1403/09/19
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب تعلیقی/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تعلیقی
دیدگاه مشهور درباره انشاء احکام شرعیه
مشهور فقها بر این باورند که احکام شرعیه، چه تکلیفیه و چه وضعیه، به نحو قضایای حقیقیه انشاء میشوند. بر اساس این دیدگاه، احکام برای موضوعات مفروضالوجود جعل شدهاند و هرگاه موضوع در خارج محقق شود، حکم نیز به تبع آن فعلیت مییابد.
تفصیل مرحوم عراقی در انشاء احکام
مرحوم عراقی در کتاب «نهایة الأفکار» با نظر مشهور مخالفت کرده و بین احکام وضعیه و احکام تکلیفیه تفصیل قائل شده است. به اعتقاد ایشان، احکام وضعیه به نحو قضیه حقیقیه جعل و انشاء میشوند، اما احکام تکلیفیه به نحو قضیه حقیقیه نیستند. دلیل ایشان بر این ادعا، تفاوت ماهیت این دو نوع حکم است. حقیقت احکام تکلیفیه چیزی جز اراده و کراهت مبرزه نیست و این امر موجب تمایز آنها از احکام وضعیه میشود.
تقسیمبندی قضایا به دو دسته
مرحوم عراقی برای تبیین دیدگاه خود قضایا را به دو دسته تقسیم میکند:
1. قضایایی که ظرف عروض و اتصاف در خارج است
در این نوع قضایا، ظرف و وعاء عروض محمول بر موضوع و اتصاف موضوع به محمول، خارج است. به عبارت دیگر، تحقق محمول بر موضوع تنها در عالم خارج ممکن است، نه در ذهن.
مثالها:
2. «النار حاره»: در این قضیه، اتصاف نار به حرارت تنها در خارج محقق میشود. ذهن تنها میتواند این اتصاف را ادراک کند، اما ظرف تحقق آن خارج است.
3. «البیع لازمٌ»: در این قضیه، بیع در فرض وجود خارجی، متصف به لزوم میشود. این لزوم بر وجود خارجی بیع مترتب است.
مرحوم عراقی معتقد است که احکام وضعیه از این نوع قضایا هستند. این احکام به نحو قضایای حقیقیه جعل شده و تحقق خارجی موضوع شرط فعلیت این احکام است.
4. قضایایی که ظرف عروض و اتصاف در ذهن است
در این نوع قضایا، عروض محمول بر موضوع و اتصاف موضوع به محمول در ذهن اتفاق میافتد. به اعتقاد مرحوم عراقی، احکام تکلیفیه از این دسته هستند، زیرا قوام این احکام به اراده یا کراهت مولا وابسته است.
مثالها:
5. «اکرم العالم»: در این حکم، اراده مولا به اکرام عالم تعلق میگیرد. این اراده یک امر ذهنی است که از جانب شارع ابراز میشود.
6. «لا تشرب الخمر»: در اینجا کراهت مولا به شرب خمر تعلق دارد که آن نیز امری ذهنی است.
تحلیل تفصیل مرحوم عراقی
از دیدگاه مرحوم عراقی، احکام وضعیه تابع قضایای حقیقیه هستند و به دلیل ماهیت اعتباری خود با تحقق موضوع در خارج فعلیت مییابند. اما احکام تکلیفیه که مبتنی بر اراده و کراهت مولا هستند، تابع قضایای ذهنیاند و به نحو قضایای حقیقیه انشاء نمیشوند.
اراده و کراهت از جمله اموری هستند که ذاتاً به متعلق وابستهاند. این بدان معناست که قوام آنها بدون وجود متعلق امکانپذیر نیست. همانطور که حب بدون محبوب، بغض بدون مبغوض، و شوق بدون محبوب تحقق نمییابد، اراده بدون مرادی و کراهت بدون مکروه نیز محال است که وجود پیدا کنند. این وابستگی ذاتی نشاندهنده آن است که اراده و کراهت به ذات تعلق دارند و جدایی آنها از متعلقشان محال است.
رابطه اراده و کراهت با امور نفسانی
از آنجا که اراده و کراهت، همچون حب و بغض، از امور عالم نفس و ذهن محسوب میشوند، متعلق این امور نیز باید یک امر نفسانی باشد. این امر به دلیل اختلاف ماهوی میان موجودات نفسانی و خارجی است. آنچه در خارج وجود دارد، یک موجود خارجی است و نمیتواند متعلق یک امر نفسانی شود. به همین ترتیب، امر نفسانی نمیتواند به یک امر خارجی تبدیل شود.
اگر فرض شود که امر نفسانی به امر خارجی یا بالعکس تبدیل شود، نتیجه آن، تحقق امور ذات تعلق بدون متعلق است. برای مثال، اراده بدون مراد، کراهت بدون مکروه، و حب بدون محبوب محقق میشود که این امر به وضوح محال است.
با توجه به این که اراده یک امر نفسانی است، پس متعلق آن نیز باید یک امر نفسانی باشد. تعلق اراده به امر خارجی غیرممکن است، چرا که این امر با ماهیت اراده و کراهت ناسازگار است.
انواع اراده و کراهت
اراده و کراهت را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
اراده و کراهت غیرمنوطه
در این نوع، اراده یا کراهت بدون قید و شرط صادر میشود.
