1403/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
تنبیهات برائت/برائت /اصول عملیه
موضوع: اصول عملیه/برائت /تنبیهات برائت
وجه چهارم از وجوه مطرح شده در مؤدای اخبار من بلغ فرمایش صاحب کفایه بود که فرمود در روایات من بلغ ثواب حکایت از استحباب نفسی دارد "من بلغه ثوابٌ" این فرمایش محقق خراسانی در پی آن است که روایات احتیاط را ببرد سراغ مولویت و بحث احتیاط در عبادات را مستحب نفسی معرفی نماید مرحوم آخوند فرموده است وقتی احادیث من بلغ می گویند "من بلغه ثوابٌ فعمله" این ثواب برهان اِنّی است برای کشف استحباب، به این معنا که عمل مطلوب شارع بوده و کانه امر دارد ما در احتیاط در عبادات چنین مشکلی داشتیم که می گفتیم احتیاط در عبادات امکان ندارد چون دارای امر نیستند و گویا مرحوم آخوند می گوید احادیث من بلغ امر درست می کنند این احادیث می گویند اگر به گوش شما رسید فلان عمل ثواب دارد به عنوان مثال در ما نحن فیه دوباره خواندن نماز ثواب دارد و عقل می گوید کار خوبی است احادیث من بلغ امر را درست می کنند کسی که احتمال بدهد کاری ثواب دارد و به نیت ثواب آن را انجام دهد به آن ثواب می رسد که می شود برهان اِنّی ثواب اثر است و معلول امر و مطلوبیت و حداقل آن استحباب است وقتی استحباب ثابت شد اولا برای بحث گذشته ما مفید است که احتیاط در عبادات درست می شود و ثانیا می توانیم تسامح در ادله سنن را نتیجه بگیریم به این صورت که خبری ضعیف می گوید شروع غذا با نمک ثواب دارد احادیث من بلغ ضعف سند را جبران کرده و استحباب این خبر را اثبات و مستند به شارع می کنند .
ایراد بر این فرمایش:
همان طور که استاد ما مرحوم فلسفی رضوان الله تعالی علیه فرمودند این استدلال تام و کامل نیست به جهت اینکه:
اولا: بحث ثواب اثری اعم است یعنی ثواب هم می تواند مترتب بر استحباب نفسی شود و هم مترتب بر انقیاد به تعبیری دلیل اعم از مدعا است پس با تصور دلیل نمی توانیم بگوئیم استحباب زیرا ممکن است انقیاد باشد لذا می شود ارشادی
ثانیا: استحباب نفسی در مصطلحات علم اصول و فقه فقط با موضوعیت فعل جارحه و بیرونی تصور می شود کاری در خارج صورت گیرد و بگوئیم دارای ثواب است که این ثواب گزارش می دهد از استحباب فعل خارجی
مبنای صاحب کفایه در این بحث به گونه ای است که سازگار با مصطلحات علم اصول و فقه نیست چون ایشان در تجری و انقیاد، فعل قلبی را هم فعل حساب نموده یعنی انقیاد را فعل شمرده است و ثواب به نظر ایشان هم می تواند مترتب بر انقیاد شود و هم بر فعل خارجی، این فرمایش در صورتی درست است و می توانیم از آن استحباب نفسی را استفاده کنیم که مبنای شیخ اعظم را بپذیریم ایشان فرمود انقیاد و تجری حکایت دارند از سوء سریره و حسن سریره و کاری به افعال خارجی ندارند که بحثی عرفانی است در این صورت می توانیم بگوئیم حال که احادیث من بلغ ثواب را ذکر نموده ثواب منحصر در فعل خارجی است بنابراین طبق مبنای منتخب صاحب کفایه ثواب می شود لازم اعم که ممکن است فعل خارجی و یا انقیاد باشد با این مبنا نمی توانیم از ثواب منتقل شویم به استحباب فعل خارجی
ثالثا: ادله کسانی است که روایات من بلغ را می برند سراغ ارشادیت
تا اینجا طبق وجه چهارم خواستیم از احادیث من بلغ مولویت را کشف نماییم و بگوئیم چون کلمه ثواب آمده حکایت می کنند استحباب نفسی و مولویت را که شارع مقدس در باب احتیاط در عبادات امر دارد نتیجه کلمات صاحب کفایه این می شود که احادیث من بلغ جایگاه مهمی داشته و دو کار را انجام می دهند: یک رفع مشکل احتیاط در عبادات و دیگر تسامح در ادله سنن که در مستحبات جدیت و واقع بینانه بودن لازم نیست
در جلسه گذشته عرض نمودم علم درایت و روایت بحث لِمّی است و علت ثواب را می سازد که حجت شرعی است خبر ضعیف و حسن از جهت رجال و درایت باید کنار گذاشته شود احادیث من بلغ از کانال دیگر مشکل این روایات را حل می کنند و می گویند دقت و تفحص در مستحبات لازم نیست اگر در تعقیب ثواب باشید منتقل می شوید به ثواب نفسی پس با این بیان اثبات استحباب دو راه دارد:
1. حجت شرعی (خبر موثقه و صحیحه)
2. احادیث من بلغ لذا استحباب یثبت بامرین بحجة شرعیة معتبرة لِمّاً و باحادیث من بلغ إِنّاً.
پاسخ به این نظریه:
در مقابل این نظریه می گوئیم این احادیث چنین جایگاهی ندارند و چیزی جز ارشاد نیستند
مرحوم صاحب کفایه دو وجه را که در خود این احادیث وارد شده ذکر می کند که قرینه می شوند برای ارشادی بودن این احادیث:
وجه اول: کلمه فاء در احادیث من بلغ ذکر شده است "فعمله" و "ففعله" که دلالت بر تفریع دارد فاء می گوید کسی که به گوشش ثواب خورده برود به دنبال آن ثواب که همان احتیاط عقلی است و همان ارشاد به حکم عقل است
وجه دوم: در بعضی روایات من بلغ آمده کسی که به گوشش ثواب برسد "عمله التماسا لذلک الثواب" یا "طلبا لقول النبی" "چون پیامبر فرموده" که می شود احکام عقلی و ارشاد به حکم عقل؛ پس با این دو وجه و قرینه که در متن این روایات است این روایات مولویت و تاسیس و استحباب نفسی را نمی گویند بلکه ارشاد می کنند به حکم عقل
مرحوم صاحب کفایه از این دو وجه جواب می دهد که سیاتی ...