1403/08/02
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه180/سوره آل عمران /معاد در قران
موضوع: معاد در قران/سوره آل عمران /آیه180
پیرامون آیه 180 از سوره آل عمران مطالبی را بیان کرده و در رابطه با آن بحث و تدبر نمودیم و ادامه مطلب
مطلب دهم: در جمله ﴿سیطوقون ما بخلوا به یوم القیامه﴾ یطوقون دو مفعول دارد مفعول اول نائب فاعل قرار گرفته و مفعول دوم آن ما بخلوا است چیزی که بخل ورزیدند به وسیله آن، یا بخل ورزیدند آن را
چندین معنا برای آن ذکر شده:
معنای اول ما بخلوا به یعنی زکات و پرداخت زکات است، بخل نسبت به زکات و حقوق واجب آمده است
معنای دوم یکلفون باتیان ما بخلوا به من اموالهم در ما بخلوا به، بخل نسبت به تکلیف آمده است
معنای سوم گفته شده این آیه معادل آیه 35 توبه است ﴿یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما کنزتم لانفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون﴾ مراد در عبارت ما کنزتم است بخلوا نسبت به جمع آوری مال دنیا یعنی کنزی جات گنج ها و سرمایه های زیاد که آیه همین را می گوید"یحمی علیها" یعنی آتش می فرستیم سراغشان،
در جهنم این اموال را تفدیده کرده و بر صورت و پهلوی آنها می زنیم و می گوئیم "هذا ما کنزتم" در این آیه شریفه به این شکل جلوه می کند که خود مال، وسیله عذاب قیامت می شود در هر صورت بخیل در حقوق شرعی با این سه بیان هر چه را در مسیر خودش هزینه نکرده روز قیامت تجسم پیدا می کند یا طوق می شود و یا وسیله عذاب
معنای چهارم بیان مقصود از "ما بخلوا به" به این معنا است که وزر و وبال انسان در قیامت نسبت به امور مالی خود بازگشت می کند و می شود روز تجسم اعمال که معادل ایه 13از اسرا است ﴿کلَ انسانٍ اَلزَمناهُ طائِرَهُ فِی عُنقِهِ وَ نُخرِجُ لهُ یَومَ القِیامَةِ کِتاباً یَلقاهُ مَنشُوراً ﴾ اوضاع اقتصادی خود را اینگونه می بیند
در مورد یطوقون به معنای گردن و رقبه کلامی دارد جناب ابومسلم اصفهانی، محمد بن بحر معتزلی متوفی 322 از اهل سنت که ادیب و مفسر بوده و از بزرگان دولت عباسی است می گوید عنق و رقبه به معنای کل بدن است و استشهاد می کند به ﴿فک ربه﴾ [[1] ] یا ﴿تحریر رقبه﴾ [[2] ] که کل یک انسان رقبه نامیده شده است پس در آیه یطوقون فقط گردن نیست
تمام آنچه بیان گنج و سرمایه شد که افراد بشر جمع می کنند و در مسیر درست خودش هزینه نمی کنند به تمام اوضاع و احوال زندگی برزخی و قیامتی آنان تاثیر منفی می گذارد؛ در بین این احتمالات مشخص است که احتمال و بیان اول بیان واضح تری است یعنی ما بخلوا زکات و پرداخت حقوق شرعیه است
مطلب یازدهم: ﴿لله میراث السموات و الارض﴾ ارث آسمان و زمین برای خداست واو حالیه است، لله خبر مقدم، میراث السموات و الارض مبتدای مؤخر که حصر در آن اتفاق افتاده،کلمه میراث از موراث ورث یرث ورثا است به معنای مصدر میمی یا اسم مصدر بر وزن مفعال؛ در بحث ارث و میراث و لله میراث السموات و الارض یعنی هر چه در عالم است وارث آن خداوند است این آیه می خواهد بگوید ای انسان هر چه دارید برای شما نیست می گذارید و می روید و همه آن ها بر می گردد به خداوند این آیه معادل آیه ﴿انا لله و انا الیه راجعون﴾ است
در روایات داریم ان الله خیر الوارثین بهترین وارث خداوند است به این خاطر که وراث دیگر خود بعد از مدتی از بین می روند تنها وارثی که باقی است الله است؛ "خیر الوارثین" یعنی کسی که ارث ببرد و بماند با توجه به این نکته بابی باز می شود برای موعظه و معرفت گرایی و تقویت مبانی اعتقادی و اوضاع و احوال انسانی، لله میرارث السموات و الارض چرا جمع کرده و هزینه نمی کنید؟ این اموال برای خداست و به او بر می گردد معمولا تنها چیزی که به ذهنیت بشر می رسد این است که جمع کنیم تا برای فرزندانمان برسد خیر الوارثین یعنی کسی که می ماند و ارث می برد وارث حقیقی خداست پس در زمان زنده بودن تحویل وارث حقیقی بدهید تا برای شما نگه دارد و آینده تان آباد شود
در روایات به شکل های مختلف معصومین این مساله را گوشزد کرده اند حضرت صادق علیه السلام می فرماید: ذِکرُ الموتِ یُمیتُ الشَّهواتِ فِی النَّفسِ و یَقطعُ منابتَ الغِفلةِ (معاد و قیامت صغری که با مرگ شروع می شود این مرگ ریشه های غفلت را قطع می کند) و یُقوِّی القَلبُ بِمواعدِ اللهِ (و دل را با وعده های خداوند به نعمتهای اخروی قوی می دارد)
و یُرِقُّ الطَّبعَ (طبع را رقیق می کند رقیق القلب می شود) یَکسرُ اَعلامَ الهَوی (جلوه های هوی و هوس را می شکند)
یُطفئُ نارَ الحِرصِ (آتش حرص را خاموش می کند) یُحقِّر الدُّنیا (دنیا را کوچک جلوه می دهد) و هُو مَعنی ما قال النَّبی فِکرُ ساعةٍ خیرٌ مِن عبادةِ سنةٍ و ذلک عِند ما تَحُلُّ اطنابَ خیامِ الدنیا و تَشُدُّها بالاخرة (این فکر تمام طناب های خیمه های دنیا را باز می کند به خیمه آخرت می بندد) و لا یُشکُّ بِنزول الرَّحمةِ عَلی ذاکرِ الموت بهذ الصفه (شک نمی شود که رحمت نازل می گردد بر انسانی که ذاکر موت است) انسانی که منقطع می شود به معنای نا امیدی نیست بلکه تلاش می کند که این رحمت است و من لا یَعتبِرُ بالموتِ و قِلَّةِ حیلتهِ وَ کَثرتِ عَجزهِ و طول مقامهِ فی القبر و تحیُّرهِ فی القیامه فلا خیر فیه ِ [[3] ] (کسی که از مرگ عبرت نگیرد توان و قدرتی ندارد و عاجز است و در قبر متحیر می ماند تا قیامت کبری اگر به اینها فکر نکند خیری برای این انسان نیست) .