« فهرست دروس
درس تفسیر استاد محسن ملکی

1404/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

آیات 190-194 /سوره آل عمران /معاد در قرآن

 

موضوع: معاد در قرآن/سوره آل عمران /آیات 190-194

تحلیل عبارت «رَبَّنَا» در آیه ۱۹۲ سوره آل عمران

آیه: ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾[1]

ربنا، یک منادی مضاف است و حالت منصوب دارد. حرف ندا ممکن است حذف شده باشد یا به دلیل تخفیف و کثرت استعمال این واژه در ارتباط انسان با خدا، حذف شده است.

واژه «رب» به معنای ربوبیت است. این واژه نقطه مقابل عبد است و اولین مفاهیم بنیادین در ارتباط انسان با خدا را تشکیل می‌دهد: عبودیت و ربوبیت. عبد به عنوان بنده و رب به عنوان پروردگار؛ این دو واژه اساس صحنه تشریع و رابطه انسان با خداوند را شکل می‌دهند. در ارتباط انسان با خدا، بهترین و معمول‌ترین واژه‌ای که عبد می‌تواند به کار ببرد، «رب» است؛ زیرا مفهوم ربوبیت شامل تدبیر، پرورش، روزی‌دهی و هدایت انسان می‌شود.

از این رو، «یا ربنا» یک عنوان استاندارد و غالب در اذکار برای ارتباط عبد با خداوند است و نقش ربوبیتی خداوند را در زندگی فرد نشان می‌دهد.

در کاربردهای عرفی و عملی، ممکن است بسته به حالات روحی انسان، واژه ذکر تغییر کند (مثلاً «یا إلهی»)؛ اما از نظر کلی و استاندارد، «رب» نقش محوری و اجرایی در ارتباط انسان با خدا دارد.

 

تحلیل دومین ندای ذاکرین و متفکرین در قرآن

آیات مرجع: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[2]

۱. ندا و منادی اول

اولین ندا و منادی که ذاکرین و متفکرین در قرآن انجام می‌دهند، مرتبط با اصل خلقت است. در مناجات، ذاکرین و متفکرین با خداوند ارتباط می‌گیرند و اصل خلقت پروردگار را می‌ستایند. این ندا به رفع بطلان و اثبات حق می‌انجامد و به توحید محض و کامل منجر می‌شود. قرآن در این زمینه می‌فرماید: ﴿یتَبَینَ لهُمْ أَنَّهُ الحَقُّ﴾[3] ؛ بدین معنا که باطل کنار زده می‌شود و حق ثابت می‌گردد.

بنابراین، ندای اولیه ذاکرین و متفکرین، ندا در مسیر توحید و اثبات حق است.

 

۲. دومین ندا

دومین شکل از ندای ذاکرین و متفکرین در قرآن، مرتبط با قیامت، مبدا و معاد است. این ندا در آیات «ربنا من تدخل النار فقد اخزیته» دیده می‌شود. بحث مبدا و معاد از زمان‌های قدیم، محور بسیاری از رساله‌های اسلامی بوده است؛ این دو مفهوم، پایه و چارچوب سایر اصول دین را شکل می‌دهند. کسی که توحید و معاد را به‌طور صحیح و واقعی باور داشته باشد، سایر اصول دین مانند عدالت خدا، نبوت انبیا و امامت ائمه در او بالفعل حضور دارند. این مفاهیم همچون پرانتزی هستند که درون سایر اصول دین جای گرفته‌اند.

بنابراین، دومین ندا، بیان مرتبط با معاد و بازخوانی ارتباط انسان با جزای الهی است.

 

۳. نکته دستوری در عبارت «من تدخل النار»

عبارت «تدخل» به صورت مجذوم آمده است و نه «ان تدخل». این به دلیل ساختار شرطی «مَن» است؛ در این حالت، مَن شرطی با فعل در مجذوم خوانده می‌شود. حرکات کسره و ساکن در کنار هم در این ترکیب سبب می‌شود که تدخل النار به صورت صحیح قرائت شود.

