1403/10/05
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات برائت/برائت /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
در بحث اصول نظریه مرحوم آخوند رضوان الله تعالیی علیه را نسبت به شبهه تحریمیه موضوعیه بدویه تعقیب نمودیم
سه نظریه در شبهه تحریمیه موضوعیه بدویه وجود داشت 1.برائت جاری می شود مطلقا کما ذهب الیه شیخنا الاعظم 2. برائت جاری نمی شود مطلقا کما حکی عن صاحب هدایه المسترشدین و مرحوم صاحب فصول 3. تفصیل بین موارد شبهه موضوعیه مرحوم آخوند صاحب نظریه سوم بود ایشان فرمود اگر نهی تعلق بگیرد به طبیعت به صورتی که ناهی و شارع نهی کرده باشد از طبیعت در حدی که هیچ فردی از افراد طبیعت در خارج پیدا نشود و اگر یک فرد از افراد طبیعت تحقق پیدا کند نهی امتثال نشده است مانند ربا و یا در مثال شرعی در نماز می گوید "لاتلبس غیر ماکول اللحم" غیر ماکول اللحم را نباید پوشید به طوری که اگر مویی از گربه در بدن باشد نماز باطل است در اینجا شک می کنید که این شیء غیر ماکول اللحم هست یا نه؟ چنین موردی اگر تحقق یابد قاعده اشتغال است "اشتغال یقینی یستدعی فراق الیقینی" به تعبیر مرحوم آخوند از باب مقدمه علمیه باید از هر مشکوکی اجتناب نمود تا علم پیدا کنیم به مقصود و مطلوب شارع؛ اما آنجا که این گونه نیست یعنی نهی تعلق گرفته به طبیعت و منحل شده به حسب افراد "لا تشرب الخمر" بطوری که هر ظرف از ظرفهای خمر نهی دارد آن هایی که نهی آن معلوم است فبها و موردی که شک می کنیم خمر هست یا نیست می شود شک بدوی و برائت جاری می کنیم هذا تمام الکلام در فرمایش مرحوم آخوند و من تبعه
می رویم سراغ فرمایش مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه که فرمودند نهی متعلق به طبیعت تتصور له اقسامٌ 4 قسم وجود دارد
قسم اول: نهی تعلق بگیرد به طبیعت علی نحو تکون طبیعةٌ ساریةً بالافراد در حدی که طبیعت حصه حصه شده و نهی
متعدد گشته در اینجا برائت جاری می شود این نظریه، نظریه مرحوم شیخ است و کان شیخ اعظم همین یک قسم را
تصور نموده است زیرا از کسانی است که قائل شد در شبهه تحریمیه موضوعیه بدویه برائت جاری می شود مطلقا و رمز آن همین است که وقتی شارع گفت "لاتاکل الربا" "لاتلبس غیر ماکول اللحم" نهی به طبیعت تعلق گرفته و طبیعت منحل شده به افراد متعدد، حکم در مورد افراد یقینی که حجت شرعی بر نهی آن دارید تمام است و آن هایی که شک دارید شک بدوی است و کل شیء لک حلال
قسم دوم: نهی تعلق گرفته بر طبیعت به شکل صرف الوجود و شارع می خواهد صرف الوجود در خارج تحقق پیدا نکند این دو مورد اول که مرحوم خوئی ترسیم می کند همان کلام مرحوم آخوند است؛ نهی به صرف الوجود خورده و می گوید صرف الوجود غیر ماکول اللحم نباید در لباس بیاید معلومات را می دانیم و در مشکوکات "اشتغال یقینی یستدعی فراق الیقینی" الا اینکه مرحوم خوئی رضوان الله تعالی علیه می فرماید:« و التحقیق فی هذا القسم اجراء البرائه» در اینجا نیز برائت است یعنی مرحوم خوئی تا اینجا نظریه شیخ را مطرح نمود با قسم اول و برائتی شد مرحوم خوئی می فرماید صدر من اهله وقع فی محله اگر محور سخن ما قسم اول باشد باید شیخی شویم اگر محور سخن ما در بحث شبهه تحریمیه موضوعیه قسم دوم باشد آخوند اشتغالی شده و ما مانند قسم اول برائتی می شویم به جهت اینکه در اینجا شک در تعلق تکلیف داریم به طبیعت به شکل ضمنی از باب دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی یعنی وقتی نهی به صرف الوجود خورد این صرف الوجود اقلی دارد و اکثری، اقل آن همان چیزهایی است که معلوم بوده و حجت دارند و اکثر آن همان مشکوکات است به تعبیر دیگر در دوران امر بین اقل و اکثر ارتباطی(تکلیف ضمنی) صرف الوجود قدر متیقنی دارد که اقل است زیرا تمام مصادیق با هم متصل هستند و ماهیت صرف الوجودی همه را به یک شکل گرفته و متعدد نشده طبیعت صرف الوجود دلالتش بر افراد دلالت تضمنی است یعنی گویا تمام اجزا با هم هستند.
قسم سوم: نهی، زجر از مجموع باشد یعنی مولا فرموده است مجموع مصادیق طبیعت مورد نهی قرار گرفته در حدی که نباید این طبیعت به شکل مجموعی شکل بگیرد به عنوان مثال می گوید "لاتکرم عالما فاسقا" و از آن اراده شود در مجموعه ای که 100 عالم است در اینجا منظور این است به شکل مجموعی همه اکرام نشوند و چند نفر باقی بمانند و تمام مصداق این طبیعت در خارج وجود پیدا نکنند در اینجا می رویم سراغ طبیعت و در موردی شک می کنیم که نهی به آن تعلق گرفته یا نه می شود شک بدوی و برائت جاری می گردد در چنین مواردی حتی می شود یک مشکوک را کنار گذاشته و بقیه را مرتکب گردد که باز هم درست است زیرا شارع می خواهد طبیعت به شکل کامل تحقق پیدا نکند
قسم چهارم: نهی متعلق به تمام افراد خارجی باشد به صورتی که مطلوب ما بسیط باشد مانند مثال غیر ماکول اللحم شارع گفته در نماز نباید غیر ماکول اللحم در بدن تو باشد لباس نباید طلا باشد نباید حریر باشد که می شود مطلوب بسیط یعنی هر جزئی از اجزاء غیر ماکول اللحم در لباس باشد نماز باطل است در این قسم چهارم اشتغال حاکم است و جای برائت نیست
نتیجتا در نظر مرحوم خوئی از این چهار قسم فقط یک قسم جای اشتغال بوده وسه مورد آن برائت است
این چهار قسم مرحوم خوئی آیا واقعا چهار قسم است یا اگر دقت کنیم بر می گردد به همان دو قسم مرحوم آخوند؟
قسم دوم را با قسم چهارم اگر توانستیم جدا کنیم می شود سه قسم و الا می شود دوقسم و قسم سوم باقی می ماند که باید دید در خارج مثال دارد یا نه و الا قسم چهارم به قسم دوم بر می گردد و دوباره الکلام الکلام یا باید تابع شیخ اعظم باشیم و یا تابع مرحوم آخوند.