1404/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
شک در مکلف به/اصالة الاشتغال /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/اصالة الاشتغال /شک در مکلف به
تنبیه ششم: اضطرار در علم اجمالی
تنبیه ششم شروع میشود. به تنبیه اول بحث ششم در علم اجمالی، شک در مکلف به، تکمیلاتی برای بحث اشتغال و احتیاط. محل بحث در تنبیه ششم بحث اضطرار است. به اضطرار به بعضی از اطراف علم اجمالی.
تا به اینجا به این نتیجه رسیدیم که علم اجمالی مثل برادر خودش علم تفصیلی منجز بالتکلیف، یعنی مکلف را وادار میکنند به وجوب موافقت قطعیه و حرمت مخالفت قطعیه.
نظریه مختار و مشهور این شد، گرچه نظرات دیگر هم مطرح کردیم و مشخص شد ذاتاً علم اجمالی تکلیفزا است.
اینکه معلوم بالاجمال مردد است، علم را از بین نمیبرد. العلم، علمٌ است. وقتی تکلیف معلوم شد شما وظیفه دارید از پس این تکلیف بربیایید. نهایتاً امتثال به کل تکلیف به حسبه. امتثال هر تکلیفی به حسب خودش است.
در معلوم بالتفصیل، تکلیف یک مورد است: خب انجام میدهید یا ترک میکنید. اما در معلوم بالاجمال نیاز دارد به تکرار. اطراف را ترک کنی، همه اطراف را انجام بدهی. اینجا شبهه وجوبیه است.
اضطرار در معلوم بالتفصیل
اضطرار در معلوم بالتفصیل. مقدمه عرض میکنم: اضطرار حقیقتی است شبیه قاعده «لاضرر» و «عسر و حرج». هر جا بیاید تکلیف را برمیدارد؛ چه تکلیف ما معلوم بالتفصیل باشد و چه معلوم بالاجمال.
شما اگر یک چیزی حرام هست، واقعاً میدانید حرام است؛ میدانی این لیوان آب چند قطره شراب داخلش هست. اما اگر نخوری، متضرر میشوی، هلاک میشوی، صدمه میبینی؛ خب، حرمت را برمیدارد دیگر، این مشخص است. اما در اطراف علم اجمالی، اضطرار اینطوری نیست؛ اضطرار به بعضی از اطراف است، یعنی مضطر میشوی به یک مجهول. چون اطراف علم اجمالی، تکتکشان معلوم بالتفصیل نیستند. خب، همینجا میشود این را گفت: اگر شما در معلوم بالتفصیل در اضطرار، تکلیف را میگذارید کنار، در معلوم بالاجمال باید بگوییم به طریق اولی. پس چرا این لفظ را آوردید که نباید ادامهاش بدهید؟ اضطراری که تکلیف معلوم بالتفصیل را از گردنت برمیدارد، میاندازد دور، میگوید حرام نیست، بخور؛ خب معلوم بالاجمال که به طریق اولی است.
لزوم بررسی اضطرار در معلوم بالاجمال
چه لزومی دارد؟ لزومش این است که در معلوم بالاجمال، اضطرار به یک طرف خورده؛ به یک طرف از اطراف علم اجمالی.
مثلاً: ده تا گوسفند است، میدانم یکی از اینها حرام است. یا پنج تا گوسفند است، یکی از اینها حرام است. من هم در یک شرایطی گیر کردم، مجبورم از این گوشت استفاده کنم.
علم اجمالی میگوید: موافقت قطعیه واجب، مخالفت قطعیه حرام. یعنی: دست نزن. اما یکیش را لازم دارم؛ خب یکیش میشود مشکوک. در اینجا اضطرار تکلیف را برمیدارد.
