« فهرست دروس
درس تفسیر استاد محسن ملکی

1404/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

تفسیر آیه ﴿وَ مَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾ از سوره آل‌عمران

در ایام فاطمیه، در جوار حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، أمین‌الله فی أرضه، متنعم به نعمت زیارت به نیابت از همه‌ی رفقا و مؤمنین و مؤمنات هستم. جلسه‌ی چهارشنبه‌ی تفسیر را به صورت مختصر، از باب تبرک و تیمن، بیان می‌کنم.

در ادامه‌ی آیات سوره‌ی آل‌عمران، رسیدیم به این جمله‌ی شریفه: ﴿وَ مَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾[1] در کلمات پیشین این آیه، بحث از خِزی و إخزاء و دخول در نار بود.

 

تحلیل نحوی و ادبی آیه

در جمله‌ی ﴿وَ مَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾، واو، واوِ حالیّه است و این جمله، جمله‌ی حالیّه می‌باشد؛ یعنی در حالی که برای ظالمین هیچ یاوری وجود ندارد. از نظر ترکیب و نحو، «ما» مشبّه به «لیس» است، و خبرش «لِلظّالِمین» مقدم شده است، و «مِنْ أَنْصارٍ» اسم آن است که متأخر آمده. در این تقدیم و تأخیر، حصر و تأکید وجود دارد؛ زیرا هم تقدیم خبر بر اسم از جهت ادبی مفید تأکید است، و هم کلمه‌ی «مِنْ أَنْصارٍ» خود، تأکیدِ بعد از تأکید را می‌رساند.

چرا که «مِن» در اینجا مِن بیانیه است، و در اصل، یک شیء مقدر در تقدیر بوده است، به این صورت: ﴿وَ مَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾ یعنی: برای ظالمین هیچ چیز نیست — چه چیزی؟ از جنس یاوران. لذا این ساختار، تأکید بر نفی کامل هرگونه یاری و پشتیبانی از ظالمان دارد. بنابراین، تقدیم و تأخیر، یک تأکید است؛ و حذف اسمِ «لیس» (که همان «شیء» مبهم است) و سپس بیان آن با «مِن أَنْصارٍ»،

تأکیدی دیگر در پی آن محسوب می‌شود.

معنای تفسیری آیه

در مقام ترجمه، همان‌گونه که مرحوم شیخ طوسی رحمه‌الله در تبیان[2] فرموده است، معنای این قسمت از آیه چنین است: «لَیْسَ لِلظّالِمِینَ مَنْ یَدْفَعُ عَنْهُمْ» یعنی: برای ظالمان هیچ کس نیست که از آنان دفاع کند. واژه‌ی ناصر به کسی گفته می‌شود که از دیگری دفاع نماید، اما نه صرف دفاع، بلکه دفاعی همراه با قدرت و غلبه؛ یعنی یاوری که با نیروی برتر، خطر را از دیگری دفع می‌کند.

 

تفسیر بخش دوم آیه «وَ مَا لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ»

در عرف و لغت، وقتی گفته می‌شود ناصر، به کسی گفته می‌شود که بتواند دیگری را از خطر نجات دهد، آن هم با غلبه و قدرت.

مثلاً اگر کسی در دام شیر درنده‌ای گرفتار شود یا در چنگال سارقی بی‌رحم قرار گیرد، و شخصی قدرتمند پیدا شود که بر آن شیر یا بر آن سارق غلبه کند و انسان گرفتار را نجات دهد،

چنین کسی را ناصر می‌گویند. آیه‌ی شریفه می‌فرماید: ﴿وَ ما لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾ یعنی برای ظالمان هیچ یاوری وجود ندارد. یعنی اگر کسی بخواهد در برابر قدرت پروردگار بایستد، و انسان‌هایی را که وارد آتش شده و گرفتار جهنم گردیده‌اند، با زور و غلبه بیرون بیاورد، در قاموس هستی چنین چیزی اصلاً قابل تصور نیست. چرا که خداوند متعال فرمود: ﴿وَ ما لِلظّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ﴾؛ برای ظالمان هیچ یاوری وجود ندارد.

 

تمایز میان «نصرت» و «شفاعت»

بنابراین، این آیه‌ی شریفه نمی‌خواهد شفاعت را نفی کند، بلکه می‌خواهد عدم وجود ناصر را بیان کند.

به همین جهت، مرحوم شیخ طوسی رحمه‌الله در تبیان می‌فرماید: «معناه لیس للظالمین من یدفع عنهم علی وجه المغالبة و القهر بالزور،

لأنّ الناصر هو الذی یدفع عن المنصور علی وجه المغالبة.» [3] یعنی معنای آیه این است که ظالمان کسی را ندارند که با قهر و غلبه و زور از آنان دفاع کند. ناصر کسی است که از دیگری دفاع می‌کند به‌صورت غالب و قاهر.

از این‌رو، این معنا هیچ منافاتی با شفاعت در مورد اهل کبائر ندارد. چرا؟ چون ماهیت شفاعت با نصرت متفاوت است. ماهیت شفاعت عبارت است از خضوع، تضرع، و درخواست از خداوند متعال. یعنی بزرگان و اولیای الهی در برابر پروردگار با خضوع و خشوع و دعا و خواهش، از خداوند درخواست می‌کنند که اهل کبائر از مؤمنین و مؤمنات را از آتش نجات دهد. این نوع نجات، نصرت نیست، بلکه توسل و تضرع است؛ و همان‌گونه که آمده است: «لیست من النصرة فی شیء» شفاعت هیچ‌گونه سنخیتی با نصرت ندارد.

ظالمین در این آیه چه کسانی‌اند؟

همان‌طور که در جلسه‌ی قبل بیان شد، ظالمین در این آیه ظهور در مشرکین دارد؛ یعنی مشرکین معاند و متفرعن، انسان‌های سرکش و خودبرتربینی که در برابر حق و حقیقت قیام کرده‌اند. این گروه اساساً استعداد و اقتضای شفاعت را ندارند. زیرا شفاعت برای کسانی است که ارتباط و زمینه‌ای از ایمان یا توحید در وجودشان باقی مانده باشد، نه برای معاندین و مستکبرینی که در برابر خدا ایستاده‌اند.

چنین افرادی اگر بخواهند از آتش بیرون بیایند، باید ناصرینی داشته باشند که آنان را نجات دهند، در حالی‌که در عالم هستی هیچ قدرتی در برابر قدرت خداوند متعال وجود ندارد تا ناصر آنان باشد.

لذا آیه‌ی شریفه یک واقعیت قطعی در عالم ثبوت را بیان می‌کند: ظالمان، مشرکان، معاندان و کفار هیچ راهی برای خروج از آتش ندارند، مگر آن‌که – محال است – قدرتی بتواند در برابر قدرت الهی بایستد و خدا را مغلوب سازد. و این، در عالم هستی محال و غیرقابل تصور است.

نتیجه نهایی

بنابراین، این آیه‌ی شریفه در این قسمت، نفیِ شفاعت نمی‌کند؛ بلکه فقط نفی نصرت می‌کند، زیرا: «الشفاعه شیء و النصرة شیء آخر.»

و میان این دو، تفاوت ماهوی وجود دارد. این آیه‌ی شریفه و ادامه‌ی آن توضیحاتی دیگر نیز دارد که إن‌شاءالله در فرصت مناسب به آن پرداخته خواهد شد.

 


logo