« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تدریجیات

 

بررسی استصحاب در امور تدریجیه غیر از زمان

در بحث استصحاب در امور تدریجیه غیر از زمان، گفتیم که این امور به دو دسته تقسیم می‌شوند:

    1. امور متصرم بنفسها: مانند زمان، جریان، و سیلان. بحث درباره این دسته پیشتر انجام شد.

    2. امور ثابت و مقید به زمان: این امور فی‌نفسه ثابت هستند، اما در لسان دلیل به زمان خاصی مقید شده‌اند. نمونه‌هایی از این دسته عبارتند از: امساک در ماه رمضان: مقید به عدم دخول لیل. وقوف در عرفه: مقید به زوال شمس تا غروب و سایر امور مقید به زمان.

اقسام امور ثابت مقید به زمان

قسم اول: قید زمانی به‌عنوان عدم ضد

در این دسته، قید زمانی به معنای عدم ضد است. به عنوان مثال:

     وجوب امساک در ماه رمضان: این وجوب مقید به عدم دخول لیل است، همانطور که در آیه وَأَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ آمده است.

     جواز اکل و شرب در شب: این جواز مقید به عدم طلوع فجر است.

در این موارد، قید زمانی به صورت عدم تحقق ضد آن معنا می‌شود.

قسم دوم: قید زمانی به‌عنوان حصه‌ای از زمان

در این دسته، قید زمانی به معنای حصه‌ای از زمان است. به عبارت دیگر، بخشی از زمان به عنوان قید عمل در نظر گرفته می‌شود. برای مثال:

     قید نهار برای صلوات نهاریه: نهار به عنوان حصه‌ای از زمان، قید برای نمازهای روزانه است.

     قید لیل برای صلوات لیلیه: شب به عنوان حصه‌ای از زمان، قید برای نمازهای شبانه است.

صورت‌های مختلف قسم دوم

صورت اول: قید زمانی برای وجوب (مفاد هیئت)

در این حالت، قید زمانی به وجوب عمل یا مفاد هیئت مربوط می‌شود. به عنوان مثال:

     زوال شمس برای وجوب صلاة ظهر: تا زمانی که زوال شمس محقق نشود، وجوب صلاة ظهر تحقق نمی‌یابد.

صورت دوم: قید زمانی برای واجب (مفاد ماده)

در این حالت، قید زمانی به خود واجب یا مفاد ماده مربوط می‌شود. به عنوان مثال:

     زمان بین زوال و غروب برای صلاة ظهر و عصر: این زمان به عنوان قید برای انجام این نمازها در نظر گرفته می‌شود.

دو نوع شک در بقاء قید زمانی

شک به لحاظ موضوع (شبهه موضوعیه): در این حالت، منشأ شک مربوط به تحقق یا عدم تحقق قید زمانی در خارج است. برای مثال، شک داریم که آیا زمان زوال شمس به پایان رسیده است یا خیر.

شک به لحاظ حکم (شبهه حکمیه): در این حالت، منشأ شک به خود حکم یا مفهوم قید زمانی بازمی‌گردد. این نوع شک دو صورت دارد:

صورت اول: شک در مفهوم زمان

گاهی منشأ شک، ابهام در مفهوم زمان است. به عنوان مثال:

شک در مفهوم غروب: اگر بدانیم قید صلاة از زوال شمس تا غروب است، اما مفهوم غروب را ندانیم و شک کنیم که آیا منظور از غروب، استتار قرص شمس است یا ذهاب حمره مشرقیه، این نوع شک در مفهوم زمان است.

صورت دوم: شک در دلیل به دلیل تعارض یا اجمال

گاهی منشأ شک، ابهام یا اختلاف در خود ادله است. به عنوان مثال:

اختلاف در وقت صلاة عشاء: شک داریم که آیا وقت عشاء تا نیمه شب است یا تا طلوع فجر؟ این شک ناشی از اختلاف ادله است.

