1404/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
نتیجه و استدلال بر تأثیر خروج از محل ابتلا در سقوط تنجّز علم اجمالی
و کیف کان، قد تحصل مما ذکرنا ـ خلافاً للمحقق الخوئی ـ أن الخروج من محل الابتلاء یکون من مصادیق انتفاء القدرة العرفیة العادیة.
ما بعد از بررسی و اقوال فقها و محققین، به این نتیجه رسیدیم که خروج از محل ابتلا یکی از مصادیق فقدان قدرت عرفی و عادی است،
بر خلاف نظر مرحوم سید خویی[1] (قدس سره) که فرمود: خروج از محل ابتلا هیچ موضوعیتی ندارد و لطمهای به منجزیت علم اجمالی نمیزند.
به عبارت دیگر، ما به این نتیجه رسیدیم که: «لایجوز التعلق التکلیف بما یکون خارجاً عن محل الابتلاء»، زیرا تکلیف نسبت به چیزی که خارج از محل ابتلاست، تعلق نمیگیرد؛ چون دیگر مقدور عرفی نیست.
تعریف قدرت عرفی و نتیجه آن
قدرت عرفی و عادی همان تواناییای است که در نظر عرف، فعل یا ترک در دایره اختیار و اراده مکلف قرار دارد.
وقتی موردی از این دایره خارج شود، در نگاه عرف دیگر مکلف قدرت بر امتثال ندارد، و این خروج از قدرت عرفی موجب میشود که تکلیف عرفاً و عقلاً منتفی گردد.
ادلهی اربعه بر بطلان تکلیف به خارج از محل ابتلا
۱. لغویت در شبهه تحریمیه و وجوبیه
در جایی که مکلف خود به خود ترککننده یا فاعل است، دیگر بعث و زجر معنا ندارد. چون وقتی کاری را خودم ترک میکنم یا انجام میدهم، امر و نهی « بکن / نکن» لغو و بیفایده است. «لان المکلف تارک بنفسه أو فاعل بنفسه.»
۲. استهجان در خطاب
وقتی طرف از محل ابتلا خارج است، اراده و انتخابی ندارد. در چنین حالتی اگر به او گفته شود «بکن» یا «نکن»، عرفاً مستهجن است، زیرا مورد، دیگر در حوزهٔ اختیار و تصرف او نیست.
۳. تحصیل حاصل
در چنین مواردی، بعث و زجر شرعی به معنای تحصیل حاصل است، چون تحقق مطلوب، بالفعل حاصل شده و احتیاجی به تکلیف ندارد.
۴. دلیل نقلی: صحیحه علی بن جعفر
علی بن جعفر عن اخیه موسی بن جعفر(ع) قال: « سألته عن رجل رعف فامتخط فصار ذلك الدم قطعا صغارا فأصاب إناءه هل يصلح الوضوء منه قال : إن لم يكن شئ يستبين في الماء فلا باس وإن كان شيئا بينا فلا يتوضأ منه. »[2]
مضمون روایت چنین است: شخصی خون دماغ شد و خون به صورت قطرات ریز پاشید و به ظرف آبی اصابت کرد. حضرت فرمودند: اگر چیزی در آب دیده نمیشود، وضو اشکالی ندارد، اما اگر چیزی آشکار و بیّن است، وضو نگیرد.
از این روایت استفاده میشود که شارع مقدس در موارد غیرمبتلا به و غیرمحسوس تکلیف جعل نکرده است، چراکه در جایی که عرفاً مکلف قدرت بر تشخیص یا اجتناب ندارد، تکلیف منتفی است.
کیفیت استدلال از صحیحه علی بن جعفر
وقتی شخص عطسه میزند، یقین دارد این خون یا داخل ظرف ریخته یا بیرون آن. علم پیدا میکند که خونها یا در آب افتاده یا بیرون ظرف.
آنچه برای مکلف مهم است آب داخل ظرف است، چون میخواهد با آن وضو بگیرد. بیرون ظرف از محل ابتلا خارج است، چون مکلف کاری با آن ندارد و نسبت به آن تکلیفی ندارد. پس تنها آب داخل ظرف مورد ابتلاست.