نتیجه عملی این جمله: ﴿مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ﴾ ؛ یعنی هر کس وارد آتش شود، از سوی خدا خوار و پست خواهد شد.

 

تحلیل واژه «اخزیته» در آیه ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ ﴾[4]

مفهوم کلی

عبارت ﴿مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ﴾ مربوط به موضوع قیامت، جهنم و مواخذه آخرتی است. کلمه «اخزیته» از ماده خ، ز، ی» گرفته شده و در لغت در دو باب مختلف از أبواب ثلاث مجرد آمده است.

 

۲. باب فَعَلَ یَفعُلُ

شکل اول: خزی یخزو، مصدر: خزًّ مانند نَصَر ینصُرُ نصراً معنای آن: ریاست کرد او را، راهنمایی کرد و او را، غالب شد عهده دارش شد، او را سرپرستی کرد.

در مسائل معرفتی: «خزی نفسه» یعنی یعنی ملِکَها، تملک کرد نفس خودش رو بر نفس خودش چیره شد؛ یعنی خود را از هوا و هوس بازداشت و مهار کرد.

۳. باب فَعِلَ یَفعَلُ

شکل دوم: خزی یخزى، مصدر: خِزیة مانند: سمِعَ یسمَعُ این باب لازم و غیر متعدی است و به معنای افتضاح و ذلت در سختی و بلایاست.

در شرع: به معنای اهانه، خوار و ذلیل کردن، رسوا کردن و خجالت دادن.

مثال‌ها: هو خزیٌ → او خوار و رسواست. قاضیٌ عدلٌ → مانند یک قاضی عادل

 

کاربرد در آیه شریفه

در آیه ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ﴾[5] ، از باب افعال به صورت متعدی استفاده شده است: اخزاه → یعنی او را خوار و ذلیل کرد، رسوا و اهانت نمود. بنابراین معنای عملی آیه: هر کس وارد آتش شود، خداوند او را خوار و رسوا می‌کند و ذلیل می‌سازد.

 

    1. آیه و ریشه لغوی «اخزیته»

در قرآن کریم، در داستان قوم لوط آمده است: ﴿فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي﴾[6]

معنای آن این است: «از خدا بترسید و مرا پیش مهمانانم خوار، رسوا و خجالت‌زده نکنید». واژه «لاتخزون» از همان ریشه‌ای است که در آیه ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ﴾ آمده و بیانگر مفهوم خوار و رسوا شدن است.

 

    2. معنای آیه در قیامت

کل جمله آیه اینگونه تبیین می‌شود: «پروردگارا، مدبر و سرپرست ما، هر کسی را که تو وارد آتش کرده‌ای، به تمام معنا رسوا و ذلیل کرده‌ای».

این بیان، یکی از جلوه‌های تجسم قیامت برای گنهکاران و ظالمان است که در برابر توحید، رسوایی و ذلت آنان توسط آتش آشکار می‌شود.

 

    3. تجسم خزی در دنیا

در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس، کسانی که دشمنان خود را مجازات می‌کردند، مانند شیعیان تحت ظلم حضرت امیر علیه‌السلام، به دار آویخته و گاهی سوزانده می‌شدند. نمونه برجسته آن میثم تمار است که چند روز بر دار بود و سپس سوزانده شد. این واقعه، نمونه‌ای از همان مفهوم خزی و ذلت است که در دنیا نیز مجسم می‌شود.

 

    4. شمول عذاب جهنم

با توجه به آیه ﴿مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا﴾ [7] ، این گونه عذاب‌ها شامل کسانی نمی‌شود که به حق بودن هستی اعتقاد دارند. در واقع: عذاب شدید جهنم ویژه کسانی است که باطل می‌شمرند و ظلم می‌کنند. مردم مسلمان و شیعه متدین مشمول این گونه عذاب‌ها نیستند. بنابراین در منابر نباید با بیان عذاب‌های سخت، مردم عادی و مؤمنان را ترساند.

