« فهرست دروس
درس تفسیر استاد محسن ملکی

1404/01/27

بسم الله الرحمن الرحیم

140 -144/ آل عمران /معاد

موضوع: معاد/ آل عمران /140 -144

 

تفسیر آیات ۱۹۰–۱۹۴ سوره آل‌عمران با محوریت معاد و عقلانیت توحیدی

 

مقدمه:

با رسیدن به آیه ۱۹۴ از سوره آل‌عمران، مناسب دیدیم مجموعه آیات ۱۹۰ تا ۱۹۴ را به عنوان یک واحد معنایی با محور معادباوری، عاقبت‌نگری و عقلانیت توحیدی بررسی کنیم. گرچه در ظاهر، آیات ابتدایی این بخش (۱۹۰ و ۱۹۱) مستقیماً الفاظ مربوط به معاد ندارند، اما چون جزء آیات مهم در نماز شب، مراقبات و توجهات معنوی مؤمنان هستند، می‌توان آن‌ها را به عنوان مقدمه‌ای برای آیات معادمحور بعدی لحاظ کرد.

 

آیه ۱۹۰:

﴿إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾

 

تحلیل نحوی و ادبی:

این آیه جمله‌ای اسمیه است که با «إنَّ» شروع شده؛ حرفی از حروف تأکید. خبر آن «فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» و اسمش، که موخر آمده، «لَآيَاتٌ» است. لام داخل بر «آیات» لام مفتوحه‌ی تأکید است که موجب تأکید بیشتر بر معنای جمله می‌شود.

عبارت «لِأُولِي الْأَلْبَابِ» نیز قید برای آیات است، یعنی این نشانه‌ها مخصوص صاحبان لب و عقل ناب است.

 

نکات معنایی و فلسفی:

خلق به معنای ایجاد است و چون مصدر است، معنای استمرار و پیوستگی دارد.

آسمان‌ها به صورت جمع آمده، زیرا در ظاهر و باطن دارای مراتب‌اند؛ و زمین به صورت مفرد، چون محسوس و واحد است.

این آیه دو برهان مهم فلسفی را در خود دارد:

برهان حدوث: هر حادثی، نیاز به مُحدِث دارد. خلقت جهان با این همه تغییر و تحوّل، دال بر حدوث است، و حدوث نیازمند فاعل و محدث.

برهان نظم: نظم حیرت‌انگیز در خلقت، ما را به سوی وجود ناظم حکیم، علیم و قدیر رهنمون می‌شود.

نتیجه‌گیری عقلی:

در این آیه، از رهگذر مشاهده هستی، سه صفت الهی برای انسان اهل تدبر روشن می‌شود:

قدرت (چون ایجاد کرده است)

علم (چون نظم برقرار است)

حکمت (چون هدفمند و دقیق آفریده شده)

 

ارتباط با معاد:

این آیه گرچه به‌ظاهر از معاد سخن نمی‌گوید، اما با تأمل عقلی، به مقدمات آن راه می‌برد:

وقتی جهان هدفمند است، بی‌هدف رها نمی‌شود.

خالقی که این جهان را با نظم و حکمت آفریده، حتماً حساب و کتاب هم دارد.

این حساب‌رسی همان است که در آیات بعد (۱۹۲ به بعد) با صراحت با واژگانی چون نار، غفران، اجر، کتاب و رسل مطرح می‌شود.

 

روابط بین "خَلق" و "اختلاف"

در این آیه شریفه، دو واژه کلیدی به کار رفته:

"خَلق" که به معنای ایجاد و به تبع آن حدوث است، و "اختلاف اللیل و النهار" که ناظر به تحوّل و دگرگونی زمان است.

بنابراین، می‌توان گفت: «خلق السموات و الأرض» اشاره به موصوف دارد؛ یعنی آسمان و زمین به عنوان مخلوقات حادث؛ «اختلاف اللیل و النهار» نیز به عنوان صفتی برای همین مخلوقات آمده است؛ یعنی تحولات مستمر و قانون‌مند شب و روز، که لازمه وجودی این آسمان و زمین هستند. هر دو عنصر، چه حدوثِ آسمان و زمین و چه تحوّلات شب و روز، نشانه‌هایی هستند برای اثبات وجود و صفات خداوند.

 

ترکیب برهان حدوث و برهان نظم

در این آیه، دو برهان مهم معرفتی به هم گره خورده‌اند:

برهان حدوث: هر موجود حادثی نیاز به محدث دارد، و چون عالم حادث است، به محدثی قدیم نیازمند است.

برهان نظم: نظمی که در گردش شب و روز و ساختار کیهانی وجود دارد، دال بر ناظمی حکیم، علیم و قدرتمند است.

 

این نشانه‌ها برای صاحبان لبّ و خِرد هستند: ﴿لَآیَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ﴾

 

لبّ چیست؟ فرق عقل و لبّ

در این بخش، نکته‌ای عمیق مطرح می‌شود: تفاوت میان عقل و لبّ.

عقل به صورت عام در همه انسان‌ها هست، ولی ممکن است آلوده به تعلقات، شهوات، یا گناهان شود.

لبّ به معنای عقل خالص‌شده است؛ آن عقلی که از آلودگی‌ها پاک شده و توانایی درک صحیح، تجزیه و تحلیل ناب، و سیر از ظاهر به باطن دارد.

 

وجه تسمیه لُبّ:

همانند جدا کردن مغز از پوست، لبّ یعنی استخراج حقیقت از میان غشاهای ظاهری.

لذا «لبیب» کسی است که عقلش از تعلقات آزاد شده و آماده درک نشانه‌های الهی است.

 

چرا خدا را «لبیب» نمی‌گوییم؟

چون لبّ، از رهگذر پاک‌سازی و تجزیه و تحلیل حاصل می‌شود، و در ذات الهی هیچ گونه اختلاط یا ترکیب نیست که نیاز به تصفیه یا تجزیه داشته باشد. اما عقل، به عنوان یک صفت ادراکی کلّی، برای خداوند به کار می‌رود.

 

استدلال بر "قدیم بودن خداوند" در آیه:

از جمله پیام‌های بلند آیه، اثبات قدیم بودن خداوند و ابطال تسلسل است:

اگر این عالم حادث است، نیازمند محدث است.

اگر آن محدث نیز حادث باشد، نیازمند محدث دیگر است و هکذا تا بی‌نهایت...

این تسلسل باطل است، چون عقل سلیم آن را نمی‌پذیرد.

پس باید به محدثی قدیم برسیم که خود نیاز به محدث ندارد.

این نتیجه را فقط اولی‌الالباب درک می‌کنند، یعنی کسانی که عقل ناب و لبّ خالص دارند.

 

نتیجه نهایی:

آیه شریفه، انسان را دعوت به تفکر در پدیده‌های هستی می‌کند، اما نه صرفاً تفکر ظاهری، بلکه تفکری که با عقل خالص و لبّ ناب همراه است. چنین انسانی است که می‌تواند از "حدوث" به "محدث"، از "نظم" به "ناظم"، از "جهان" به "جهان‌آفرین"، و از "زمان" به "ابدیت" برسد.

 

logo