« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد محسن ملکی

1403/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

تنبیهات برائت/برائت /اصول عملیه

 

موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت

در ادامه فرمایشات مرحوم نائینی رضوان الله تعالی علیه برای جمع فرمایش این محقق بزرگ بنده این گونه نوشتم « ان المحقق النائینی بحسب هذه العبارات انتقل ابتداءً الی ما افاده المحقق الخراسانی » مرحوم نائینی با عبارات جلسه گذشته ابتدا منتقل می شود به فرمایش صاحب کفایه و مطلب ایشان را تحکیم می کند و راه تحکیم آن تبدیل کردن نهیی است که به عنوان بسیط (بحث لاشاربیت) به طبیعت تعلق گرفته است یعنی کلام صاحب کفایه را با همان لاشاربیت می پذیرد که اگر این گونه شد نهی و اگر این گونه نشد حرف صاحب کفایه که فرمود در بعضی موارد در شبهات موضوعیه تحریمیه باید احتیاط کنیم تا وصف مبسوط و وصف عنوانی حاصل آید درست است زیرا اگر در جایی شک کنیم که خمر است یا نه، شک کرده ایم که لاشارب هستیم یا نیستیم؛ در مرحله دوم منتقل می شود به کلام شیخ اعظم در آنجا که فرمود ما در ادله روایات و آیات نداریم که شارع نهی کرده باشد و ما از آن نهی، عنوان بسازیم مانند عنوان لاشارب، لاکاذب، لا زانی، مثلا مولا فرموده لاتکذب و ما عنوان "کن لاکاذبا" بسازیم؛ بنابراین تنها فرض و تصور است اگر چنین است فرمایش محقق خراسانی قابل قبول نیست و باید برگردیم به حرف مرحوم شیخ که علی القاعده است و بیان می کند قاعده صرفی و نحوی و اصولی در تمام نهی ها می گویند نهی به طبیعت خورده و نکره در سیاق نهی و مفید عموم است؛ کلی، کلی طبیعی است "لاوجود لها الا بوجود افراده"(منطق) عام استغراقی است (اصول) در این صورت قاعده اولی در تمام نهی ها چنین است که هر منهی عنه که معلوم یا محجج بود حکم آن تمام و آنجا که در موضوع شک می کنیم یعنی شک در علت داریم و نمی دانیم علت هست یا نیست، برائت جاری می شود. شک در علت مساوی با شک در معلول است پس قاعده اولی در شک در شبهات موضوعیه تحریمیه، برائت است مطلقا و این قاعده اولی به قوه خود باقی است مگر جایی در شریعت پیدا شود که عنوان بندی کرده مثلا بیان شده باید لاشارب باشی پس تمام قواعد اصولی صرفی و نحوی با نظریه شیخ اعظم هماهنگ است که همان طور که در شبهات تحریمیه حکمیه برائت است در شبهات تحریمیه موضوعیه نیز برائت وجود دارد؛ اما در باب قرینه باید گفت قرینه قاعده نیست اگر قرینه بیان کرد در اینجا از نهی، عنوان اراده شده است ما تابع قرینه هستیم.

هذا تمام الکلام در تنبیه سوم نتیجه تنبیه اینکه اصولیین و محققین اصولیین در شبهات تحریمیه چه حکمیه و چه موضوعیه قائل به برائت هستند.

نکته:

برائت همیشه از حکم است ولی در شبهه موضوعیه ما نمی خواهیم موضوع را برداریم بلکه شک در موضوع داریم که نهایتا با واسطه شک در حکم جزئی می شود ؛ در شبهه حکمیه شک می کنیم که حرام است یا نه، در شبهه موضوعیه شک می کنیم خمر است یا نه که شک در علت است و لازمه آن شک در معلول جزئی است نتیجتا می توان گفت اصولیین متفق هستند بر اینکه در شبهات حکمیه کلیه و شبهات حکمیه جزئیه برائت جاری می گردد.

تنبیه چهارم: "قد قلنا سابقا ان الاحتیاط حسن علی کل حال" بر آن تبصره و استثنا زده و می گوئیم احتیاط در تمام شبهات حسن است مگر جایی که باعث اختلال در نظام معیشت و زندگی انسان ها شود اگر قرار باشد احتیاط زندگی را سخت کند دیگر حسن نیست به جهت اینکه الاحتیاط حسن، به عقل عملی برمی گردد؛ چرا حسن است؟ لانه عدلٌ وضع کل شیء فی موضعه عبارةٌ عن العَدالة و العدل حسن و ینبغی ان یفعل، احتیاط چنین است اما وقتی اختلال نظام لازم می آید ظلم است بنابراین غایت حُسن احتیاط، رسیدن به ظلم است زیرا بین عدل وظلم واسطه نیست هر کاری تا زمانی که در جایگاه خودش است عدل بوده و اگر به هم ریخت ظلم است

اختلال نظام به چه شکلی پیش می آید؟ اگر بخواهید در تمام ابواب فقه احتیاط کنید اختلال نظام پیش می آید و اگر در بعضی ابواب احتیاط کنید و در بعضی احتیاط نکنید اختلال پیش نمی آید؛ گاهی اگر بخواهید در یک موضوعی آنجا که احتمال ضعیف، احتمال موهوم، مشکوک ویا ظنی وجود دارد در تمام این احتمالات احتیاط کنید اختلال نظام لازم می آید اما اگر جایی که در حد ظن، احتمال قوی است احتیاط کنید اختلال نظام لازم نمی آید و یا مثلا اگر در تمام مسائل امور زندگی روزمره احتیاط کنید اختلال نظام پیش می آید اما درمسائل دماء و فروج احتیاط کنید اختلال لازم نمی آید بنابراین "کل شیء بحسبه" باید موارد را به شکل نسبی تجزیه و تحلیل کرد و اهم و مهم نمود، گاهی احتیاط اهم است ولو مقداری سخت باشد روی این جهت نمی شود احتیاط را ضابطه مند نمود باید بگوئیم بحسب مواردی که در شریعت هست درنظر می گیریم شارع را، عقل را، عرف را، عرف عام و خاص را محله ها و شهرها و زمان و مکان و موقعیت ها را آنجا که اگر بخواهیم احتیاط کنیم اختلال نظام پیش می آید حتی در بین خانواده، می شود ظلم و احتیاط حسن نیست.

در نتیجه تنبیه چهارم بحث پیچیده ای ندارد بحث مصداقی است که باید شاخصه ها را بچینیم و اختلال نظام را بسنجیم مانند بحث حجاب در زمان فعلی ما که بعضی تعصب دارند اگر بدون سنجش و تجزیه و تحلیل در میدان عمل کارهایی انجام دهیم، آشفتگی و گرفتاری و مسائلی پیش می آید که کل نظام را زیر سوال می برد .

 

logo