« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تدریجیات

 

بررسی استصحاب در صورت دوم از قسم ثانی: قید زمانی برای واجب یا مستحب

بحث در صورت دوم از قسم ثانی است؛ یعنی مواردی که زمان به‌عنوان قید برای واجب یا مستحب در نظر گرفته شده است. به بیان دیگر، زمان قید مفاد ماده است.

برای مثال:

صلاة لیل: که مقید به وقت انتصاف لیل است.

وقت فضیلت نماز شب: که مقید به ثلث اخیر لیل است.

صلاة نهاریه: که مقید به بقاء نهار است.

در این موارد، اگر در بقاء زمان (مانند ثلث اخیر لیل یا نهار) شک کنیم، می‌توانیم بقاء زمان را استصحاب کنیم تا قید واجب یا مستحب محقق شود.

اشکالات وارد بر جریان استصحاب در این صورت

اشکال اول: عدم اثبات ظرفیت زمان برای واجب یا مستحب

استصحاب بقاء زمان، مانند استصحاب بقاء نهار یا لیل یا ثلث اخیر، تنها وجود زمان را تعبداً اثبات می‌کند. اما این استصحاب متکفل اثبات این نکته نمی‌شود که این زمان ظرفیت تحقق واجب یا مستحب را دارد.

به عبارت دیگر: استصحاب بقاء نهار تعبداً اثبات می‌کند که نهار هنوز باقی است. اما این استصحاب اثبات نمی‌کند که واجب یا مستحب در این زمان واقع شده است.

اثبات اینکه واجب یا مستحب در زمان محقق شده، به معنای تحقق قید واجب یا مستحب است. اما استصحاب بقاء زمان چنین چیزی را اثبات نمی‌کند، مگر از طریق اصل مثبت.

استصحاب بقاء نهار تنها بقاء زمان را اثبات می‌کند. اما اثبات تحقق قید واجب (که زمان است) در این استصحاب دخالت ندارد. در نتیجه، تحقق قید واجب، و به تبع آن تحقق خود واجب یا مستحب، بدون اصل مثبت ممکن نیست.

نتیجه اشکال اول

اگر قید واجب (زمان) اثبات نشود، قهراً خود مقید نیز منتفی خواهد بود؛ زیرا: انتفاء قید به انتفاء مقید می‌انجامد. بنابراین، وقتی استصحاب بقاء زمان اثبات نکند که صلاة در آن زمان واقع شده است، مقید (صلاة) نیز با انتفاء قیدش منتفی خواهد بود.

اشکال دوم: محدودیت استصحاب در تحقق قید وجوب و قید واجب

استصحاب بقاء نهار، در نهایت، می‌تواند قید وجوب را اثبات کند، مانند وجوب امساک. اما همین استصحاب، قید واجب را محقق نمی‌کند؛ یعنی اثبات نمی‌کند که امساک در نهار واقع شده است.

به عبارت دیگر: استصحاب بقاء نهار: اثبات می‌کند که وجوب امساک باقی است. این استصحاب نمی‌تواند اثبات کند که امساک در ظرف زمانی (نهار) تحقق یافته است.

نتیجه: استصحاب بقاء نهار، در تحقق قید واجب، بی‌اثر است و به همین دلیل ممکن است لغو تلقی شود.

پاسخ مرحوم شیخ (اعلی الله مقامه) برای رفع اشکال

پاسخ اول: عدول از استصحاب زمان به استصحاب حکم

مرحوم شیخ در فرائد الاصول (ج3، ص205)[1] برای رفع اشکال مثبتیت استصحاب، پیشنهاد می‌دهد که به جای استصحاب زمان، استصحاب حکم جاری شود. توضیح نظر ایشان چنین است:

وجوب عمل مقید، قبلاً ثابت بوده است: برای مثال، وجوب امساک در نهار قبلاً محقق بوده است.

اکنون شک داریم که آیا وجوب امساک همچنان باقی است یا به دلیل شک در انقضاء زمان (نهار) زائل شده است. استصحاب می‌کنیم که وجوب امساک باقی است. این استصحاب، بقاء حکم وجوب را اثبات می‌کند. مرحوم شیخ استدلال می‌کند که حکم شارع به بقاء وجوب، مستلزم این است که متعلق حکم (امساک یا صلاة) علی ما هو علیه باقی باشد. یعنی اگر شارع حکم به بقاء وجوب کند، این وجوب باید در همان ظرف زمانی که قید واجب است، تحقق یابد.

