1403/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب تعلیقی/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /استصحاب تعلیقی
بررسی استصحاب ملازمه
موضوع بحث جریان استصحاب در ملازمه بین غلیان و حرمت است. مرحوم شیخ (اعلیالله مقامه) در این زمینه تصریح کردهاند که ملازمه بین این دو، یک مجعول شرعی است. ایشان بیان کردهاند که با تبدیل عنب به زبیب، در بقای این ملازمه شک میکنیم. به همین دلیل، استصحاب تنجیزی در اینجا جاری است؛ زیرا ارکان استصحاب، شامل یقین سابق و شک لاحق، در این مورد محقق است و ادله استصحاب نیز این مورد را دربرمیگیرد.
یقین سابق به وجود ملازمه بین حرمت و غلیان در حالت عنب و شک لاحق در بقای ملازمه در حالت زبیب، موجب تحقق شرایط استصحاب میشود. مرحوم شیخ همچنین تأکید دارند که این استصحاب، یک استصحاب تنجیزی است و نه استصحاب تعلیقی.
مناقشات بر فرمایش مرحوم شیخ
بر فرمایش مرحوم شیخ و تابعین ایشان مناقشاتی وارد شده است که یکی از مهمترین آنها مربوط به ماهیت مستصحب در این بحث است.
اشکال اول: ماهیت مستصحب
برخی از اعلام بر فرمایش شیخ چنین اشکال کردهاند که مستصحب باید یا حکم شرعی باشد و یا موضوع حکم شرعی، حال آنکه در اینجا ملازمه بین غلیان و حرمت، نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی.
بهعبارتدیگر، آنچه استصحاب میشود، باید یا حکم مستقلی باشد که شارع جعل کرده است، یا موضوعی باشد که حکم شرعی بر آن مترتب میشود؛ اما ملازمه از این دو مورد خارج است و نمیتوان آن را بهعنوان مستصحب در نظر گرفت.
پاسخ به اشکال اول
پاسخ به این اشکال آن است که دلیلی بر انحصار مستصحب به حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی نداریم. آنچه ادله استصحاب بر آن دلالت میکند این است که هر چیزی که مورد قبول تعبد شرعی قرار گیرد، مشمول ادله استصحاب است. ملازمه، به دلیل آنکه از سوی شارع جعل شده و مستند به اوست، مورد قبول تعبد شرعی است و بنابراین، قابلیت استصحاب را دارد. در نتیجه، اشکالی که بر این مبنا مطرح شده است، ناتمام خواهد بود.
تحلیل ملازمه
برای تبیین بهتر موضوع، لازم است ماهیت ملازمه بررسی شود. ملازمه یک امر انتزاعی است که وجود آن وابسته به منشأ انتزاع خود است و وجود مستقلی ندارد. بهعنوانمثال، مفاهیمی همچون فوقیت و تحتیت، وجودی ماورای منشأ انتزاع خود ندارند و وابسته به وجود طرفین خود هستند.
در مورد ملازمه بین غلیان و حرمت نیز وضعیت مشابهی وجود دارد. این ملازمه، بهعنوان یک امر انتزاعی، وجودش به وجود منشأ انتزاع یعنی دو طرف لازم و ملزوم وابسته است. به همین دلیل، ملازمه بین حرمت و غلیان تنها به واسطه وجود و ارتباط بین این دو مفهوم معنا پیدا میکند.
تقسیمبندی ملازمه
ملازمه به دو دسته تقسیم میشود: ملازمه تکوینی و ملازمه شرعیه.
1. ملازمه تکوینی:
ملازمهای است که به تبع وجود خارجی دو طرف (لازم و ملزوم) تحقق پیدا میکند. بهعنوانمثال، ملازمه بین طلوع خورشید و وجود نهار یک ملازمه تکوینی است. این نوع ملازمه، به تبع وجود خارجی متلازمین حاصل میشود و تابع روابط طبیعی و تکوینی است.
2. ملازمه شرعیه:
این نوع ملازمه، به واسطه جعل شارع ایجاد میشود. ملازمه شرعیه یک مجعول شرعی تبعی است و نه استقلالی. این بدان معناست که این ملازمه تنها در صورتی محقق میشود که شارع ابتدا قضیه شرطیه را جعل کرده باشد. بهعنوانمثال، ملازمه بین غلیان و حرمت در قضیه شرطیه «العنب إذا غلی یحرم»، به واسطه جعل شارع محقق میشود. شارع ابتدا حرمت را برای عنب در هنگام غلیان جعل میکند و به تبع آن، ملازمه بین غلیان و حرمت تحقق مییابد.
تفاوت ملازمه شرعیه با مجعولات شرعی استقلالی
ملازمه شرعیه در مقابل مجعولات شرعی استقلالی قرار میگیرد. مجعولات استقلالی شامل مفاهیمی مانند وجوب و حرمت در احکام تکلیفی یا ملکیت و زوجیت در احکام وضعی است. این مفاهیم بهصورت مستقیم و مستقل توسط شارع جعل میشوند. اما ملازمه شرعیه، بهعنوان یک مجعول شرعی تبعی، تنها به تبع جعل شارع در قضیه شرطیه ایجاد میشود و وجود مستقلی ندارد.
