1403/09/28
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب تعلیقی/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /استصحاب تعلیقی
بررسی دیدگاه مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی درباره جریان استصحاب تعلیقی
مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی، به تبع ایشان، قائل به جریان استصحاب تعلیقی شدهاند. این موضوع با بیان مفصلی که گذشت، مورد بررسی قرار گرفته است. ما نقضی بر دلیل ایشان وارد کردیم و این نقض مربوط به وصیت تملیکیه است، زیرا تحقق ملکیت برای موصیله قبل از موت موصی برخلاف ضرورت فقه است. نتیجه این نقض چنین شد که نسبت انشاء به منشاء، که ایشان آن را همان نسبت ایجاد به وجود میدانند، امری بیاساس و باطل است.
اما برای حل این مسئله، لازم است که حقیقت انشاء مورد بررسی دقیق قرار گیرد. در این راستا، باید پرسید که آیا انشاء ایجاد است؟ و در صورتی که انشاء ایجاد باشد، این ایجاد به چه شکل تحقق مییابد؟ در این زمینه، مسلکهای مختلفی مطرح شده است که دو مسلک اساسی و مهم بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مورد بررسی قرار میگیرد.
مسلک اول: انشاء بهعنوان اعتبار مبرز
در مسلک اول، انشاء بهعنوان اعتبار مبرز تعریف میشود. این دیدگاه، نظر مرحوم عراقی است. بر اساس این مسلک، انشاءکننده هنگامی که عبارتی مانند «زوجتُ» را بیان میکند، اعتبار زوجیت را بین دو نفر، مثلاً هند و زید، ایجاد کرده و سپس این اعتبار را با همان عبارت «زوجتُ» ابراز میکند. این شیوه در سایر موارد نیز قابل تطبیق است. برای مثال، هنگامی که میگوید «ملکتُکَ الکتاب»، او اعتبار ملکیت کتاب را برای مشتری انجام داده و سپس این اعتبار را با عبارت «ملکتُکَ» ابراز میکند.
بنابراین، بر اساس این دیدگاه، انشاء عبارت است از اعتبار یک امر خاص، و آن امر خاص در ظرف اعتبار معتبر محقق میشود. این نتیجهگیری باعث میشود که انشاء دارای سه جزء اصلی باشد:
1. مُعتَبِر: کسی که اعتبار را انجام میدهد.
2. اعتبار: عمل اعتبار کردن یک امر.
3. ابراز: ابراز کردن آن اعتبار از طریق صیغه یا عبارت.
مسلک دوم: انشاء بهعنوان ایجاد معنای اعتباری
در مسلک دوم، انشاء بهعنوان ایجاد یک معنای اعتباری تعریف میشود. در این دیدگاه، انشاءکننده هنگامی که عبارتی مانند «زوجتُ» را بیان میکند، رابطه زوجیت را در وعاء اعتبار ایجاد میکند. بنابراین، انشاء در این مسلک، بهجای صرف اعتبار و ابراز، خود عمل ایجاد را انجام میدهد.
تفاوت بین مسلک اول و مسلک دوم
تفاوت میان این دو مسلک در ماهیت صیغههای انشاء و انشائیه است:
• بر اساس مسلک اول، صیغههای انشاء و انشائیه بهعنوان مبرزات محسوب میشوند.
• بر اساس مسلک دوم، صیغههای انشائیه موجدات هستند.
با توجه به این تفاوت بنیادین، باید بررسی شود که آیا میتوان فرمایش مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی را بر اساس هر یک از این دو مسلک پذیرفت یا خیر.
بررسی جریان استصحاب تعلیقی بر اساس مسلک اول
اگر بر اساس مسلک اول گفته شود که معتبر و منشاء از اعتبار انفکاک ندارند، در این صورت فرمایش مرحوم عراقی و به تبع ایشان مرحوم اصفهانی تمام است. اما اگر مشخص شود که ممکن است معتبر از اعتبار انفکاک داشته باشد، در این حالت فرمایش این دو عالم مخدوش خواهد بود. برای روشن شدن این مسئله، باید اعتبار را به دو نحو مورد بررسی قرار دهیم:
1. اعتبار مطلق:
در این حالت، انفکاکی بین معتبر و اعتبار وجود ندارد. بهعبارتدیگر، به محض اینکه اعتبار صورت گیرد، معتبر نیز محقق میشود. بهعنوان مثال، وقتی عبارت «بعتُ» بیان میشود، کار تمام است و تملیک صورت میگیرد.
