« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1404/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت قطب راوندی/المرجحات المنصوصة /التعادل و التراجيح

 

موضوع: التعادل و التراجيح/المرجحات المنصوصة /روایت قطب راوندی

 

بررسی روایت قطب الدین راوندی

کلام در روایت قطب راوندی بود.

فرق این حدیث با مقبوله در دو جهت است:

اولاً: مقبوله متعرض ترجیح به صفات راوی و همچنین شهرت شده؛ ولی این روایت راوندی متعرض این امور نیست.

ثانیاً: مورد مقبوله قضا بین متخاصمین است؛ ولی این حدیث قطب الدین راوندی مطلق است («إِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ حَدِیثَانِ مُخْتَلِفَانِ...»).

از این جهت، اشکالات وارده‌ی بر مقبوله بر این حدیث وارد نمی‌شود.

۱. بررسی دلالی

اما بحث دلالی این حدیث شریف، باید بگوییم دلالتش بر مطلوب ترجیح به کتاب اولاً. و به مخالفت با اخبار عامه ثانیاً تمام است. مخالفت با اخبار عامه، نه مخالفت با آراء عامه؛ که بین اخبار و آراء عموم و خصوص من وجه هست. پس بحث دلالی نداریم چون دلالتش تمام است.

بررسی سندی (اثبات نسبت رساله به قطب راوندی)

اما بحثی که هست، بحث سندی است. اولاً نسبت این کتاب به قطب الدین راوندی است.

قطب الدین راوندی دو نفر هستند به این اسم:

    1. سید ابوالرضا که مدفون در کاشان است و از اعاظم علما سلف است.

    2. سعید بن هبة الله راوندی (ملقب به قطب الدین) که مدفون در صحن مطهر حضرت معصومه (سلام الله علیها) است (که سنگ قبر آن برجسته و نمایان است) و از اعلام شیعه است.

و مراد در اینجا این شخص دوم است.

نسبت کتاب به ایشان از این جهت مورد نظر باید واقع شود که کتب وارده بر دو قسم است:

     قسم اول: بعضی از کتب مشهور است؛ انسان قطع یا اطمینان حاصل می‌کند به نسبت کتاب به مؤلفش مثل کتب اربعه، وسائل الشیعه و امثال ذلک.

     قسم دوم: ولی بعضی از کتب شهرت آنچنانی ندارد؛ باید نسبت کتاب به مؤلف اثبات شود و الا اخذ روایت از آن کتاب مفید نیست.

کتب قطب الدین راوندی بعضی از آن‌ها مشهور است و نسبتش به ایشان روشن است مثل کتاب قصص الانبیاء یا الخرائج و الجرائح. ولی این رساله‌ای که روایت در آن مذکور است، شهرت آنچنانی ندارد؛ پس اثباتش به قطب الدین محتاج به اثبات است.

برای ثبوت نسبت این رساله به ایشان وجوهی ذکر شده است:

وجه اول: نقل مرحوم سید یزدی از فاضل تونی

مرحوم سید یزدی در کتاب تعارض از وافیه فاضل تونینقل می‌کند و بر آن اعتماد می‌کند.[1] فرموده است:

السادسة : ما رواه الشيخ قطب الدين الراوندي ، في رسالة ألفها في بيان أحوال أحاديث أصحابنا بسنده عن ابن بابويه... .[2]

مرحوم یزدی (اعلی الله مقامه) در مقابل این نقل فاضل تونی اعتماد کرده و تسلیم شده است.

نقد وجه اول (حدسی بودن اخبار):

اشکالی که بر این وجه ذکر کرد شده این است که صاحب وسائل نقل می‌کند و صریحاً خبر می‌دهد که رساله از تألیفات قطب الدین راوندی است. ولکن اشکال با وجود صراحت نقل صاحب وسائل این است که در شناخت اخبار فاضل تونی (صاحب وافیه) و شیخ حر عاملی (اعلی الله مقامه) در وسائل، این است که اخبار از موضوع است. و اخبار از موضوع مثل اخبار از حکم به دو نحو است: یعنی تارةً حدسی است و أخری حسی.

حجیت اخبار احکام یا به تواتر اجمالی ثابت است یا به سیره عقلایی. اما اخباری که در موضوعات است، مستندش در حجیت منحصر به سیره عقلاست و سیره عقلایی در اخبار حسیه جاری و تمام است؛ اما نسبت به اخبار حدسیه سیره‌ای قائم نیست. پس اخبار حدسی در موضوعات، حجیتش اول کلام است.

و در اینجا اخبارات شیخ حر عاملی در وسائل و فاضل تونی در وافیه از رساله قطب الدین راوندی، اخبارات حسیه نیست؛ چون زمان این دو از زمان قطب الدین راوندی فاصله بسیار دارد. پس اخبارات این دو حدسی است که اعتماد کردند بر قرائن و این اخبارات حدسی در نزد مجتهد دیگر حجت نیست.

نتیجه این شد که ولو سید صاحب عروه و فاضل تونی و شیخ حر عاملی (اعلی الله مقامهم) صراحت دارند در نسبت رساله به مرحوم قطب الدین، ولی چون اخبار آن‌ها حدسی است، نمی‌تواند اثبات مدعا کند.

