1404/07/16
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات 190-194 /سوره آل عمران /معاد در قرآن
موضوع: معاد در قرآن/سوره آل عمران /آیات 190-194
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.
تفسیر عبارت ﴿فَقِنا عَذابَ النّار﴾
أعوذُ باللهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. ﴿رَبَّنا ما خَلَقتَ هذا باطِلاً سُبحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّار﴾ [1] در این جلسه به عبارت ﴿فَقِنا عَذابَ النّار﴾ میپردازیم. پیشتر «فا» توضیح داده شد؛ اکنون تمرکز بر کلمهی «قِنا» است.
بررسی واژهی «قِنا»
واژهی «قِنا» از ریشهی «وَقى یَقی» است، و از نوع لفیف مفروق میباشد. این ریشه در قرآن و لغت به شکلهای زیر آمده است: «وَقى یَقی وِقایةً وِقاءً»[2] مصدر این فعل به معنای «صانه عن العَذَب» است؛ یعنی حفظ کردن، قرار دادن در صیانت، تا اذیت یا گرفتار نشود. «وَحَماهُ» نیز به معنای حمایت کردن و حفاظت است.
در قرآن کریم، این ریشه در موارد زیر نیز به کار رفته است: «وَقاهُ اللهُ مِنَ السّوءِ» و «وَقاهُ اللهُ السُّوءَ» همچنین دو مفعولی در قرآن وجود دارد: ﴿ فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَٰلِكَ الْيَوْمِ ﴾[3] «وَقاهم» یک مفعول، «شرّ ذلِک الیوم» مفعول دیگر. در این ساختار، دو مفعول مبتدا و خبر نیستند، بلکه هر دو مفعول واقعی هستند.
در باب تفعیل: در باب تفعیل نیز همین معنا دیده میشود: «وَقّى یُوقی تَوقیةً» به معنای «حفظ کردن، صیانت کردن» است. یعنی شخص یا چیزی را در برابر اذیت یا آسیب حفظ کردن.
در باب افتعال: فعل «اتَّقى بالشَّیءِ» به باب افتعال مربوط است و در عبارت «اتَّقِ اللهَ» نیز به همین باب برمیگردد. وقتی با «باء» بیاید، متعدی میشود: «جَعَلَهُ وِقایةً مِن شیءٍ» وقتی با «مِن» بیاید: «اتَّقى مِن شیءٍ» یعنی چیزی را برای خود سپر قرار دادن تا در مقابل خطر یا آسیب بایستد. این توضیحات نشان میدهد که «قِنا» در قرآن هم به معنای حفظ، صیانت و جلوگیری از آسیب است، هم در ساختار صرفی و نحوی، انعطاف کاربردی دارد.
توضیح معنای دقیق «اتَّقِ الله» و مفهوم تقوا
معنای لغوی و دقیق «اتَّقِ الله»: فعل «اتَّقِ الله» چه در امر و چه در ماضی، به معنای «خافَ عِقابَه» است[4] . (لسان العرب، ماده «وقی»).
پس معنای دقیق لغوی آن ترس از عقاب خدا است، نه ترس از خدا بهصورت کلی. زیرا عقاب لازمهی معصیت است؛ بنابراین، خوف از معصیت میشود: «خَوفُ مَعصِیَةِ الرَّبّ».
نحوهی بیان مفهوم تقوا برای جوانان: برای انتقال مفهوم تقوا به جوانان، نباید خدا را موجودی وحشتناک و غلاظ معرفی کرد.
همانطور که در روایات آمده است: « رَحْمَتى سَبَقَتْ غَضَبى »[5] یعنی ابتدا رحمت خدا را مطرح کنیم و از مسیر رحمت وارد شویم.
خوف، فقط در شرایط خاص و از معصیت، باید مطرح شود.
دیروز در حرم، کنار دارالشفا، برای گرفتن دارو میرفتم که خانمی صدایم زد: «آقا، آقا، صبر کن!» نگاه کردم؛ خانمی بدحجاب بود، بچهای بغل داشت و پلاستیکی پر از نخود و کشمش در دستش. گفت:«یهکم از اینا بگیر، دوتا بچهی دیگهم مریضن. تو دلت پاکه، دعا کن.» چند بار همین جمله را تکرار کرد. این نشان میدهد مردم، حتی با ظاهر متفاوت، بالفطره با دین و روحانیت ارتباط دارند و فطرتشان هنوز پذیرای حقایق دینی است.
روز قبل، پسری هفدهساله جلو آمد و گفت: «قبلاً سیگار میکشیدم، حالا نه. فقط این دستگاه الکترونیکی را میکشم.» گفتم: «آفرین، قدم خوبی برداشتید.» او گفت: «در طول سال شراب میخورم، فقط محرم و صفر نمیخورم.» گفتم: «آفرین، همین که حرمت امام حسین علیهالسلام را رعایت میکنی، ارزشمند است.» سپس گفت: «یه بار هم شب شهادت شراب خورد و عواقبش رو دیدم» و عکس تصادف شدید خودش را نشان داد. گفتم: «خب، معلومه. اینها نتایج عمل نکردن به دستورات دین است.» حتی در حالی که عجله داشتم، صحبت میکرد. این نشان میدهد رفاقت، مهربانی و درک اثرگذار است؛ با تندی و تهدید نمیشود دین را به دلها نشاند.
نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله رحمةً للعالمین بود. روش تهدید و ترساندن، مانند: «نکن! این کار بده! پدرت درمیآد! جهنم یه قسمتش مال شماست…» درست نیست و با آموزههای پیامبر همخوانی ندارد.
شرح معنای «فَقِنا عَذابَ النّار» و رابطه خوف و اجتناب
کسی که از عقاب خدا میترسد، عملش چه تغییری میکند؟ «خافَ عِقابَهُ فَیَجتَنِبْ ما یَکرَه»[6] یعنی از آنچه خدا دوست ندارد، دوری میکند. بنابراین، خوف از آنچه خدا نهی کرده است (خوف از معصیت)، محور تقوا است.
توضیح واژهی «قِنا»
آیهی شریفه میفرماید: ﴿فَقِنا عَذابَ النّار﴾ [7] واژهی «قِنا» به معنای «احفَظنا» است؛ یعنی ما را حفظ و حمایت کن.
همچنین، «قِنا» همانند «صِنّا» در دعای حضرت امام حسین علیهالسلام آمده است: «عَلِّمني مِن عِلمِكَ المَخزونِ، و صُنّي بِسِرِّكَ المَصونِ»[8]
واژهی «صِنّی» از مفهوم صیانت و محافظت گرفته شده است. «قِنا» به این معناست که خودت ما را حفظ کن؛ زیرا هر خیری که به ما برسد، فَمِنَ الله است. این مفهوم همان توحید در افعال و عبادت است.
معنای تفصیلی آیه
معنای آیه چنین میشود: «قِنا مِن أن نَعمَلَ شَیئاً یُوجِبُ عَذابَ النّار» یعنی: ما را حفظ کن از اینکه خدای نکرده کاری انجام دهیم که موجب عذاب نار شود. بنابراین، «قِنا» به دلالت اقتضا، حفظ از معصیت و آسیب اخروی را بیان میکند.
بررسی واژهشناسی «عَذاب»
کلمهی عَذاب به معنای عقاب و نِکال است؛ یعنی گرفتاری و سختی. در تعریف آمده است: «وَکُلُّ ما شَقَّ عَلَى النَّفسِ»[9] هر چیزی که بر نفس انسان سخت بیاید، عذاب است.
در حدیث آمده است: «السَّفَرُ قِطعَةٌ مِنَ العَذابِ»[10] سفر، قطعهای از عذاب است، زیرا مشقت دارد.
به همین علت، در سفر نماز دو رکعتی خوانده میشود. از همین باب نتیجه میگیریم که در بحث فقهی: مسافت شرعی برای قصر نماز، طبق زمان حاضر حدود ۷۵۰ کیلومتر است، نه هشت فرسخ قدیم. این مسافت باید سختی و مشقت داشته باشد. در گذشته، همین مسیر با شتر و در شرایط دشوار از صبح تا شب طول میکشید.
ریشهی لغوی «عَذَبَ»
فعل «عَذَبَ» به معنای «الصَّعقُ مِنَ الطَّعام» است؛ یعنی آنچه از خوراکیها جایز و خوشگوار است. همچنین در مورد الشَّراب و غیر آن نیز آمده است. نمونهها: عَذُبَ اللسان: چیزی که خوب است بر زبان جاری شود. عَذُبَ الکلام: سخن خوش و زیبا جمع این واژهها میشود: عِذاب یا عُذوب.
دیدگاه محییالدین عربی
محییالدین عربی در فصوص الحکم گفته است: «عَذاب» از «عَذب» گرفته شده است. «عَذب» به معنای چیزی است که انسان از آن خوشش میآید؛ از ریشهی الصائق به معنای لذیذ و خوشگوار گرفته شده است. مثلاً: کلام، نگاه یا بیان لذتبخش. او معتقد است که جهنمیها نیز از سوختنشان لذت میبرند[11] . (البته این سخن در مقام خاص خود مطرح است و در جایگاهِ توضیح این مطلب نیستیم.)
تحلیل لغوی و تفسیری واژهی «عَذاب» در عبارت «فَقِنا عَذابَ النّار»
ریشه و ساختار واژه: واژهی «عَذاب» از ریشهی «عَذَبَ» گرفته شده است. در اصل، این ریشه چند معنا دارد که بسته به باب صرفی، تفاوت اندکی در کاربرد پیدا میکند.