خب، بقیه چه؟ آن بقیه را میتوانم تصرف کنم؟ اینجاست محل گفتمان ما: آیا به مجرد اینکه یکی مضطر شد و مرتکب شدم، آن نهتای دیگر هم آزاد میشوند، یا نه؛ علم اجمالی نسبت به آنها همچنان منجِّز و مؤثر است؟ اینجاست که نزاع و درگیری علمی شروع میشود. باید طبق قواعد برویم جلو. ببینیم این ادله و قواعد، این گفتگوهای فراوانی که بین فقها و مجتهدین هست، ما را به کجا راهنمایی میکنند.
آیا از آنهایی میشویم که اگر یک طرف اجمالی مورد اضطرار قرار گرفت، تکلیف از روی یک طرف برداشته شد، بقیه هم میگویند شک بدوی؟ یا نه، علم اجمالی سیطرهاش یا آن شعائش گرفته؟
«الضرورات تقدر بقدرها»؛ در بحث اضطرار به اندازه اضطرار شما مجازید. مازاد بر اضطرار، علم اجمالی حرف دارد. علم اجمالی همه را گرفته. اینها را باید بحث کنیم.
تقسیمات اضطرار
قبل از اینکه وارد بحث بشویم، تقسیمات را بگیریم و صوری که اینجا متصور است:
اضطرار به طرف معین.
اضطرار به طرف غیر معین.
اضطرار قبل از علم اجمالی.
اضطرار بعد از علم اجمالی.
بیان مقدمه
یک مقدمه را امشب میگویم و آن مقدمه این است: اینکه اضطرار منجزیت علم اجمالی را بردارد و تنجیز را از او بگیرد، در صورتی است که تمام آثار تکلیف را کنار بزند و رفع و دفع کند. مثلاً مثال واضحش: یکی از این دو تا لیوان نجس است، حرام است. من مضطر شدم به شربش. اثر آن چیست؟ فقط حرمت شرب است؛ تمام اثرش همین است. مضطر شدم؛ خب اضطرار میخواهد حرمت را بردارد. غیر از حرمت هم چیز دیگری نیست. وقتی حرمت را برداشت از ظرف شماره یک که مضطر شدهام به آن، بعد آن ظرف دیگر حکمش چیست؟ وقتی میگویند تمام اثر حرمت داشت، حرمت را برداشت، دیگر حرمت نیست. آن طرف دیگر شک بدوی است؛ این را میگیرد.
پس محل نزاع اینجاست: آن جایی است که اضطرار تمام اثر تکلیف را برمیدارد، چیزی باقی نمیماند. اما اگر اینطور نبود که تمام اثر تکلیف را بردارد: دو تا ظرف است، یکی شیر و دیگری آب. از این دو ظرف دو تا بهرهوری میشود: میگوید تشنهام، باید آب بخورم، یا آب و شیر حرام است. یک اثر دیگر هم از آب میخواهم: وضو. وضو چیست؟ حکمی است به نام صحت و عدم صحت (حکم وضعی). آن شرب، حکم تکلیفی است. بنابراین دو تا اثر اینجا هست:
یکی حکم تکلیفی، یعنی حرمت. یکی حکم وضعی، یعنی صحت وضو و عدم صحت.
حالا من مضطر شدم به خوردن آب. خوردن یکی از اینهاست. اینجا علم اجمالی در حد خودش دو تا اثر را به ارمغان میآورد. اضطرار یک اثر را برمیدارد (حرمت شرب). اما اثر دیگر (عدم صحت وضو) را برنمیدارد. پس نمیتوانی بگویی وضو هم صحیح است.
بنابراین، اضطرار در صورتی پدر علم اجمالی را در میآورد طبق نظر بعضیها، که کل اثر معلوم بالاجمال را کنار بگذارد و مورد اضطرار قرار بدهد. اما اگر بعضی از آثار را برداشت، علم اجمالی نسبت به آن اثر دیگر منجِّز است.
این از این مقدمه. بعد از مقدمه وارد میشویم به اقسام اضطرار، که امشب یکفینا.