1404/03/07
بسم الله الرحمن الرحیم
آیات 190-194/سوره آل عمران /معاد در قرآن
موضوع: معاد در قرآن/سوره آل عمران /آیات 190-194
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد واله الطاهرین و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم
مقدمه
در تداوم بحث پیرامون آیات پایانی سوره آلعمران، به بررسی فراز ﴿رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا﴾[1] پرداختیم که حاکی از گذار از تأمل در نظام آفرینش به مقام دعا و مناجات است. در این زمینه، به تفسیر مرحوم شیخ طوسی در تبیان نیز اشاره شد. در این جلسه، ادامه تبیین این تفسیر از مرحوم طوسی رضوان الله تعالی علیه ارائه میگردد.
شرح عبارت ﴿مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا﴾
مرحوم طوسی در ذیل این آیه میفرماید: «ما خلقت هذا باطلا بل خلقته دلیلاً علی وحدانیتک و علی صدق ما أتت به أنبیاؤک لأنهم یأتون بما یعجز عنه جمیع الخلق»[2] یعنی: "اینها را باطل نیافریدی، بلکه آفریدی تا دلیلی باشد بر یگانگی تو و صدق پیامآوران تو، چرا که پیامبران چیزی آوردند که هیچکس از خلق قادر به آوردنش نیست."
در ادامه میافزاید: «و قوله سبحانک معناه براءة لک من السوء و تنزیها لک من أن تکون خلقتها باطلا»
عبارت "سبحانک" به معنای تنزیه خداوند از هرگونه نقص است، و در اینجا بیانگر برائت از نسبت دادن خلقت باطل به خداوند است. در واقع، جملهی «ربنا ما خلقت هذا باطلا» زبان حال اهل مناجات است، و حتی تصور بطلان در ساحت قدس الهی، نوعی توهّم نارواست که نیازمند تسبیح و تنزیه است.
نسبت تسبیح و استغفار
بلافاصله پس از تسبیح، دعا و استغفار مطرح میشود: ﴿فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾[3] . این پیوستگی تسبیح و استغفار در بسیاری از ادعیه و اذکار نیز دیده میشود؛ زیرا تنزیه بنده همیشه ناقص است و پس از تنزیه، طلب مغفرت میآید. چنانکه گفتهاند: «حسنات الأبرار سیئات المقربین»
در مقام معرفتالله، یکی از مقاطع حساس آن است که سالک، پس از توصیف خداوند در صفات جمال و جلال، از کار خود استغفار مینماید، همانگونه که در تکبیر میگوید: «الله أکبر من أن یوصف»
بنابراین، توصیف، بدون استغفار، در ساحت الهی روا نیست.
تحلیل دعای ﴿فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾
مرحوم طوسی در تبیان مینویسد: «و قوله فقنا عذاب النار أی فقد صدقنا رسلک بأن لک جنة و ناراً، فقنا عذاب النار» یعنی: ما پیامبران تو را تصدیق کردهایم که برای تو بهشت و جهنم هست، پس ما را از عذاب آتش نگاهدار.
در ادامه، دو وجه برای ارتباط این دعا با آیه قبل مطرح میکند:
«کأنه قال: ما خلقت هذا باطلا، بل تعریضاً للثواب بدلاً من العقاب، فقنا عذاب النار بلطفک الذی نتمسک معه بطاعتک» یعنی: آیه اشاره به وجود ثواب دارد، و دعا از عذاب، توسل به لطف الهی است در حالیکه طاعت ناقص بنده کفایت نمیکند.
«اتصال الدعاء الذی هو طاعة لله بالاعتراف الذی هو طاعة له» یعنی: پیوستگی میان دعا به عنوان اطاعت و اعتراف به عنوان اطاعت دیگر، وجود دارد.
رد نسبت بدیها به خداوند
در پایان، طوسی نکتهای اساسی را مطرح مینماید: «و فی الآیة دلالة علی أن الکفر و الضلال و جمیع القبائح لیست خلقاً لله» این آیه دلالت دارد بر اینکه کفر، گمراهی و تمام قبایح، مخلوق خدا نیستند؛ چرا که باطلاند و در حریم خلقت الهی باطل راه ندارد: «إن هذه الأشیاء کلها باطلة بلا خلاف، و قد نفی الله تعالی بحکایته عن أولی الألباب الذین رضی أقوالهم بأنه لا باطل فیما خلقته»
پس، باطل در هیچیک از آفریدههای الهی راه ندارد و نتیجه آن است که: «فَیَجِبُ بذلک القطعُ أَلا أنَّ القبائح کلها من فعل غیره، و أنه لایجوز إضافتها إلیه تعالی»[4] یعنی: باید به قطع پذیرفت که همه زشتیها از افعال غیر خداست، و انتساب آنها به خداوند جایز نیست.