نتیجهگیری درباره اشکال اول
در نتیجه، ملازمه بین غلیان و حرمت، هرچند یک امر انتزاعی است، اما چون مستند به شارع است و تعبد شرعی را میپذیرد، مشمول ادله استصحاب میشود.
بنابراین، ادعای انحصار مستصحب به حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی صحیح نیست و این ملازمه شرعیه قابلیت استصحاب را دارد. ازاینرو، اشکالی که مطرح شد، وارد نیست و مردود میباشد.
اشکال دوم: ماهیت امور انتزاعی و ملازمه
اشکال دوم به فرمایش مرحوم شیخ ناظر به ماهیت امور انتزاعی است. برخی از اعلام بیان کردهاند که امور انتزاعی از لحاظ مفهومی مستقل هستند، اما از حیث وجودی وابستهاند. بهعنوانمثال، مفهوم فوقیت در مقام تصور، مفهومی مستقل است؛ اما در مقام وجود و تحقق، به منشأ انتزاع خود یعنی فوق وابسته است.
اقسام موجودات غیرمستقل
موجودات غیرمستقل به دو دسته تقسیم میشوند:
1. وجود غیرمستقلِ مستقل در ماهیت:
در این حالت، موجود غیرمستقل دارای وجودی منحاز و مستقل از منشأ خود است. برای نمونه، عرض (مانند بیاض یا سفیدی) اگرچه در وجود خود به جسم وابسته است، اما وجودی مستقل و جداگانه از جسم دارد. به عبارت دیگر، عرض و جسم دو وجود متمایز دارند، هرچند عرض بدون جسم قابل تحقق نیست.
2. وجود غیرمستقلِ وابسته به منشأ:
در این دسته، موجود غیرمستقل هیچ وجود منحاز و مستقلی از منشأ انتزاع خود ندارد. بهعنوانمثال، امور مقوله اضافه، مانند فوقیت، وجودی غیرمستقل و وابسته به منشأ انتزاع خود (فوق) دارند و هیچ وجود مستقلی از آن ندارند. این امور تنها به واسطه وجود منشأ خود قابل تحقق هستند.
تطبیق بر ملازمه شرعی
در بحث ملازمه شرعی، ملازمه از نوع دوم است؛ یعنی وجود آن کاملاً به منشأ انتزاع وابسته است و مستقلاً تحقق نمییابد. به عبارت دیگر، وجود ملازمه بین طلوع شمس و وجود نهار تنها در صورت تحقق نهار و شمس معنا پیدا میکند. این ملازمه بدون وجود متلازمین (طلوع شمس و نهار) قابل تحقق نیست.
در ما نحن فیه نیز ملازمه بین غلیان و حرمت از نوع وجود غیرمستقل وابسته به منشأ است. بنابراین، تا زمانی که غلیان و حرمت تحقق نیابند، ملازمهای نیز وجود ندارد. این بدان معناست که:
1. پیش از تحقق غلیان، ملازمهای وجود ندارد که بتوان آن را استصحاب کرد.
2. ملازمه، بهعنوان یک امر وابسته، متأخر از تحقق هر دو منشأ خود است؛ یعنی هم از غلیان و هم از حرمت.
نقد فرمایش مرحوم شیخ
با توجه به این تحلیل، روشن میشود که فرمایش مرحوم شیخ که قائل به جریان استصحاب تنجیزی در ملازمه بین غلیان و حرمت بودند، صحیح نیست. زیرا استصحاب ملازمه تنها در صورتی ممکن است که ملازمهای در گذشته وجود داشته باشد تا شک در بقای آن مطرح شود. اما در اینجا، ملازمهای قبل از تحقق غلیان وجود نداشته است.
ممکن است اشکالی مطرح شود مبنی بر اینکه وجود ملازمه متوقف بر وجود متلازمین نیست. بهعنوان شاهد، به آیه شریفه: ﴿لو کان فیهما آلهة إلا الله لفسدتا﴾استناد میشود. در این آیه، ملازمهای بین تعدد آلهه و فساد عالم بیان شده است، در حالی که نه فساد عالم وجود دارد و نه تعدد آلهه محقق است. بنابراین، ممکن است ادعا شود که ملازمه نیازی به تحقق متلازمین ندارد.
پاسخ به نقض آیه شریفه
برای پاسخ به این اشکال، باید میان صدق قضیه شرطیه و تحقق ملازمه فلسفی تمایز قائل شد:
صدق قضیه شرطیه (مانند آیه شریفه) متوقف بر وجود طرفین نیست. به عبارت دیگر، میتوان شرط و مشروط را در قضیه شرطیهای تصور کرد که در عالم خارج وجود نداشته باشند.
اما تحقق ملازمه به معنای فلسفی، متوقف بر وجود متلازمین است. به همین دلیل، صدق قضیه شرطیه در آیه شریفه، دلیلی بر امکان تحقق ملازمه بدون منشأ انتزاع خود نیست.
