابله که تا 6 سالگی باید کودک را رها کرد به دست می آید که بعد از 6 سالگی کتک و تعزیر مجاز است.
این روایت به معنای تعطیلی تربیت تا قبل از 6 سالگی نیست بلکه تربیت در جای خودش ثابت است اما تادیب و تعزیر نیست کما اینکه بر اساس ذیل روایت تربیت و ولایت ارشادی تا آخر عمر فرزند باقی است اما تعزیر بعد از 14 سالگی مجاز نیست.
در واقع در این روایت حضرت دستور می فرماید پس از گذشت شش سال اول طی هفت سال پیش رو فرزندت را با خود همراه کن و او را تادیب کن که این تعبیر تادیب همانطور که گفتیم هم به لحاظ لغت و هم به لحاظ ظهور عرفی و هم به لحاظ ارتکاز عقلائی ظهور در عقوبت و مجازات در برابر افعال سیئه دارد مخصوصا که در این روایت حضرت این تعبیر را پس از گذشت شش سال اول فرمودند که قهرا در آن زمان (7 تا 14 سالگی) این کودک هم خوب و بد را در حد خودش تشخیص می دهد و هم بعد از فراهم شدن شرائط لازم، زمینه تعزیر به لحاظ شرائط جسمانی برایش فراهم است.
بعباره اخری نفس مقید شدن تادیب به سن خاص (7 سالگی به بعد) دلیل بر آن است که مرتبه تعزیر و ضرب برای صبی مقصود است و الا وجهی برای تقیید باقی نمی ماند و در واقع تربیت در قبل از 6 سالگی هم لازم است.