در ثلاثی مجرد: در شکل ثلاثی، «عَذَبَ عَذْباً» به معنای «تَرَکَ الأکلَ لِشِدَّةِ العَطَش» است؛ یعنی خوردن را ترک کرد، چون از شدت تشنگی به سمت آب رفت. از همین معنا، تعبیر «عَذَبَ الأکلَ فَهُوَ عاذِبٌ أی کَفَّ» (خودداری کرد) نیز بهکار رفته است.
بنابراین یکی از معانی ریشهی «عذب» در اصل کَفَّ (خویشتنداری) است.
در باب فَعُلَ – یفعُلُ: در این باب، فعل «عَذُبَ» به معنای «ساقَ» یا «جازَ» آمده است؛ یعنی «شایسته و مناسب بود» (لسان العرب، مادهی «عذب»).
در باب اِفعال: در باب اِفعال، «أعذَبَ عنه» به معنای «کَفَّ عنه» یا «تَرَکَهُ» است. همچنین «أعذَبَ فُلاناً عن الشیءِ» یعنی «مَنَعَهُ». در همین معنا، گفته میشود: «أعذِب نفسَک عن کذا»؛ یعنی «اِمنَع نفسَک»[12] .
در کلام حضرت امیر (ع) در نهجالبلاغه آمده است: «أعذِبوا عن ذِکرِ النِّساءِ أنفُسَکُم، فإنَّ ذلک یُکَثِّرُکُم عن الغُرور[13] »؛ یعنی «خود را از یاد زنان بازدارید، چراکه این کار شما را از غرور میکاهد». امیرالمؤمنین (ع) در این سخن، به جنبهی اخلاقیِ «اعذب» یعنی خویشتنداری و کنترل تمایل نفسانی اشاره دارند.
غرور ناشی از لذتهای نفسانی یکی از جلوههای دنیا است؛ چنانکه قرآن میفرماید: ﴿وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ﴾ [14]
در واژهی «عَزَبَ»
در مورد جوانان، واژهی «عَزَبَ» به معنای «أُوذِیَ» (آزار دیدن) و نیز «ما شَقَّ عَلَى النَّفس» (سختیِ ناشی از تجرد) بهکار رفته است.
در واقع، «عزب» همان سختیِ درونیِ ناشی از تنهایی و عدم ارضای طبیعی است.
سایر کاربردها
«أعذَبَ الماءَ» یعنی «آب را گوارا کرد»؛ «عَذَّبَهُ» از باب تفعیل به معنای «عاقَبَهُ» (مجازات کرد) است.
معنای «عَذاب» در آیهی شریفه : در آیهی ﴿فَقِنا عَذابَ النّار﴾ [15] ، کلمهی «عَذاب» از باب تفعیل است و در اینجا اسم مصدر برای «تَعذیب» بهشمار میآید. بنابراین، «عَذابُ الله» یعنی «عِقابُ الله»، و «عَذابُ النّار» یعنی «العِقابُ بالنّار» — مجازات با آتش.
ترکیب نحوی و بلاغی «عَذابُ النّار»
در این ترکیب، «عَذاب» مضاف و «نار» مضافإلیه است. این اضافه از نوع اضافهی صفت به موصوف بهشمار میآید، زیرا گرچه «عذاب» اسم مصدر است، اما اضافهاش به «نار» سبب تفخیم و تأکید در معنا میشود. پس مقصود «النّارُ المُعَذِّبَة» است؛ یعنی «آتشی که خود منشأ شکنجه و سختی است».
علت برگزیدهشدن آتش بهعنوان بالاترین عذاب
در قرآن کریم، آتش بارها بهعنوان ابزار اصلی عذاب معرفی شده است. در نگاه عرفی، این امر بدیهی است؛ زیرا سوختن برای انسان از شدیدترین دردهاست. اما در نگاه معرفتی، این معنا عمق بیشتری دارد: شیطان، دشمن اصلی انسان، طبق گفتوگویش با خداوند، گفت:
﴿خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾[16] . از آنجا که شیطان از آتش آفریده شده، میتوان گفت که مادهی آتش همان مادهی وجودیِ عامل گمراهی انسان است.
به همین دلیل، در جهان آخرت نیز انسانِ گناهکار از همان جنس آتش که ریشه در شیطان دارد، عذاب میبیند.
در واقع، همانگونه که در دنیا، شیطان سبب سقوط انسان است، در آخرت نیز همان عنصر وجودیِ شیطان، مادهی عذاب انسان میشود.
اگر در دنیا کسی به خوی شیطانی آلوده نشود، در آخرت نیز آن «مادهی اولیهی شیطان» در وجود او حضور نخواهد داشت،
و بهتبع آن، عذاب آتش نیز برای او تحقق نخواهد یافت.
از این رو، تعبیر «عَذابُ النّار» صرفاً معنای عرفی ندارد، بلکه بیانگر ارتباط معرفتی و وجودیِ میان دنیا و آخرت است؛ چراکه در هر دو عالم، منشأ عذاب، یک حقیقت است: آتشِ شیطانیِ دوری از خدا. وَصَلّى اللهُ عَلى مُحمّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرین.