1404/08/27
بسم الله الرحمن الرحیم
شک در مکلف به/اصالة الاشتغال /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/اصالة الاشتغال /شک در مکلف به
آخرین سخن درباره خروج از محل ابتلا یا شک در خروج از محل ابتلا
فرمایش سیدنا الإمام[1] این بود که در ما نحن فیه، عند الشک فی الخروج عن محل الابتلاء اصالة البراءة جاری است؛ زیرا شک در خروج از محل ابتلا، شکی در اصل تکلیف محسوب میشود.
عدم جریان اصالت الاطلاق در محل بحث
در اینجا اطلاقِ اقتضایی وجود ندارد تا شک کنیم این اطلاق مقید شده یا نه، و سپس بگوییم «اصالة الاطلاق». روشن است که اصالة الاطلاق در جایی جاری میشود که ابتدا اطلاق در حدّ اقتضا وجود داشته باشد و سپس تردید کنیم که آیا مانعی، یعنی قیدی، بر آن وارد شده است یا خیر؛ و در نتیجه بگوییم: این مطلق قید خورده یا نه؟ وقتی شک داریم، «اصالة الاطلاق» را جاری میکنیم. مثلاً در جمله «أَکرِمْ عالِماً» میگوییم این مطلق است، و اگر شک کنیم که آیا این مطلق به «عالمِ فلان» مقید شده یا نه، میگوییم «اصالة الاطلاق». اما در محل بحث ما، شک در اصلِ اطلاق است؛ یعنی نمیدانیم اساساً اطلاقی در حدّ اقتضا وجود دارد یا خیر. بنابراین مورد، از موضوع اصالة الاطلاق خارج است.
توضیح مرحوم فلسفی درباره مراد شیخ اعظم
نکته اول: شیخنا الاستاد مرحوم فلسفی رضوان الله تعالی علیه در مجلس درس، هنگامی که به این بخش رسیدند، فرمودند: مراد شیخ اعظم از اینکه فرمودهاند در باب شک در ابتلا و عدم ابتلا «اصالة الاطلاق» جاری میکنیم، چیست؟
اگر مراد، شبهه مصداقیه باشد، تمسک به اطلاق در شبهه مصداقیه از نظر خودِ ایشان پذیرفته نیست؛ زیرا ایشان در مباحث علم اصول قائلاند که تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز نیست، همچنین تمسک به مطلق در شبهه مصداقیه نیز جایز نیست. در ضمن، لازم نیست این رأی را به شیخ نسبت دهیم؛ چراکه این نکته واضح است و همه باید قائل باشند که تمسک به عام و تمسک به مطلق در شبهه مصداقیه جایز نیست. این کار خلاف عقل، خلاف منطق و خلاف حقایق جاری در نظام کاربردی علوم است؛ زیرا هر جا حکمی و موضوعی باشد، روشن است که حکم نمیتواند موضوع خود یا جزء موضوع خود را اثبات کند؛ نه موضوع، نه جزء موضوع.
ناتوانی حکم از اثبات موضوع یا جزء موضوع
جزء موضوع در ما نحن فیه، «ابتلا» است. بنابراین، اصالة الاطلاق نمیتواند «ابتلا» را اثبات کند، همچنانکه اصالة العموم نیز نمیتواند ابتلا را اثبات کند. اساساً در اصول خواندیم که «اطلاق» یعنی حکم، و هرگاه میگوییم «اصالة العموم» منظور حکم عام است (البته به واسطه موضوع)، و هنگامی که میگوییم «اصالة الاطلاق» یعنی حکم مطلق (به واسطه موضوع یا متعلق).
اگر به تعبیر ساده گفته شود: در اینجا «اصالة العموم» یا «اصالة الاطلاق» یعنی حکم را بالا نگه میداریم، سپس میخواهیم به وسیله همین حکم، موضوع یا جزء موضوع را اثبات کنیم؛ درحالیکه موضوع و جزء موضوع در حکم مانند علت هستند، و هیچ معلولی نمیتواند علتِ خود را ایجاد کند، وجود بدهد یا موجود سازد؛ نه موضوع را و نه جزء موضوع را.
نتیجهگیری استاد فلسفی درباره کلام شیخ اعظم
پس اگر مراد شیخ اعظم چنین باشد، واقعاً خبطی است. بهویژه اینکه کلام ایشان در «رسائل» و «فرائد» مطلق است و تفصیل میان شبهه مفهومیّه و شبهه مصداقیّه نیاورده است. این نکتهای است که حضرت استاد مطرح فرمودند و مطلبی روشن و واضح است.