در این روایت علم اجمالی وجود دارد که خون یا در داخل ظرف افتاده یا بیرون. آن طرفی که بیرون ظرف است خارج از محل ابتلاست، و مکلف نسبت به آن تکلیفی ندارد. پس فقط نسبت به داخل ظرف بحث میشود.
امام علیهالسلام فرمودند اگر علم تفصیلی به وجود خون باشد وضو نگیرد، و اگر علم اجمالی باشد و چیزی دیده نشود، وضو گرفتن جایز است.
نظر مرحوم شیخ اعظم
مرحوم شیخ اعظم [3] رضواناللهتعالیعلیه این حدیث را حمل کرده بر شریعت، که معصومین علیهمالسلام در خروج از محل ابتلا فتوا دادند و نظر دادند به اینکه علم اجمالی منحل میشود چون یک طرف خارج از محل ابتلاست.
دیدگاه شیخنا الاستاذ فلسفی رضواناللهتعالیعلیه
شیخنا الاستاذ رضواناللهتعالیعلیه در درس مرحوم آیتالله فلسفی رضواناللهعلیه، به نظر استاد خود مرحوم آقای خویی تمایل یافتند و فرمودند: خروج از محل ابتلا تأثیری در انحلال علم اجمالی ندارد. مطالبی که از مرحوم آقای خویی بیان شد، ایشان آن را پذیرفتند.
سپس وقتی به این روایت رسیدند، فرمودند: این روایت مجمل است و مقصود از آن روشن نیست.
علاوه بر این، گفتند مفروض روایت آن است که خون به ظرف رسیده باشد. اگر ظرف از سنگ یا گل باشد ـ که سجده بر آن صحیح است ـ بنابراین خارج از محل ابتلا نیست.
توضیح بحث در جلسه
در یکی از جلسات خصوصی که پنجشنبهها در منزل حاجآقا برگزار میشد و بحث هفته را مرور میکردیم، این مطلب مطرح شد.
در آنجا استاد میفرمودند: اگر ظرف از سنگ یا گل باشد، چون میتوان بر آن سجده کرد، خارج از محل ابتلا نیست.
اما بحث ما در آن جلسه این بود که خروج از محل ابتلا نسبت به تکلیف فعلی مطرح است، نه نسبت به موارد دیگر مانند سجده.
تبیین محل نزاع
در روایت، بحث درباره تکلیف توضی است، نه درباره سجده. من با آب داخل ظرف میخواهم وضو بگیرم و علم اجمالی دارم که خون یا داخل ظرف ریخته یا بیرون آن. تکلیف من این است که وضو نگیرم اگر آب نجس باشد: «لاتتوضأ». حال، این علم اجمالی اگر منجّز باشد، باید وضو نگیرم. اما قسمت بیرون ظرف اصلاً محل ابتلای من نیست. اینکه گفته شود چون ظرف از گل است و قابل سجده است، پس محل ابتلاست، درست نیست.
محدوده ابتلا
محل ابتلا نسبت به همان تکلیفی است که با آن مواجه هستیم. ما و علم اجمالی و تکلیف درگیر هستیم، و باید ببینیم آیا این تکلیف با خروج از محل ابتلا ساقط میشود یا نه.اگر امام علیهالسلام در روایت فرمودند: وضو گرفتن اشکال ندارد، معنایش این است که علم اجمالی در اینجا منحل میشود. زیرا طرف خارج از ظرف از محل ابتلا بیرون است و تکلیفی نسبت به آن وجود ندارد. پس تکلیفِ باقیمانده نسبت به آب داخل ظرف، به شک بدوی برمیگردد، نه علم اجمالی منجّز.
نتیجه در مقام بیان
در نتیجه، این روایت شاهدی است بر اینکه فرمایش مرحوم شیخ صدر «من أهله وقع فی محله» درست است؛
یعنی خروج از محل ابتلا موجب سقوط علم اجمالی میشود. این معنا با روح شریعت نیز سازگار است، همانگونه که فرمودند: «اُعطیت بشریعةٍ سَهلَةٍ سَمحَةٍ».
بنابراین، خروج از محل ابتلا با آسانگیری و سماحت شریعت سازگار است، گرچه مرحوم آقای خویی در اینجا آن را نپذیرفتند.