« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب تعلیقی/أصالة الاستصحاب/الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب/استصحاب تعلیقی

 

استصحاب تعلیقی

استصحاب تعلیقی از مباحث دقیق و مهم علم اصول است که در بسیاری از ابواب فقهی، اعم از عبادات، معاملات و احکام، جریان دارد.

این موضوع برای اولین بار توسط مرحوم سید بحرالعلوم مطرح شد. ایشان با نگارش رساله‌ای در این زمینه، بنیان‌گذار بحث استصحاب تعلیقی شدند. پس از ایشان، مرحوم صاحب ریاض، مرحوم سید مجاهد، و مرحوم شیخ انصاری (أعلی الله مقامه) قائل به جریان استصحاب تعلیقی شدند. جمع دیگری از اعاظم نیز این نظر را پذیرفته‌اند.

استصحاب تعلیقی در قرن اخیر موجب مباحث و اختلاف‌نظرهای فراوانی شده است، به‌ویژه با طرح مثال‌هایی مانند این‌که اگر انگور به کشمش تبدیل شود، آیا غلیان کشمش موجب حرمت آن می‌شود یا خیر. اگر استصحاب تعلیقی جاری باشد، نتیجه آن این است که طبخ کشمش نیز سبب حرمت و نجاست می‌شود.

تعریف استصحاب تعلیقی و محل بحث

بیان مرحوم سید خویی

مرحوم سید خویی (أعلی الله مقامه) محل بحث استصحاب تعلیقی را این‌گونه مطرح کرده‌اند[1] :

     حکم تنجیزی:
اگر حکم از تمام جهات فعلی باشد، استصحاب آن تنجیزی است، مانند احکام عادی و جاری.

     حکم تعلیقی:
اگر حکم از بعض جهات فعلی باشد، استصحاب آن تعلیقی خواهد بود.

نقد و بررسی فرمایش سید خویی

این دیدگاه مرحوم سید خویی مورد خدشه است، زیرا:
حکم یک امر بسیط است و یا وجود دارد یا وجود ندارد. نمی‌توان گفت حکم از یک جهت فعلی و از جهت دیگر غیر فعلی است.

اگر موضوع حکم با تمامی قیود و شرایط محقق شود، حکم نیز فعلی می‌شود. در غیر این صورت، حکم فعلیت ندارد.

بنابراین، فعلیت حکم مساوق با وجود موضوع است و عدم فعلیت آن نیز مساوق با عدم موضوع خواهد بود.

این تبیین در خصوص احکام تکلیفی و احکام وضعی تفاوتی ندارد. در هر دو مورد، فعلیت حکم وابسته به تحقق موضوع است.

اگر موضوع حکم از اجزاء و شرایطی تشکیل شده باشد، تحقق برخی از اجزاء و عدم تحقق برخی دیگر می‌تواند موجب جزئی بودن فعلیت موضوع شود. به‌عنوان مثال: در موضوع حرمت انگور و غلیان، اگر انگور موجود باشد ولی غلیان محقق نشده باشد، موضوع از جهت وجود انگور فعلی است، اما از جهت غلیان فعلیت ندارد.

استصحاب تنجیزی

استصحاب تنجیزی زمانی جریان دارد که موضوع حکم با تمام اجزاء و شرایط خود کامل باشد و تغییری در برخی حالات موضوع موجب شک در بقای حکم گردد. در این حالت، استصحاب تنجیزی به جریان می‌افتد.

به‌عنوان مثال، اگر علم داشته باشیم زید در گذشته عادل بوده و بر این عدالت، احکامی نظیر صحت شهادت، جواز اقتدا و قبول روایت مترتب است، حال اگر زید مرتکب عملی شود که موجب شک در عدالت او گردد، استصحاب عدالت او جاری می‌شود. این استصحاب از نوع تنجیزی است زیرا موضوع کامل بوده و تنها در بقاء آن شک وجود دارد.

بررسی استصحاب تعلیقی

در استصحاب تعلیقی، موضوع حکم به‌طور کامل محقق نیست، بلکه تنها بخشی از آن موجود است.

برای مثال، حکم حرمت انگور در صورت غلیان آن مطرح می‌شود، اما اگر انگور به کشمش تبدیل شود و سپس غلیان حاصل گردد، این سؤال پیش می‌آید که آیا حکم حرمت که در حالت انگور به‌صورت تعلیقی وجود داشت، اکنون بر کشمش مترتب می‌شود؟ زمانی که انگور بود، غلیان نکرد و حرمت فعلیت نیافت، اما اکنون که کشمش شده و غلیان کرده است، آیا حرمت و نجاست به وضعیت جدید سرایت می‌کند؟ این مسئله محور اصلی بحث در استصحاب تعلیقی است.