2. اعتبار معلق:
در این حالت، اعتبار بر چیزی معلق است و به شکل مطلق تحقق نمییابد. در چنین حالتی، معتبر از اعتبار منفک میشود. اعتبار در این حالت فعلی است، اما معتبر تنها پس از تحقق معلقعلیه موجود میشود. برای نمونه، در باب وصیت:
• در وصیت تملیکیه: «ملکتُکَ الکتاب بعد مماتی»، ملکیت کتاب برای موصیله تنها پس از موت موصی تحقق مییابد.
• در وصیت عهدیه: «أنتَ ولیی علی أولادی بعد مماتی»، ولایت بر اولاد تنها پس از موت موصی به موصیله منتقل میشود.
در این شرایط، برای موصیله حق تصرف قبل از موت موصی حاصل نمیشود و این نشان میدهد که اعتبار معلق، انفکاک بین معتبر و اعتبار را ممکن میسازد.
نقد فرمایش مرحوم عراقی در باب استصحاب تعلیقی بر اساس مسلک اول
بر اساس این نحوه اعتبار، فرمایش مرحوم عراقی که قائل به جریان استصحاب تعلیقی است، باطل است. دلیل این بطلان به شرح زیر است:
• شارع، هنگامی که میفرماید «العنب إذا غلی یحرم»، اعتبار حرمت میکند و این اعتبار را از طریق صیغه ابراز میکند.
• اما بحث در معتبر است. معتبر که همان حرمت عصیر است، تنها پس از تحقق غلیان محقق میشود. تا زمانی که غلیان رخ نداده باشد، حرمت وجود ندارد که بتوان آن را استصحاب کرد.
بنابراین، روشن است که اعتبار حرمت با خود حرمت متفاوت است. در نتیجه، دو امر در اینجا محقق است:
1. اعتبار شارع: وجود و بقای اعتبار شارع مسلم است و نیازی به استصحاب ندارد.
2. معتبر: که همان حرمت است و هنوز محقق نشده است. بنابراین، یقین سابقی وجود ندارد تا بتوان استصحاب جاری کرد.
با این توضیحات، بر اساس مسلک اول که انشاء عبارت از اعتبار و ابراز است، فرمایش مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی مبنی بر جریان استصحاب تعلیقی باطل است.
بررسی جریان استصحاب تعلیقی بر اساس مسلک دوم
بر اساس مسلک دوم، انشاء عبارت از ایجاد معنای اعتباری است. در این مسلک، منشاء بهوسیله انشاء ایجاد میشود و استصحاب همان شیئی را در بر میگیرد که وجود داشته است. اما این مسئله نیز باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
در این مسلک، هر وجودی از ایجاد آن انفکاکناپذیر است. این امر در هر نوع ایجاد، چه ایجاد تکوینی و چه ایجاد اعتباری، صدق میکند. نسبت بین ایجاد و وجود، همانند نسبت مصدر و اسم مصدر است. بنابراین، انفکاک ایجاد و وجود معنا ندارد.
در این مسلک، باید پرسید که موجد یا ایجادکننده در انشاء چیست؟ آیا صیغه انشاء، مانند «ملکتُ»، علت تامه برای ایجاد امر اعتباری است، یا اینکه صیغه تنها بهعنوان سبب عمل میکند؟ پاسخ به این پرسش چنین است:
• اگر صیغه علت تامه باشد، انفکاک ایجاد از وجود محال است.
• اما اگر صیغه تنها سبب باشد، تحقق منشاء وابسته به تحقق شرط است.
تحلیل استحاله انفکاک ایجاد از وجود در مباحث تکوینی و اعتباری
ما بر این باوریم که انفکاک وجود از ایجاد در هر موضع و هر سطحی مستحیل است؛ چه این ایجاد تکوینی باشد، چه اعتباری. دلیل این امر این است که نسبت بین ایجاد و وجود همانند نسبت بین مصدر و اسم مصدر است، و ازاینرو، انفکاک میان این دو معنا ندارد. این حکم هم در ایجاد و وجود تکوینی صادق است و هم در ایجاد و وجود تشریعی.
بررسی نقش صیغه در ایجاد معنای اعتباری
نکته قابلتوجه این است که در انشاء، موجد یا ایجادکننده چیست؟ آیا نفس صیغه (مانند «ملکتُ») موجد است، به این معنا که صیغه بهعنوان علت تامه عمل کرده و موجب ایجاد امر اعتباری شود؟ در این حالت، انفکاک ایجاد از وجود محال خواهد بود، زیرا میان علت تامه و معلول هیچگونه انفکاکی نمیتواند صورت گیرد. در هر زمان که علت تامه محقق شود، معلول نیز محقق خواهد بود.
اما آیا صیغه واقعاً علت تامه است؟ یا اینکه صیغه تنها سبب است و علت تامه محسوب نمیشود؟ اگر صیغه صرفاً سبب باشد، تحقق علت تامه مستلزم ضمیمه شدن شرطی به سبب خواهد بود.
سببیت انشاء برای منشاء از دو حالت خارج نیست:
1. سببیت تکوینی:
این نوع سببیت قطعاً در انشاء جاری نیست و باطل است. زیرا صیغههای انشاء مانند «انکحتُ» بهطور تکوینی نمیتوانند موجب تحقق زوجیت شوند.
2. سببیت اعتباری:
در این حالت، سببیت صیغه برای تحقق منشاء امری اعتباری است. بهعبارتدیگر، شارع و عقلا با استفاده از صیغههایی مانند «انکحتُ» زوجیت را بین دو نفر (مثلاً هند و زید) اعتبار میکنند.
تأثیر نحوه اعتبار معتبر در تحقق منشاء
هر امر اعتباری بر اساس نحوه اعتبار معتبر دائر است. اگر اعتبار معتبر بهصورت مطلق باشد، یعنی به هیچ قیدی وابسته نباشد، صیغه میتواند سبب تحقق منشاء بدون هیچ شرطی شود. در این حالت، صیغه بهعنوان علت تامه عمل کرده و میان صیغه و منشاء هیچگونه انفکاکی وجود نخواهد داشت. برای مثال، وقتی گفته میشود: «ملکتُکَ الدار»، ملکیت در همان لحظه محقق میشود.
اما اگر اعتبار به همراه قید یا شرطی بیان شود، صیغه تنها در حد مقتضی عمل میکند. تا زمانی که شرط یا قید محقق نشده باشد، این مقتضی نمیتواند اثر کند و منشاء (مسبب) تحقق نخواهد یافت. برای مثال: در وصیت: «ملکتُکَ الدار بعد وفاتی»، صیغه «ملکتُ» سبب تحقق ملکیت است، اما این سببیت به شرط تحقق موت وصی مقید است. پیش از تحقق شرط (موت وصی)، ملکیت امکان تحقق ندارد.
تفکیک میان انشاء مطلق و انشاء مشروط
برای درک بهتر این مسئله، لازم است میان دو نوع انشاء تمایز قائل شویم:
1. انشاء مطلق:
هنگامی که شارع میگوید: «الخمر حرامٌ»، حرمت خمر بهصورت مطلق انشاء شده و به محض انشاء، حرمت محقق است.
2. انشاء مشروط:
اما اگر شارع بگوید: «العنب إذا غلی یحرم»، حرمت تنها در حد مقتضی است و تحقق آن مشروط به غلیان است. در این حالت، وجود حرمت وابسته به تحقق شرط (غلیان) خواهد بود.
نقد دیدگاه مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی درباره استصحاب تعلیقی
با توجه به مسلک دوم در بحث انشاء، که انشاء بهعنوان ایجاد معنای اعتباری تعریف میشود، روشن است که فرمایش مرحوم عراقی و مرحوم اصفهانی در باب جریان استصحاب تعلیقی مخدوش و باطل است. طبق این مسلک، هرگاه انشاء بهصورت مشروط باشد، منشاء تنها در صورت تحقق شرط ایجاد خواهد شد. ازاینرو، هیچ یقین سابقی برای جریان استصحاب تعلیقی وجود ندارد.
بنابراین، نظریه این دو بزرگوار درباره جریان استصحاب تعلیقی، طبق هر دو مسلک، باطل است.