بنابراین، استصحاب وجوب به صورت ضمنی اثبات می‌کند که امساک یا صلاة، در زمان قید خود واقع شده است.

اشکال به نظر مرحوم شیخ

بر نظر مرحوم شیخ، این اشکال وارد شده است که:

حکم شارع به وجوب، به یک متعلق مشخص (امساک در نهار یا صلاة در نهار) تعلق دارد. استصحاب وجوب نمی‌تواند این حکم را از متعلق اصلی‌اش (نهار) به یک موضوع دیگر (مثلاً شوال) سرایت دهد.

استصحاب وجوب، شک وجدانی در تحقق قید واجب (مثل وقوع امساک در نهار) را مرتفع نمی‌کند. اگر امساک واقعاً در نهار بوده، وجوب به متعلق خود باقی است. اگر امساک در شوال بوده، وجوب نمی‌تواند به متعلق خود (نهار) منسوب باشد.

با استصحاب وجوب، تردید ایجاد می‌شود که آیا حکم شارع به متعلق اصلی خود (نهار) تعلق گرفته است یا به موضوع دیگری (مثل شوال) سرایت کرده است. این تردید، استصحاب را از مضمون تعبدی خود خارج می‌کند.

استصحاب وجوب، به دلیل این تردید، نمی‌تواند جاری شود. زیرا: استصحاب حکم، باید بر متعلق اصلی خود باقی بماند. تردید در تعلق حکم به متعلق اصلی، استصحاب را از حالت تعبدی خارج می‌کند.

بنابراین، فرمایش مرحوم شیخ برای پاسخ به اشکال مثبتیت استصحاب ناتمام است.

جواب دوم به اشکال مثبتیت استصحاب از مرحوم نائینی

توضیح استدلال در اجود التقریرات

مرحوم نائینی در دوره دوم مباحث خود در اجود التقریرات (ج4، ص105)[2] به اشکال مثبتیت استصحاب این‌گونه پاسخ داده‌اند:

جریان استصحاب متوقف بر تحقق سه رکن اساسی است:

یقین سابق: در اینجا یقین داریم که وجوب امساک سابقاً محقق بوده است.

شک لاحق: اکنون شک داریم که آیا وجوب امساک همچنان باقی است یا خیر.

ترتب اثر: مستصحب ما یک حکم شرعی است و قابلیت ترتب اثر شرعی دارد.

در این مسأله، هر سه رکن استصحاب محقق است.

وقتی ارکان استصحاب تمام باشد، شارع مقدس ما را به جریان استصحاب و ابقاء حکم متعبد می‌کند. این تعبد، به معنای الزام به پذیرفتن بقاء حکم وجوب امساک است.

از خصوصیات هر حکمی این است که در شرایط خاصی، از جمله زمان خاص، تحقق یابد. برای مثال، وجوب امساک به زمان خاص (نهار) یا شهر رمضان مقید است. وقتی شارع به بقاء وجوب امساک متعبد می‌کند، به معنای تعبد به جمیع خصوصیات آن حکم نیز هست. بنابراین، تعبد به بقاء وجوب امساک، مستلزم تعبد به وقوع آن در زمان خاص (شهر رمضان) است.

مرحوم نائینی با این بیان اشکال مثبتیت استصحاب را چنین پاسخ داده‌اند: شارع وقتی ما را به بقاء حکم متعبد می‌کند، تمام خصوصیات حکم را که در تحقق آن شرط است (مانند وقوع در زمان خاص)، به طور ضمنی مورد تعبد قرار می‌دهد. این تعبد به بقاء حکم، به صورت غیرمستقیم، وقوع آن در زمان خاص را نیز اثبات می‌کند.

بیان نظر نائینی در دوره اول (فوائد الاصول)

مرحوم نائینی در دوره اول مباحث خود (در فوائد الاصول کاظمینی) نیز پاسخ دیگری به اشکال مثبتیت استصحاب ارائه داده‌اند. توضیح این نظر در جلسه آینده مطرح خواهد شد.


logo