شک در مراد از لیل: مثلاً آیا لیل به معنای بازه زمانی بین غروب شمس تا طلوع فجر صادق است یا به معنای بازه زمانی بین غروب شمس تا طلوع خورشید؟ این اختلاف در تفسیر لیل موجب شک در حکم می‌شود.

بررسی جهت دوم در جریان استصحاب: احتمال بقاء حکم پس از انتهاء حد زمانی

تمامی اقسام پیشین با توجه به یک طرف قضیه (شک در تحقق قید زمانی یا مفهوم آن) بررسی شدند. اما قضیه طرف دیگری نیز دارد که بحث آن باید جداگانه بررسی شود. در این بخش، فرض بر این است که حد زمانی مشخص و معلوم است. به عبارت دیگر:

برای مثال، می‌دانیم که حد انتهاء شب، طلوع فجر صادق است. یا حد انتهاء روز، استتار قرص خورشید است.

اما سوال اصلی این است: آیا حکم وجوبی یا استحبابی، پس از این حد زمانی باقی می‌ماند؟

منشأ شک در بقاء حکم پس از حد زمانی

احتمال بقاء حکم وجوبی یا استحبابی پس از حد زمانی به دلیل نحوه اخذ واجب توسط شارع است. این احتمال به دو فرض اصلی تقسیم می‌شود:

وحدت مطلوب:

اگر واجب یا مستحب به نحو وحدت مطلوب باشد، با انتهاء زمان مشخص، حکم نیز منتفی می‌شود. علت این امر این است که حکم به زمان خاصی مقید شده است و با انتفاء قید (یعنی زمان)، حکم نیز پایان می‌یابد. برای مثال، اگر نماز شب به عنوان یک مطلوب واحد باشد و وقت آن تا طلوع فجر تعیین شود، با طلوع فجر دیگر این نماز معنایی ندارد.

تعدد مطلوب:

اگر واجب یا مستحب به نحو تعدد مطلوب باشد، با انتهاء زمان مشخص، تنها مرتبه کامله یا کامل‌ترین درجه از حکم منتفی می‌شود. اما ممکن است مرتبه دیگری از حکم (مرتبه ناقصه یا پایین‌تر) همچنان باقی بماند. در این حالت، وقت مشخص (مثل طلوع فجر برای نماز شب) تنها مربوط به یک مرتبه از غرض مولا است و پس از آن، مرتبه‌ای دیگر از غرض باقی می‌ماند.

تطبیق بر مثال‌ نماز شب

وحدت مطلوب: اگر نماز شب یک غرض واحد و بسیط باشد که محدود به زمان مشخصی (بین نیمه‌شب تا طلوع فجر) است، پس از طلوع فجر دیگر نمی‌توان آن را ادا کرد، زیرا غرض مولا به‌طور کامل منتفی شده است.

تعدد مطلوب: اگر غرض مولا از نماز شب متعدد باشد، آنگاه مرتبه کامله این نماز محدود به نیمه‌شب تا طلوع فجر خواهد بود، اما مرتبه دیگری از این غرض ممکن است بعد از طلوع فجر نیز باقی باشد. در این حالت، انجام نماز شب پس از طلوع فجر ممکن است به عنوان تحقق غرض مرتبه ناقصه از مولا تلقی شود.

نتیجه‌گیری

بحث در این جهت، به بررسی نحوه اخذ حکم توسط شارع وابسته است:

     اگر مطلوب شارع وحدت داشته باشد، حکم پس از زمان مشخص پایان می‌یابد.

     اگر مطلوب شارع متعدد باشد، تنها مرتبه کامله حکم پایان یافته و مرتبه دیگری از غرض ممکن است باقی باشد.

در نتیجه، این بحث اهمیت دارد که آیا وقت تعیین‌شده، تمام غرض را شامل می‌شود یا تنها بخشی از آن را. بحث تفصیلی‌تر درباره این موضوع در ادامه مطرح خواهد شد.

