1403/11/23
بسم الله الرحمن الرحیم
شک در مکلف به/تخییر /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/تخییر /شک در مکلف به
جلسه نود و دوم از اصول را روز بیست و سوم بهمن ماه و در ماه شعبان، مدینه پیامبر صلی الله علیه و اله و در مسجد النبی در جوار مرقد نورانی حضرت رحمة للعالمین صلی الله علیه و اله و سلم به یاد شما طلاب علوم دین مباحثه می کنیم، ان شاالله ارتباط بین مدینه المصطفی و مدینه الرضا وسیله رشد و ترقی و برکت و رحمت برای عمر شما طلاب علوم دین باشد.
و اما الاصول:
در مباحث گذشته نسبت به اصول عملیه، برائت در شبهات بدویه مطرح گردید و در ضمن این بحث، دوران امر بین محذورینی که الزام معلوم تفصیلی اما مردد بین وجوب و حرمت بود بیان شد
در ادامه بحث می رسیم به شک در مکلف به
شک در مکلف به در مباحث علم اصول جایگاه مهمی دارد و بحث حجت یابی در ادله فقاهتی از مباحث مهم علم اصول است و می توان گفت یکی از قسمت های پر گفتگو در مباحث اصولی برای رسیدن به فتوا و نظر فقهی و اصولی مبحث شک در مکلف به است آنجا که تکلیف مصطلح (وجوب یا حرمت) از ناحیه شارع مقدس معلوم است لکن متعلق این وجوب و حرمت مشخص نیست؛ به عنوان مثال وجوبی آمده است و نمی دانیم این وجوب به نمازجمعه تعلق گرفته است یا به نمازظهر.
شک در مکلف به یعنی شک در متعلق تکلیف و اینجاست که فرق بین شک در مکلف به و دوران امر بین محذورین که در گذشته با آن پرداختیم مشخص می گردد؛ در دوران امر بین محذورین تکلیف مصطلح معلوم بالتفصیل نبود بلکه الزام معلوم بالتفصیل بود که این الزام مردد بین دو نوع از تکلیف (وجوب و حرمت) شده بود که در حقیقت به شک در تکلیف بازمی گشت روی همین جهت نسبت به وجوب و حرمت برائت جاری شد و در مواردی برای فرار از مخالفت قطعیه قائل به تخییر در عمل شدیم اما در شک در مکلف به تکلیف مشخص بوده و متعلق آن نامشخص است.
در مبحث شک در مکلف به از نظر اصطلاحی تکلیف شارع مقدس (جوب و حرمت) به مکلف رسیده و واصل است نهایا متعلق آن معلوم نیست در اینجا نیز دو نوع شبهه وجود دارد:
1. شبهه حکمیه 2. شبهه موضوعیه
در شبهه حکمیه علل مجهول بودن متعلق تکلیف عبارتست از فقدان نص و توضیح و بیان از ناحیه شارع و یا اجمال و تعارض نص، چنانکه یک نص می گوید نمازجمعه و نصی دیگر می گوید نمازظهر بنابراین شک در مکلف به، هم شامل شبهه حکمیه می شود و هم شامل شبهه موضوعیه.
به عنوان مقدمه عرض می کنم بر اساس حکم عقل هر کجا احتمال عقاب باشد ما را بر آن می دارد تا مراقبت و احتیاط نماییم؛ اصولا احتمال عقاب مستلزم آن است که بر اساس حکم عقل احتیاط صورت بگیرد و در صحنه احتمال عقاب ورود پیدا نکنیم مگر اینکه مؤَمِّنی پیدا شود.
مقدمه ای که عرض می کنم یکی از مبادی و مطالبی است که باید قبل از ادله برائت عقلی وشرعی مطرح نمود یعنی اصل موسس و اولین اصل از نظر عقل در هنگام مواجه شدن با تکالیف الهی به صورت احتمال عقاب آن است که احتیاط کنیم چنانکه در شبهه تحریمیه وارد میدان عمل نشویم و یا در شبهه وجوبیه تارک نباشیم مگر اینکه مؤَمّنی از طرف شریعت معرفی شود که آن مؤَمّن همان ادله برائت است جایی که قاعده قبح عقاب بلابیان و یا حدیث رفع ما لایعلمون جاری شود که این دو قاعده و امثالهم می شود مؤَمّن از عقاب تا زماینکه این مؤَمّن اثبات نشود قاعده اولی بر اساس حکم عقل این است که هر کجا مکلف احتمال عقاب داد باید مراقبت نموده و احتیاط نماید.
در تکمله مقدمه عرض می کنم لازم نیست قطع به عقاب داشته باشیم بلکه احتمال عقاب تکلیف ساز است زیرا قطع به عقاب مستلزم عقاب فعلی نیست چرا که ممکن است خداوند عفو نماید و یا شفاعت شامل حال مکلف گردد پس بنابراین آنچه باقی می ماند به عنوان اینکه مکلف حساب و کتابی را باز کند تا نسبت به تکالیف الهی مراقبت نماید بحث احتمال عقاب است لذا در مانحن فیه (شک در مکلف به) آنجا که وجوب معلوم و متعلق آن نامعلوم است اصل اولی این است که مکلف باید مراقبت نماید تا تارک وجوب نباشد زیرا حداقل این است که احتمال عقاب وجود دارد در نتیجه در این مثالی که ذکر شد مکلف نمی تواند هر دو عمل (نمازظهر و نمازجمعه) را ترک نماید به جهت اینکه تکلیف متیقن است و احتمال عقاب اجازه نمی دهد تارک مطلق باشد و نوع برخورد مکلف با چنین تکلیفی به صورت تخییر تجسم پیدا می کند تا احتمال عقاب را از خود دفع نماید.
با توجه به این مقدمه می رویم سراغ شک در مکلف به در زمانی که تکلیف شرعی مانند وجوب معلوم بالوجدان است؛ هر زمان تکلیف معلوم بالوجدان یا بالبرهان باشد زمینه احتمال عقاب متصور است و در شک در مکلف به چنین چیزی کاملا مشهود است، وجوب در روز جمعه آمده است، این وجوب تکلیف اصطلاحی است و لازم است مکلف در مقابل آن عکس العمل نشان دهد نهایتا نمی داند وجوب متعلق به نمازجمعه تعلق است یا به نمازظهر و نتیجه این است که ترک هردو (نمازجعه و نمازظهر) احتمال عقاب را به دنبال دارد.
این مقدمه ای بود در جوار مرقد حضرت نبی مکرم اسلام و ائمه بقیع صلوات الله علیهم اجمعین تا توجه ما به مباحثات علمی و مباحث طلبگی گره بخورد با برنامه های تبلیغی این چنینی که بنده نسبت به مناسک و اعمال و تبلیغات به عنوان طلبه در خدمت مردم هستم از این جهت اتصال این دو برنامه ما طلبه ها تبلیغ و درس و بحث هر دو با هم توصیه اولیاء دین بالاخص حضرت باقر علیه السلام است که فرمودند:« الکمال کل الکمال التفقه فی الدین »
مقدمه تفقه در دین طبق معارفی که در حوزه آموخته ایم اصول و کار در مباحث اصولی است که طلبه را وادار می کند به دقت و تعمیق و تحقیق در معارف دین که نسبت به متون دین، قرآن و حدیث با صنعت تدبر و تفکر به شکل دقیق وارد شود دعاگوی همه دوستان هستم. السلام علی رسول الله و آل بیتک و رحمه الله و برکاته