 

۵. مفهوم تصفیه و پاک‌سازی

تصویر جهنم برای مؤمنان، بیشتر جنبه تصفیه و پاک‌سازی دارد: مانند حمامی داغ برای زدودن پلیدی‌ها. پس از این پاک‌سازی، انسان به سوی بهشت بازگردانده می‌شود. این نوع عذاب برای کسانی است که واقعاً ظلم و جنایت می‌کنند، مانند مثال تاریخی صدام یا برخی شیعیان آدم‌کش، نه برای مردم عادی و مؤمنان.

 

۶. هشدار نسبت به نقل غیرمستند

نقل حدیث معراج بدون سند معتبر و استفاده از آن برای ترساندن افراد، مانند بدحجاب‌ها، نادرست است: این روش‌ها صرفاً برای ترساندن است و هدایت واقعی مؤمنان را هدف نمی‌گیرد. تعلیم و تربیت دینی باید با رعایت واقعیت‌های شرعی و علمی همراه باشد.

 

نمونه‌ای از رفتار مؤمنان جاهل یا ناآگاه

چند روز پیش در کنار حرم، خانمی که به شدت بدحجاب بود و عملاً در محدوده حرم این وضعیت را داشت، من را صدا زد و گفت: «آقا دعا کن تا بچه‌ام خوب بشه، شما دل پاکی دارید.» این مثال نشان می‌دهد که برخی افراد، با وجود جهل و ناآگاهی نسبت به مسائل دینی، اعتقاد و طلب خیر دارند. این گروه، کسانی نیستند که بخواهیم با شدت و خشونت آن‌ها را هدایت کنیم، یا به خیال خود تصور کنیم که با تنبیه شدید، مانند آویزان کردن از مو یا سوزاندن، اصلاح می‌شوند.

 

۲. شمول دعا در آیه ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ﴾

آیه ﴿رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾به گروه خاصی اشاره دارد: این دعا مربوط به ظالمان شدید و بدون ناصری است. منظور کسانی است که ظلمشان در اوج است و شفاعت نیز شامل حالشان نمی‌شود. اکثر متدینین شیعه، حتی اگر گناه کنند، با شفاعت نجات پیدا می‌کنند؛ بنابراین این آیه شامل آنان نیست.

 

۳. تفسیر ﴿لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾

عبارت ﴿لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ﴾ بیانگر این است که: این گروه، ظالمانی هستند که هیچ حامی و ناصری ندارند. این خصیصه باعث می‌شود که عذاب و خزی برای آن‌ها قطعی باشد.

این آیه، یک عام را با تخصیص بیان می‌کند؛ یعنی از میان تمام ظالمان، فقط آن‌هایی شامل می‌شوند که ناصری ندارند و ظلمشان اوج گرفته است.

 

سؤال: «اگر این افراد خارج از دین هستند، چرا این دعا بیان می‌شود؟»

پاسخ استاد:دعا بیان معرفت است. وقتی ذاکر یا مؤمن می‌گوید: «پروردگارا، هر که را که تو وارد آتش کردی، رسوا و ذلیل کرده‌ای»، او واقعیتی را بازگو می‌کند: آن کسانی که باطل می‌شمرند و ظلم می‌کنند، گرفتار عذاب می‌شوند.

این دعا و بیان، اظهار عبودیت و بندگی است و معرفت به خدا را نشان می‌دهد.

 

جمع‌بندی مفهومی

دعاها و مناجات‌ها در قرآن و روایات، گاهی بیان واقعیت‌های معرفتی و اخلاقی است. افراد جاهل یا ناآگاه، حتی با نیت خیر، شامل عذاب‌های شدید نیستند. آیه «ربنا من تدخل النار فقد اخزیته و ما للظالمین من انصار» به افراد ظالم در اوج ظلم و بدون ناصر اختصاص دارد، نه به مردم عادی یا مؤمنان متدین.

وصلی الله علی محمد وآل محمد


logo