• مثال اراده: مولی میگوید: «اکرم زیداً» بدون این که شرطی برای اکرام زید تعیین کند.
• مثال کراهت: مولی میگوید: «الخمر حرامٌ». این یک کراهت غیر منوطه است که بدون هیچ شرطی بیان شده است.
اراده و کراهت منوطه
در این حالت، اراده یا کراهت مشروط به تحقق یک شرط میشود.
• مثال اراده: مولی میگوید: «اگر زید آمد، او را اکرام کن». در اینجا، اراده مولی به مجیء زید مشروط شده است.
• مثال کراهت: مولی میگوید: «العنب إذا غلا یحرم». اینجا کراهت به غلیان عنب مشروط شده است.
اراده و کراهت در واجبات و محرمات
بر اساس این تقسیمبندی، میتوان نتیجه گرفت:
• در واجبات و محرمات مطلقه، اراده و کراهت غیرمنوطه هستند.
• در واجبات و محرمات مشروطه، اراده و کراهت منوطه هستند و تحقق آنها وابسته به شرطی مشخص است.
این تحلیل نشاندهنده آن است که اراده و کراهت، چه در قالب مطلق و چه مشروط، همواره به متعلق خود وابستهاند و نمیتوانند بدون وجود متعلق تحقق یابند.
تحلیل دیدگاه مرحوم عراقی درباره کراهت در احکام تعلیقی
مرحوم عراقی پس از بیان مقدمات ثلاثه، به تشریح نحوه تعلق کراهت در احکام تعلیقی پرداخته و میفرماید: کراهتی که در قول مولا مانند «العنب إذا غلا یحرم» مشاهده میشود، به شرب عصیر عنبی تعلق گرفته است، مشروط به تحقق غلیان در آن.
متعلق کراهت، همانطور که پیشتر ذکر شد، یک موجود نفسی است و محال است وعاء کراهت خارج باشد. این بدان معناست که حرمتی که ناشی از کراهت مولا است، بهصورت منوط به غلیان عنب تحقق پیدا میکند. در این حالت، عند الاناطة، لازم است که متعلق این کراهت در افق نفس و ذهن حاکم محقق باشد، زیرا کراهت امری نفسانی است.
مرحوم عراقی تصریح میکند که حاکم با فرض تحقق غلیان در عصیر عنبی، کراهت او بالفعل محقق میشود. به همین ترتیب، همانگونه که وجوب صلاة با تصور زوال شمس در نفس حاکم محقق میگردد، کراهت نیز با فرض ذهنی غلیان عنب تحقق مییابد.
بر این اساس، روشن میشود که استصحاب تعلیقی بهطور کامل قابل جریان است. به تعبیر مرحوم عراقی، کراهت نفسانی بهمحض تصور ذهنی غلیان عنب محقق شده و این کراهت همان حرمت است. حتی پیش از آنکه غلیان بهطور خارجی اتفاق بیفتد، این حرمت در سطح ذهنی و نفسانی وجود دارد.
مثال برای جریان استصحاب تعلیقی
فرض کنید عصیر عنب تغییر کرده و به زبیب تبدیل شده است. سپس پس از این تغییر، غلیان اتفاق میافتد و ما در بقاء حرمت شک میکنیم. در این حالت، استصحاب همان حرمت سابق را اثبات میکند. چرا؟ زیرا کراهت مولا با تحقق صورت ذهنیه غلیان محقق شده است. بنابراین، استصحاب بر بقاء این کراهت و حرمت دلالت خواهد داشت.
مرحوم عراقی در تقابل با دیدگاه جمعی از اعلام که قائل به عدم جریان استصحاب تعلیقی هستند، بیان میکند که این دیدگاه مبتنی بر این فرض است که قید حکم به موضوع بازمیگردد. بر این اساس، مادامی که قید (مانند غلیان عنب) محقق نشود، موضوع بدون قید نیز محقق نمیشود و در نتیجه حکمی وجود ندارد که استصحاب شود.
این گروه معتقدند که چون غلیان قید موضوع است، تا زمانی که این قید محقق نشود، حکمی برای استصحاب وجود ندارد.
استدلال مرحوم عراقی برای جریان استصحاب تعلیقی
مرحوم عراقی در مقدمه ثانیه این مبنا را رد کرده و استدلال میکند که:
1. قید حکم از علل حکم است.
2. موضوع به هیچ وجه مقید به حکمش یا علل حکمش نمیشود.
بر این اساس، حتی در صورت عدم تحقق تقید، ممکن است اراده مولا محقق شود و حکم بدون تحقق غلیان موجود گردد. زمانی که حکم محقق شد، ارکان استصحاب کامل بوده و جریان خواهد داشت.
نتیجهگیری از دیدگاه مرحوم عراقی
مرحوم عراقی نتیجه میگیرد که استصحاب تعلیقی قابل جریان است و دلیلی برای عدم جریان آن وجود ندارد. به بیان ایشان، تمام ارکان استصحاب در این موارد تحقق پیدا میکند و مانعی برای اجرای آن نیست.
این تمام فرمایش مرحوم عراقی در نهایة الأفکار است. در ادامه، باید بررسی کرد که آیا این استدلالها مقبول هستند یا میتوان به آنها مناقشاتی وارد کرد.