وجه دوم: قاعده رابعه در خاتمه وسائل

وجه دوم در اثبات رساله به قطب الدین راوندی، فائده رابعه‌ای است که مرحوم شیخ حر عاملی در خاتمه وسائل آورده است. فرموده:

«اَلْفَائِدَةُ الرَّابِعَةُ: فِی ذِکْرِ الْکُتُبِ الْمُعْتَمَدَةِ الَّتِی نَقَلْتُ مِنْهَا أَحَادِیثَ هَذَا الْکِتَاب...»[3]

نتیجه این کلام، تمامیت نسبت کتبی است که وسائل از آن‌ها نقل می‌کند و از جمله آن کتب، رساله راوندی است.

نقد وجه دوم:

اشکالی که بر این وجه فرمودند این است که این رساله از جمله کتبی که متواتر باشد نسبتش به مؤلفش، قطعاً نیست. اخبار به ثبوت این نسبت رساله به قطب الدین، یک خبر حدسی است که اعتبار ندارد.

و اما قرائنی که برای مثل شیخ حر (اعلی الله مقامه) موجود است که برای ایشان صحت نسبت را تمام کرده، آن قرائن اگر برای ما واصل شود، معلوم نیست اثبات نسبت آن رساله را به قطب الدین کند. پس صرف این احتمال برای اسقاط این وجه کفایت می‌کند.

وجه سوم: فایده خامسه وسائل (اتحاد طرق)

وجه سوم برای اثبات نسبت رساله به قطب الدین که وجه قوی است، مطلبی است که شیخ حر در فایده خامسه در خاتمه وسائل آورده است و در آن فایده خامسه متعرض طرقی شده که کتاب وسائل را از آن‌ها نقل کرده است. از جمله این طرق و کتب کتب قطب راوندی را نام می برد.

و از مرحوم علامه حسن بن مطهر از والدش از شیخ مهذب الدین حسین بن ردّه از قاضی احمد بن علی از سعید بن هبة الله راوندی مطلب را آورده است در صفحه ۵۷ جلد آخر؛ و فقط همین دو کتاب را؛ یعنی قصص و خرائج را ذکر کرده از کتب قطب الدین راوندی.

الا اینکه اسناد ایشان (شیخ حر) همان اسناد علامه مجلسی به کتب قطب الدین راوندی است.

علامه مجلسی (بحار، جلد ۱۰۴، صفحه ۸۳) این‌طور می‌گوید:

«...وَ مِنْ ذَلِکَ جَمِیعُ مُصَنَّفَاتِ الشَّیْخِ أَبِی الْحُسَیْنِ الرَّاوَنْدِی وَ رِوَایَاتِهِ وَ إِجَازَاتِهِ...»

پس علامه جمیع مصنفات قطب را روایت کرده و چون سند صاحب وسائل همان سند علامه است که مذکور در بحارالانوار است، پس اثبات می‌کند رساله را به قطب الدین راوندی. این وجه، وجهی است تمام؛ اثبات نسبت می‌کند.

وجه چهارم: عدم توقف عمل بر ذکر طرق

وجه رابع در این باب این است که مصادر شیخ حر (اعلی الله مقامه) در کتاب وسائل دو قسم است:

    1. بدون واسطه: آنچه که ایشان نقل می‌کند از آن مصادر بدون واسطه و آن‌ها ۸۲ کتاب است.

    2. با واسطه: آنچه که نقل می‌کند از مصادر با واسطه و این‌ها ۹۶ کتاب است.

و در فایده خامسه در مورد کتبی که از آن‌ها نقل کرده است، چنین فرموده:

في بيان بعض الطرق التي نروي بها الكتب المذكورة عن مؤلفيها. وإنما ذكرنا ذلك تيمنا ، وتبركاً ، باتصال السلسلة بأصحاب العصمة عليهم‌السلام ، لا لتوقف العمل عليه. لتواتر تلك الكتب ، وقيام القرائن على صحتها وثبوتها ، كما يأتي ، إن شاء الله تعالى.[4]

نتیجه اینکه: از این جملات صاحب وسائل که نقل کرده و بیان فرموده، معلوم می‌شود که کتبی را که در نزد اوست و نقل فرموده، چنان مورد اعتماد است که محتاج به ذکر طرق نیست و ذکر طرق صرفاً به عنوان تیمن و تبرک است. و طرقی که ذکر می‌کند ۲۰ طریق است که مشتمل است بر اجلا و اعاظم اصحاب.

اشکال و پاسخ:

یک اشکالی ممکن است اینجا بشود و آن اینکه: شیخ حر عاملی (اعلی الله مقامه) از «کتب» نقل کرده و رساله راوندی کتاب نیست؛ پس عبارات صاحب وسائل شامل رساله قطب نمی‌شود.

جواب اشکال این است که در ذیل عبارت مرحوم صاحب وسائل این است: «نَحْنُ نَرْوِی الْکُتُبَ الْمَذْکُورَةَ وَ غَیْرَهَا». این کلمه «غَیْرَهَا» شامل می‌شود جمیع آنچه را که در وسائل آورده است و مشتمل بر رساله قطب الدین راوندی (اعلی الله مقامه) خواهد بود.

فقط اشکالی که می‌توان داشت، همان اشکال متقدم است که تواتری نسبت به این رساله در نسبتش به راوندی محقق نیست و الا با این دو وجه اخیر (وجه ثالث و رابع) که بیان شد، اثبات نسبت رساله به قطب الدین راوندی تمام است.

باقی می‌ماند صحت سند روایت قطب الدین راوندی ان شاء الله جلسه بعد بحث می شود.

 


logo