1403/07/25
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه 180/سوره آل عمران /معاد در قرآن
موضوع: معاد در قرآن/سوره آل عمران /آیه 180
بحث پیرامون آیه شریفه آل عمران بود ﴿و لا یحسبن الذین بما آتاهم الله من فضله هو خیرا لهم بل هو شر لهم سیطوقون﴾ بیان کردیم که سین در سیطوقون آینده قریب و استقبال نزدیک است از منابع وحیانی ما استفاده می شود که﴿و نراه قریبا﴾ قیامت نزدیک است؛ سین در اینجا و غالب موارد آیات قرآن گزارش از قیامت با آینده نزدیک معنا شده نهایتا گاهی سوف استفاده شده که شانی است از شئون قیامت است و قرآن و حدیث این مساله را تبیین کرده است
به دو صورت می توان سیطوقون را توجیه کرد
صورت اول: اینکه منظور از قیامت، مرگ است یعنی با مرگ، قیامت شروع می شود که از جهت عرفی و تکوینی و اوضاع و احوال زندگی بشر زود است حتی بعد از 100 سال عمر در زندگی خود وقتی به اول آمدن مان به این دنیای خاکی نگاه می کنیم طولانی حساب نمی شود این از جهت قیامت صغری است که با مرگ آغاز می شود
صورت دوم: حتی همان رستاخیز اعظم و قیامت کبری نیز دور نیست از باب اینکه علی کل حال بشر آن را درک می کند شیء محقق الوقوع در حکم وقوع است از جهات مختلف یکی اینکه اگر می دانید 10 سال دیگر اتفاقی برای شما می افتد در تمام زندگی شما اثر می گذارد کسی که می داند رستاخیر عظیمی محقق الوقوع است و در حکم وقوع پس باید آن را قریب پندارد ولو از جهت مقیاس زمانی دور حساب شود بویژه اگر بحث تجسم اعمال را ضمیمه کنیم اینکه اعمال در وجود ما ملکوتی دارند که اگر آن را ببینیم متوجه می شویم که در حال حاضر در جهنم به سر می بریم یا داخل بهشت هستیم.یعنی با همین زندگی فعلی الان در می یابیم کجای قیامت ایستاده ایم.
در رابطه با یطوَّقون فعل مجهول باب تفعیل از ماده طوق، فخر الدین طُریحی محمد بن علی عراقی نجفی در کتاب لغت مجمع البحرین کارش لغت است اما حدیث نیز نقل می کند در آنجا می گوید:
رُوی عن النبی صلی الله علیه و اله و سلم یأتی کنز أحدکم یوم القیامة (گاهی کنز نقطه مقابل انفاق است اهل کنز است یعنی اهل انفاق نیست منظور مال اندوخته تان در قیامت که حضرت می فرماید، چنین کنزی است)
شجاعا اقرع (مانند ماری است، شجاع بمعنای دلیر و قوی است شاید از این باب در عرب به مار، شجاع می گویند که باعث خوف می شود انسانی که شجاع است مخوِّف است همه از او می ترسند اقرع به معنای بی مو و تاس است مارهای بدقیافه را اقرع می گویند)
له زنبتان )زنیبه یعنی گوشه لب(
ویتطوق فی حلقه و یقول انا الزکاة التی منعتنی ثم ینهشه (که از دو گوشه لب او کف بیرون می آید و دور گردن تان دور می زند و می گوید من زکاتی هستم که پرداخت نکردی و مدام او را نیش می زند)
و فی الدعاء اللهم نسئلک الثبات علی ما طوقتنا کانه من طوق التقلید و التکلیف علی المجاز (و در دعا آمده خدایا از تو طلب می کنیم استواری را نسبت به چیزی که (تکلیف) آن را طوق در گردن ما قرار دادی) تجسم اعمال در بحث معاد بسیار روایت دارد بحث تجسم اعمال در زندگی دنیا برای ما انسانها در جهت تنبه مهم است ما طلبه ها که اهل ادعا هستیم و می خواهیم مهذب باشیم اگر این روایات را مرور کنیم از اسباب تربیت ماست که علمای بزرگ رسیده اند به جایی که چشم برزخی داشته و می دیدند قیافه انسانها با شکلی که زندگی می کنند شبیه چیست . گاو صندوقی که کنار گذاشته و از آن درست استفاده نمی کند همان مار است که قرار است قیامت او را اذیت کند یعنی در کنار خود، برای خود موذی و عذاب کننده می پروراند؛ اصولا گردن و عنق در بحث تکالیف مهم است زیرا گردن مرکز ثقل بشر است