مقدمات پیش از ورود به بحث استصحاب تعلیقی

وجوب به دو قسم تقسیم می‌شود: وجوب مشروط و وجوب غیرمشروط.

     وجوب مشروط که از آن به واجب مشروط نیز تعبیر می‌شود، دارای اقسامی است.

         در یک حالت، شرط واجب محقق نشده است، مانند «إذا زالت الشمس فصلِّ» که هنوز زوال شمس رخ نداده است.

         در حالت دیگر، شرط واجب محقق شده است که خود به دو نوع تقسیم می‌شود:

             اول، واجب فعلی که به آن واجب منجز می‌گویند و با تحقق شرط، فعلیت یافته است.

             دوم، واجب استقبالی که به آن واجب معلق گفته می‌شود و فعلیت آن به آینده وابسته است.

استصحاب تعلیقی در مثال معروف

مورد استصحاب تعلیقی، واجب مشروطی است که شرط آن محقق نشده است. به‌عنوان مثال، «إذا غلی العنب یحرم» که حرمت انگور قبل از تحقق شرط (غلیان) فعلیت ندارد، اما پس از غلیان، حرمت و نجاست آن محقق می‌شود. حال اگر انگور به کشمش تبدیل شود، موضوع تغییر نکرده بلکه حالت آن دگرگون شده است.

پرسش این است که آیا استصحاب حرمت تقدیری (حکمی که مشروط به غلیان انگور بوده است) می‌تواند جاری شود و این حرمت را در وضعیت کشمش و غلیان آن نیز فعلیت بخشد؟ این پرسش اصلی در استصحاب تعلیقی است که اصولیون به آن پرداخته‌اند.

مقدمه دوم: قضایای شرطیه و ارتباط شرط و مشروط

در قضایای شرطیه، مانند «إذا غلی العنب یحرم»، دو نکته اساسی وجود دارد:

حکم (مانند حرمت انگور) مشروط به تحقق شرط است. تا زمانی که شرط (غلیان انگور) محقق نشده، حکم نیز فعلیت نمی‌یابد.

بین شرط (غلیان) و مشروط (حرمت) یک ملازمه وجود دارد. این ملازمه، اساس رابطه بین شرط و حکم مشروط را تشکیل می‌دهد.

پس از تبدیل انگور به زبیب (کشمش)، این سؤال مطرح می‌شود که آیا ملازمه بین غلیان و حرمت که برای انگور وجود داشت، برای زبیب نیز برقرار است؟ این پرسش دو جهت بحث را پیش می‌آورد.

جهت بحث: بررسی استصحاب در قضایای شرطیه

استصحاب حکم مشروط

یکی از جهات بحث، استصحاب حکم مشروط است، با این توضیح که: اگر غلیان پس از تبدیل انگور به زبیب حاصل شود، می‌توانیم استصحاب کنیم که حکم مشروط به حرمت همچنان باقی است.

در این حالت، استصحاب حرمت تعلیقی جاری خواهد بود، زیرا شرط (غلیان) محقق شده، اما تغییری در موضوع (تبدیل انگور به زبیب) رخ داده است.

استصحاب ملازمه

جهت دوم بحث مربوط به استصحاب ملازمه است. به‌جای استصحاب حکم مشروط، می‌توانیم استصحاب ملازمه بین شرط و مشروط را مطرح کنیم.

پرسش این است که آیا همان ملازمه‌ای که بین غلیان و حرمت انگور وجود داشت، اکنون بین غلیان و زبیب نیز برقرار است؟

در این حالت، استصحاب تنجیزی جاری خواهد بود، زیرا اصل ملازمه بین شرط و مشروط مورد بررسی قرار می‌گیرد، نه خود حکم.

ثمره استصحاب حکم یا ملازمه

روشن است که چه استصحاب حکم مشروط جاری شود و چه استصحاب ملازمه، نتیجه نهایی یکی خواهد بود:

     در هر دو صورت، در صورت غلیان زبیب، به حرمت آن حکم می‌شود.

     چه با استناد به استصحاب حکم (حرمت انگور) و چه با استناد به استصحاب ملازمه (بین شرط و مشروط)، حکم نهایی یکسان است.

نتیجه‌گیری

در بحث از قضایای شرطیه، بررسی دو جهت استصحاب (حکم مشروط یا ملازمه) به نتیجه مشابهی منتهی می‌شود. هرچند ماهیت این دو نوع استصحاب متفاوت است، اما هر دو برای پاسخ به این سؤال طراحی شده‌اند که آیا حکم حرمت ناشی از غلیان، پس از تغییر حالت موضوع از انگور به زبیب نیز قابل جریان است یا خیر.


logo