« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

دوران امر بین محذورین/تخییر /اصول عملیه

 

موضوع: اصول عملیه/تخییر /دوران امر بین محذورین

 

در ادامه مباحث اصول به بحث دوران امر بین محذورین مشغول بودیم که در این مقام از بحث سه نظریه مهم وجود داشت: نظریه صاحب کفایه، نظریه محقق نائینی و نظریه محقق خوئی رضوان الله تعالی علیهم این سه نظریه در بحث فعلی رایج و مطرح است و برای دو نظریه دیگر قائلی پیدا نشد و آن ها را کنار گذاشتیم و در ادامه بحث به فرمایش محقق خوئی و بررسی این نظریه می پردازیم.

فرق بین نظریه محقق خوئی با صاحب کفایه چیست؟

صاحب کفایه فرمود در دوران امر بین محذورین آنچه یک محقق می تواند استنباط نماید عبارتست از تخییر عقلی و اباحه شرعی اما محقق خوئی فرمود در دوران امر بین محذورین برائت شرعی و عقلی جاری می گردد؛ از باب اینکه با معاصر خودمان الفتی داریم و ارادتمند شخصیتی هستیم که بر ذمه ما حق بزرگی دارد فعلا متن فرمایش محقق خوئی را اصل می گیریم و برای تثبیت آن باید دو نظریه مرحوم آخوند و محقق نائینی را را کنار بگذاریم.

مهمترین قسمت فرمایش صاحب کفایه اباحه شرعی است مرحوم آخوند «کل شیء حلال حتی تعلم انها حرام» را برای دوران امر بین محذورین دلیل قرار داد مرحوم خوئی قول صاحب کفایه را مخدوش می داند و می فرماید به دو دلیل نظریه محقق صاحب کفایه صحیح نیست:

دلیل اول: ادله اباحه شرعی مخصوص شبهات موضوعیه است «کل شیء حلال حتی تعلم انه حرام بعینه» برای شبهات موضوعیه است در حالی که نزاع ما دوران امر بین محذورین در شبهه حکمیه است و مثال ما جایی بود که هر دو مورد توصلی هستند مانند صاب النبی نمی دانیم شخصی ناصبی است یا نه اگر ناصبی باشد یجب لعنه و اگر مومن باشد یحرم لعنه مرحوم خوئی می فرماید استدلال به اباحه شرعی به این مورد اخس از مدعاست

دلیل دوم: سلمنا که دلیل اخس از مدعا نباشد در این صورت باز هم اصالة الحل مانحن فیه را شامل نمی شود زیرا اصالة الحل یعنی آزادی مطلق و لاحکمی با فرض اینکه ما علم تفصیلی به الزام داریم، اصالةالحل حکم ظاهری و شک در اباحه است اما در مانحن فیه علم به الزام داشته و یقین داریم که اباحه نیست در مثال اول نماز در روز جمعه یا واجب است یا حرام و یا در مثال دوم در مورد کسی که مردد بین ناصبی و مومن بودن است علم به الزام داریم

به این وسیله مرحوم خوئی می فرماید تنها چیزی که می توانید بردارید خودِ وجوب و حرمت است که مجرای اصالة البراءة می باشد هم برائت عقلی و هم شرعی؛ به عنوان مثال در شبهه موضوعیه شک می کنید لعن کردن شخص مشکوک واجب است یا حرام که "رفع مالایعلمون" وجوب یا حرام را برمی دارد و یا در مورد نمازجمعه شک می کنید واجب است یا حرام که در هر دو مورد برائت جاری می کنید بنابراین طبق فرمایش مرحوم خوئی در مانحن فیه نظریه صاحب کفایه، نظریه مستحکمی نیست .

بنده در ذیل فرمایشات محقق خوئی عرض کردم شاید مراد مرحوم صاحب کفایه از اینکه می گوید اباحه، اباحه بمعنی الاعم است نه بمعنی الاخص و اباحه بمعنی الاعم شامل رفع وجوب و حرمت نیز می گردد بنابراین جناب خوئی شما تعبیر را تغییر می دهید و می گوئید نظر ما برائت عقلی و شرعی است و نظر مرحوم آخوند اباحه که اگر اباحه به معنی الاعم باشد برائت را نیز در بر می گردد، لذا همان طور که شما در وجوب برائت جاری می کنید ایشان اباحه جاری می کند و اباحه بمعنی الاعم با برائت یکی است یعنی برداشتن حکم که شامل وجوب و حرمت می شود نهایتا کلمه برائت در اصطلاحات اصول پادزهر از وجوب و حرمت است و اباحه اصطلاحی عام است لذا به نظر می آید بین اباحه شرعی با برائت شرعی زیاد فرقی نیست وانگهی ما در مباحث گذشته بیان کردیم حدیث «کل شیء حلال حتی تعلم انه حرام» اختصاص به شبهه موضوعیه ندارد .

بنده در خصوص برائت شرعی و عقلی مرحوم خوئی با اباحه ای که مرحوم آخوند فرمود فرقی ندیدم، اباحه شرعی همان برائت شرعی است نهایتا مرحوم آخوند از احادیثی استفاده نمود تا بتواند در ذیل علم اجمالی از آنها استفاده نماید زیرا الزام معلوم به تفصیل بود برای همین از "رفع مالایعلمون" استفاده ننمود و از برائتی استفاده نمود که مناسب با ما نحن فیه باشد نتیجتا تنها فرق اینکه مرحوم خوئی اسم تخییر را نیاورده اما مرحوم آخوند فرمود تخییر عقلی و اباحه شرعی،

در قسمت تخییر عقلی نیز مرحوم خوئی باید بپذیرد که در مقام عمل دوران امر بین محذورین همه باید قائل به تخییر شوند زیرا مکلف یا تارک است یا فاعل و راه دیگری نیست و تنها چیزی که باقی می ماند از نظر فتوا و حکم تراشی است که چه حکمی را منتسب به شارع نماییم؟

برائت عقلی و شرعی مرحوم خوئی و تخییر عقلی و برائت شرعی مرحوم آخوند؛ چرا ایشان برائت عقلی را مطرح نکرد؟ زیرا الزام هست و "رفع مالایعلمون" مصداقی ندارد و ما علم به الزام داریم اگر بخواهیم به آخوند اشکال بگیریم باید گفت "رفع مالایعلمون "نوع تکلیف است نه جنس لذا "رفع مالایعلمون" نیز قابل جریان است لایعلمون از احکام رایج که وجوب و حرمت است و دانستیم که الزام، حکم نیست بلکه جنس است

علی کل حال بین نظریه محقق خوئی و مرحوم صاحب کفایه فرق واضحی دیده نمی شود تنها چیزی که خوب است مورد بررسی قرار بگیرد و بعد به نظریه حضرت امام بپردازیم نظریه محقق نائینی است که در مقام عمل فرموده تخییر و در مقام فتوا فرموده توقف و در نهایت از بین این سه نظر باید یکی را انتخاب نمود.

 

logo