نکته دوم: تفصیل بین شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه
شیخنا الاستاد رضوان الله تعالی علیه در این قسمت فرمودند: آیا اصلاً تفصیل در اینجا درست است؟ تفصیل میان شبهه مفهومیه و شبهه مصداقیه در اینجا محل سؤال است. اگر بگوییم تفصیل غلط است و وجود ندارد، یعنی شبهه مفهومیه در اینجا تصور نمیشود.
اگر تصور کنیم که تفصیل باشد، باز هم ایراداتی به شیخ وارد میشود؛ زیرا اساساً شبهه مفهومیه در اینجا آیا وجود دارد یا خیر؟
معیار استاد برای تفصیل و تصور شبهه مفهومیه
حضرت استاد فرمودند: قول به تفصیل یا تصور شبهه مفهومیه در ما نحن فیه وقتی است که ما دو دلیل داشته باشیم:
1. دلیلی که میگوید: «اجتنب عن الحرام»
2. دلیلی که میگوید: «لایجب الاجتناب عن غیر المبتلا»
در این حالت، از ادله لفظی میآییم و میگوییم: در دلیل لفظی آمده «لایجب الاجتناب عن غیر المبتلا»، بعد در ادله لفظی سراغ مفهوم میرویم تا بفهمیم «غیر المبتلا» یعنی چه؟ مفهومش چیست؟
سپس ممکن است بین متباینین یا بین اقل و اکثر مردد شویم؛ مانند بحث غنا یا فسق: مثلاً گفته میشود «اکرم کل عالم» بعد گفته میشود «لا تکرم الفاسق» در اینجا برای واژه «فاسق» شبهه مفهومیه ایجاد میکنیم: منظور فقط مرتکب کبیره است یا شامل صغیره نیز میشود؟ در اینجا شبهه مفهومیه معنا دارد.
وضعیت شبهه مفهومیه در ما نحن فیه
اما در ما نحن فیه چنین خبری نیست. فقط یک دلیل داریم: دلیل میگوید: «اجتنب عن الحرام» اینجا یک شبهه تحریمیه ایجاد شده و علم اجمالی است: یکی از این دو ظرف حرام است و ما نمیدانیم مقدور ما هست یا نیست. مقدور ما هست یا نیست؟ این یک حکم عقلی است، نه دلیل لفظی. عقل هیچگاه در موضوع خودش شک ندارد. در ابتلا و عدم ابتلا، عقل با بررسی قدرت و عدم قدرت، میفهمد کجا مبتلا است و کجا مبتلا نیست.
مفهوم ابتلا و عدم ابتلا در ادله لفظی بررسی میشود، همانطور که امام فرمودند: «مبتلا و غیر مبتلا یعنی چه؟» این درک عقلی است که عقل میگوید: در اینجا خطاب قبیح است یا قبیح نیست؟ این همان استهجان خطاب است.
حکم عقل و شک در ما نحن فیه
بنابراین، با این بیان که در ما نحن فیه، چیزی که داریم حکم عقل است، منظور این است که بحث لبی نیست، بلکه بحث عقل است. عقل میگوید: استهجان خطاب هست یا نیست. در موردی که این شک در دسترس ما قرار گرفته است، نمیدانم هست یا نیست؛ یعنی شک در دسترسی دارم. نمیدانم میتوانم این کار را انجام دهم یا نه، یا نمیتوانم.
شک در مصداق و مفهوم
وقتی از شکل همان قسم استفاده میکنیم، مانند «خارج شدن از محل ابتلا»: وقتی از محل ابتلا خارج هستم، میدانم قدرت ندارم. وقتی شک دارم، شک در قدرت دارم؛ یعنی نمیدانم قدرت دارم یا ندارم. شک در قدرت فقط در مصداق امکانپذیر است: میتوانم شک کنم و بپرسم این مورد خاص را در خارج میتوانم انجام دهم یا نه.
اما در مفهوم شک ندارم: در سطح مفهوم، میفهمم قدرت چیست و عدم قدرت چیست. بنابراین، اگر در مورد خاص نمیدانم، این شبهه مصداقیه است.
تفصیل و تعین در شبهه مصداقیه
تفصیل وجود ندارد که هم شبهه مفهومیه باشد و هم شبهه مصداقیه. در شبهه مصداقیه، همانطور که حضرت استاد فرمودند، تعین پیدا میکند: ظرف در محدودهای قرار گرفته است که نمیدانم نسبت به این ظرف قدرت دارم یا ندارم. نه مفهوم قدرت را نمیفهمم، بلکه این مورد خاص از جهت مصداق برای من مشتبه شده است که توان انجامش را دارم یا ندارم.