من قولهم طوقتک الشیء أی کَلَّفتُکَهُ تو را مکلف کردم اگر تکلیف جدی باشد از کلمه طوق استفاده می شود
و الطوق: واحد الاطواق معروفٌ (طوق مفرد اطواق یعنی گردنبند است)
و قد طوقته فتطوق (به گردنش انداختم و به گردن او افتاد) هم فعل و هم انفعال به کار برده می شود
أی البسته الطوق فلبسه (لباس طوق را به او پوشاندم و او پوشید)
و طوق کل شیء ما استدار به (طوق یعنی چیزی که به شکل دایره انسان را احاطه می کند) دایره ای که دور گردن می افتد حکایت از احاطه دارد اینکه می گوئیم اعمال با تو هستند و تنها چیزی که با تو در قبر حاضر است عمل توست یکی از این اعمال منع زکات است که طوق می شود
و منه قیل للحمامة: ذات طوق (مانند بعضی کبوتران که طوق دارند) بعد می رود سراغ ریشه
و الطوق: الطاقة (طوق همان طاقت است) طوق دور گردن دقیقا در مرکز قدرت و توان انسان قرار گرفته است در اصطلاح می گویند فلانی گردن کلفت است یعنی قوی است
و قد اطقت الشیئ اطاقةً قدرت علیه فانا مطیق (یعنی من توانمند هستم)
و الاسم: الطاقة و مثله مروا صبیانکم بکذا ما اطاقوه (صبیان را دستور دهید به نماز و کارهای خوب به مقداری که توان و طاقت دارند)
هو فی طوقی ای فی وسعی هذا فی طوقی طوقنی الله اداء حقک [[1] ] (خدا به من قدرت دهد وظیفه ام را در برابر تو انجام دهم)
در 4 آیه از قرآن کریم کلمه طوق بکار برده شده است:
اول مورد ما نحن فیه ﴿سیطوقون﴾
مورد دوم در بقره آیه 184 ﴿علی الذین یطیقونه﴾ در بحث صیام
مورد سوم در سوره بقره آیه 249 ﴿لا طاقة لنا الیوم بجالوت﴾
ومورد چهارم در دعای زیبای سوره بقره آیه 286 ﴿ربنا لا تحملنا ما لا طاقة لنا به﴾
با این توضیحات ﴿علی الذین یطیقونه﴾ یعنی کسانی که توانش را دارند اما در قرآن اینگونه ترجمه نمی شود ﴿و علی الذین یطیقونه فدیة طعام﴾ کسانی که نمی توانند روزه بگیرند فدیه دهند که یطیقونه به معنای عدم قدرت بکار برده شده است
در این مورد دو تفسیر به کار برده شده است:
تفسیر اول: اینکه لا حذف شده و در تقدیر است
تفسیر دوم: یعنی به سختی انجام می دهند و خود را به قدرت می زنند که می شود توان تصنعی
این موارد را بیان کردیم تا دو مطلب کلی را که در ﴿یطوقون ما بخلوا﴾ موجود است را بیان کنیم:
مطلب اول: توانمندان طوق دار می شوند یعنی قدرت مالی دنیا یکی از ابزار آلات عذاب قیامت است می رویم سراغ روایت و حدیث معروفی که حضرت از مسیری می گذشتند فردی را که امکانات زیادی داشت دیدند از او چیزی خواستند اما آن شخص منع کرد در ادامه مسیر به پیرزنی رسیدند و از او چیزی درخواست کردند و پیرزن هر چه داشت تقدیم کرد در مورد اولی حضرت فرمود خدایا اموالش را زیاد کن و نسبت به پیرزن فرمود خدایا به اندازه کفاف و عفافش به او بده وقتی علت را پرسیدند فرمود پیرزن در مسیر درست است و خواستم دعا به صلاحش باشد ولی آن مرد دوستدار دنیا بود و من به دلخواه خودش برایش دعا کردم اما به صلاحش نبود؛ لذا قدرتمندان در این دنیا که توسط مال قدرتمند می شود در معرض عذاب الهی هستند
مطلب دوم: اینکه همین مالها به عنوان یک قدرت معذِبه همراه صاحبان خود می شود و در قیامت همان چیزی که در دنیا مرکز لذت و سرخوشی شان بوده باعث عذابشان می شود
با یک کلمه طوق دو جهت بیان کلی (قدرت و عذاب) مطرح شده است اولا مال قدرتی است که در معرض عذاب است ثانیا همین اموال تبدیل به قدرت معذبه می شود.