نتیجهگیری
با توجه به تحلیل فوق، روشن میشود که ملازمه بهعنوان یک امر انتزاعی، وجودی مستقل از منشأ خود ندارد و تحقق آن وابسته به وجود متلازمین است. ازاینرو:
1. استصحاب ملازمه بین غلیان و حرمت قبل از تحقق غلیان، معنایی ندارد.
2. استدلال مرحوم شیخ مبنی بر جریان استصحاب ملازمه در اینجا مردود است.
3. آیه شریفه تنها ناظر به صدق قضیه شرطیه است و ارتباطی به تحقق ملازمه فلسفی ندارد.
بنابراین، فرمایش مرحوم شیخ در این خصوص مخدوش بوده و جریان استصحاب در این مورد ممکن نیست.
اشکال سوم: تعلیقی بودن استصحاب ملازمه
یکی دیگر از اشکالات وارد بر فرمایش مرحوم شیخ (اعلی الله مقامه) و قائلین به جریان استصحاب تنجیزی در ملازمه، این است که استصحاب ملازمه نیز، همانند استصحاب حرمت، تعلیقی است، نه تنجیزی.
ایشان فرمودهاند که استصحاب ملازمه تنجیزی است و حتی اگر استصحاب تعلیقی حرمت جاری نباشد، استصحاب تنجیزی ملازمه جاری است.اما این ادعا محل اشکال است، زیرا ملازمه میان غلیان و حرمت نیز از نوع تعلیقی است.
توضیح این اشکال چنین است که ملازمه میان دو امر (غلیان و حرمت) معلق بر وجود منشأ انتزاع خود است. به عبارت دیگر، ملازمه زمانی تحقق مییابد که غلیان در عنب محقق شود و در پی آن، حرمت نیز ثابت گردد. این بدان معناست که ملازمه نیز وابسته به تحقق شرط است و بهطور مستقل قابل تحقق نیست.
برای روشنتر شدن این نکته، کافی است به نحوه بیان شرط در این مسئله توجه کنیم. مثلاً هنگامی که گفته میشود: «اذا غلی العنب، یحرم»، ادات شرط (اذا) بهوضوح نشاندهنده تعلیق حکم حرمت بر تحقق غلیان است. به همین ترتیب، ملازمه میان غلیان و حرمت نیز تابع همین قاعده است، زیرا تا زمانی که غلیان در عنب محقق نشود، نمیتوان ملازمه میان غلیان و حرمت را برقرار دانست. لذا استصحاب ملازمه نیز، به دلیل تعلیقی بودن آن، نمیتواند تنجیزی محسوب شود.
از سوی دیگر، اگر بپذیریم که ملازمه میان غلیان و حرمت، تعلیقی است، آنگاه ادعای تنجیزی بودن استصحاب ملازمه، مبنایی نخواهد داشت. زیرا ملازمهای که وجود آن وابسته به تحقق متلازمین (غلیان و حرمت) است، نمیتواند بهعنوان یک امر مستقل و تنجیزی مورد استصحاب قرار گیرد. بنابراین، ادعای قائلین به جریان استصحاب تنجیزی در ملازمه، به لحاظ تعلیقی بودن ذات ملازمه، قابل رد است.
نقد اشکالات وارده
نتیجه این بررسیها به این صورت است که اشکال اول که ناظر به عدم انطباق ملازمه با حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی بود، وارد نیست و پاسخ آن پیشتر داده شد. اما اشکال دوم، که وابستگی وجود ملازمه به تحقق متلازمین را بیان میکرد، وارد است. همچنین اشکال سوم نیز که به تعلیقی بودن ذات ملازمه اشاره دارد، کاملاً وارد است و ادعای مرحوم شیخ مبنی بر تنجیزی بودن استصحاب ملازمه را باطل میکند.
نتیجهگیری نهایی درباره جریان استصحاب
نتایج این بحث به شرح زیر است:
1. عدم جریان استصحاب حرمت:
استصحاب حرمت جاری نیست، زیرا پیش از تحقق غلیان، حرمت محقق نشده است. در نتیجه، مقتضی برای استصحاب حرمت وجود ندارد.
2. عدم جریان استصحاب ملازمه:
استصحاب ملازمه نیز جاری نیست، زیرا:
3. ملازمه پیش از تحقق متلازمین (غلیان و حرمت) وجود ندارد.
4. ملازمه، یک امر تعلیقی است و تابع تحقق منشأ انتزاع خود است.
5. عدم تحقق مقتضی برای استصحاب تعلیقی:
در نتیجه بررسیها، روشن شد که مقتضی برای جریان استصحاب تعلیقی نیز محقق نیست.
تصویر مانع برای جریان استصحاب
پس از روشن شدن عدم تحقق مقتضی برای جریان استصحاب، اکنون باید بررسی شود که حتی اگر مقتضی برای جریان استصحاب تعلیقی وجود داشت، آیا مانعی برای جریان این استصحاب وجود دارد یا خیر.
در این مرحله، عوامل و شرایطی مورد بررسی قرار میگیرند که ممکن است مانع از جریان استصحاب تعلیقی شوند.