وقتی شبهه مصداقیه تقویت شد، مرام مرحوم آخوند جاری میشود. مرحوم آخوند گفتهاند: «اصالة البراءة» در شبهه مصداقیه معتبر است.
بنابراین، اگر تفصیل قابل اثبات باشد، میتوانیم بگوییم منظور شیخ اعظم از «اصالة الاطلاق» در شبهه مفهومیه است.
تمسک به عام و مطلق در شبهه مصداقیه
در شبهه مصداقیه، تمسک به عام یا مطلق جایز نیست. از آنجا که در ما نحن فیه شبهه مفهومیه تصور نمیشود و فقط شبهه مصداقیه است، کلام شیخ درباره «اصالة الاطلاق» در این مورد قابل توجیه نیست. وقتی در مورد ابتلا گفتیم از مقوله قدرت است، در مقوله قدرت مکلف شک ندارد. مطابق مرحوم سید در باب قدرت: اگر نمیدانی در این مورد قدرت داری یا نه، باید قیام کنی و بروی سراغ کار تا کشف شود که قدرت داری یا نه.
عدم کاربرد اصالة الاطلاق یا اصالة العموم
در این مرحله، قواعد لفظی وجود ندارد تا به اصالة الاطلاق یا اصالة العموم مراجعه کنیم. این در عالم میدان و مصداق خارجیه است. عقل میگوید: پاشو ببین داری یا نه. اگر داشتی، انجام بده؛ اگر نداشتی، معذور هستی. بنابراین، در مفهوم نیست، بلکه در مصداق و تکوین است.
قابل تأمل بودن فرمایش شیخنا الاستاد
این فرمایش شیخنا الاستاد در این بخش بسیار قابل تأمل است و میتوان به آن اعتماد کرد، به شرط اینکه ابتلا و عدم ابتلا را از جنس قدرت بدانیم. اگر برای آن یک قد و قواره مفهومی یا لفظی تعریف کنیم، موضوع فرق میکند. اما اگر گفتیم این ابتلا و عدم ابتلا مربوط به محل ابتلا است، یعنی توان اراده داریم یا نداریم؛ میتوانیم اراده کنیم انجامش دهیم یا اراده کنیم ترک کنیم، این موضوع عبث یا لغو نیست.
حضرت استاد فرمودند: هرچه شما واژه به کار ببرید، به سراغ عناوینی مثل عبث، لغو، مستهجن، قبیح میرود؛ اینها همه عناوین عقلی هستند و لفظی نیستند.
تعین ما نحن فیه و شبهه مصداقیه
با این بیان، ما نحن فیه در شبهه مصداقیه تعین پیدا میکند. حرفی که سید هم آنجا زد و خواست کلام شیخ را توجیه کند، این بود که: در باب قیود گاهی قید «قدرت» است. اگر قید قدرت باشد، همانند ما نحن فیه از جنس قدرت است. بنابراین، وقتی شک کردی، نباید فوراً اصالت البراءة جاری شود.
شیخ هم فرموده بود «اصالت الاطلاق»؛ یعنی نباید فوراً اصالت البراءة جاری شود، اول ببین که میتوانی یا نمیتوانی.
این توجیه هم مرحوم سید[2] و هم استاد توجیه دقیقی بود تا کلام شیخ را کمی اصلاح و روشن کند. با این بیان استاد، که ابتلا و عدم ابتلا از مقوله مفاهیم یا الفاظ نیست، بلکه از مقوله عقل است، لازم است آزمایش بیرونی انجام شود: ببین میتوانی یا نمیتوانی این ارتباطی به قواعد لفظی ندارد و به عملیه بیرون نیاز دارد
توجیه فرمایش شیخ
با این بیان و بیان مرحوم سید، میتوان تا حدودی فرمایش شیخ را توجیه کرد: منظور شیخ این بوده که وقتی شک کردی محل ابتلا هست یا نیست، فوراً اصالت البراءة جاری نکن. کمی ملاحظه کن، پاشو قیام کن، ببین میتوانی یا نمیتوانی. اگر نتوانستی، آنجا اصالت البراءة جاری است. اگر توانستی، مسئله حل شده است.
جمعبندی
در هر حال، شبهه شبهه مصداقیه است و تمسک به اطلاق در شبهه مصداقیه غلط است (که خود شیخ هم قبول ندارد). بنابراین، فرمایش استاد این است که فوراً اصالت البراءة جاری نکن، بلکه ابتدا بررسی عملی بیرونی انجام بده تا ببینی توان داری یا نه. این موضوع ربطی به الفاظ یا قواعد لفظی ندارد، بلکه به عمل بیرونی و اراده مکلف نیاز دارد.