احکام اقسام امور ثابت مقید به زمان

پس از بیان اقسام امور ثابت مقید به زمان، اکنون احکام این اقسام را بررسی می‌کنیم. این اقسام به دو دسته کلی تقسیم شدند:

    1. قید زمانی به معنای عدم ضد

    2. قید زمانی به معنای حصه‌ای از زمان

قسم اول: قید زمانی به معنای عدم ضد

در این قسم، قید زمانی به معنای عدم ضد در نظر گرفته می‌شود. برای مثال: وجوب امساک در روزه ماه رمضان: مقید است به عدم دخول لیل. جواز خوردن و آشامیدن در شب: مقید است به عدم طلوع فجر.

در این موارد، استصحاب بلااشکال جاری است؛ زیرا ارکان استصحاب تمام است:

مثال اول: اگر در روزه ماه رمضان شک کنیم که آیا شب وارد شده است یا خیر، می‌توانیم عدم دخول لیل را استصحاب کنیم. بنابراین، حکم وجوب امساک باقی خواهد ماند.

مثال دوم: اگر شک کنیم که آیا فجر طالع شده است یا خیر، می‌توانیم عدم طلوع فجر را استصحاب کنیم و حکم جواز خوردن و آشامیدن که مقید به عدم طلوع فجر است، همچنان باقی خواهد بود.

البته در اینجا ممکن است اشکالی از نظر مفهوم قید زمانی مطرح شود. برای مثال:

در عبارت الی اللیل، شک داریم که مقصود از لیل چیست: آیا منظور زوال قرص خورشید است؟ یا ذهاب حمره مشرقیه؟

این اشکال به مفهوم قید زمانی مربوط است و به محل بحث ما که جریان استصحاب در قیدهای زمانی است، ارتباط مستقیمی ندارد.

قسم دوم: قید زمانی به معنای حصه‌ای از زمان

در این قسم، قید زمانی به معنای یک حصه خاص از زمان است. مانند:

     نهار برای صلوات نهاریه

     لیل برای صلوات لیلیه

این قسم به دو صورت تقسیم می‌شود:

    1. صورت اول: زمانی که قید برای وجوب یا استحباب (مفاد هیئت) است.

    2. صورت دوم: زمانی که قید برای واجب یا مفاد ماده است.

صورت اول: قید زمانی برای وجوب یا استحباب

در این حالت، قید زمانی مربوط به وجوب یا استحباب عمل است. برای مثال: زوال شمس برای وجوب صلاة ظهر یا استحباب نافله ظهر.

در این موارد، هیچ اشکالی در جریان استصحاب وجود ندارد. اگر شک کنیم که آیا زوال شمس محقق شده است یا خیر، می‌توانیم عدم حدوث زوال را استصحاب کنیم. بنابراین، وجوب صلاة ظهر یا استحباب نافله ظهر برای مکلف هنوز محقق نشده است.

صورت دوم: قید زمانی برای واجب یا مفاد ماده

در این حالت، قید زمانی مربوط به خود واجب یا مفاد ماده است. برای مثال: صلاة لیل: مقید است به نیمه شب و انتصاف لیل، همان‌طور که وقت فضیلت آن مقید به ثلث آخر شب است. صلاة نهاریه: مقید است به زمان نهار.

در این موارد نیز ممکن است استصحاب جاری شود:

مثال اول: اگر شک کنیم که آیا ثلث آخر شب باقی است یا خیر، می‌توانیم بقاء ثلث اخیر شب را استصحاب کنیم.

مثال دوم: اگر شک کنیم که آیا نهار باقی است یا خیر، می‌توانیم بقاء نهار را استصحاب کنیم. برای مثال، عدم ذهاب حمره مشرقیه یا عدم استتار قرص خورشید را استصحاب کرده و نتیجه بگیریم که وقت صلاة نهاریه همچنان باقی است.

 

logo