1403/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تدریجیات
جریان استصحاب در امور تدریجیه غیر از زمان
در بحث استصحاب در امور تدریجیه غیر از زمان، ذکر شد که این امور به دو دسته تقسیم میشوند:
1. امور متصرم بنفسها: مانند جریان و سیلان.
2. امور ثابت مقید به زمان: که در این بخش، بحث در مورد قسم اول (امور متصرم به خود) مطرح است.
در این قسم، سه صورت مختلف برای جریان استصحاب بیان شد. صورت سوم که محل بحث بود، به شک در حدوث ماده جدید پس از زوال ماده قبلی اشاره دارد.
در صورت سوم، شخص یقین دارد که ماده اولیه (منبع اول) زائل شده است، اما شک دارد که آیا ماده جدیدی برای ادامه جریان ایجاد شده است یا خیر. پرسش اصلی این است که آیا در چنین فرضی استصحاب جاری است یا خیر.
در این فرض، دو اشکال اصلی مطرح است:
اشکال اول: اشکال سببیت و مسببیت
اشکال اول این است که شک در بقاء جریان ناشی از شک در حدوث ماده جدید است. به عبارت دیگر، چون اصل در عدم حدوث ماده جدید جاری است، دیگر شک در بقاء جریان (مسبب) باقی نمیماند. در نتیجه، استصحاب در این صورت جاری نخواهد بود.
پاسخ به اشکال اول
این اشکال به این دلیل ناتمام است که سببیت بین حدوث ماده و بقاء جریان، سببیت عقلیه است و نه سببیت شرعیه. در سببیت عقلیه، اگر ماده جدیدی حادث شده باشد، جریان آب ادامه مییابد و اگر ماده جدید حادث نشده باشد، جریان قطع میشود. بنابراین، مانعی برای جریان استصحاب در مسبب (بقاء جریان) وجود ندارد.
اشکال دوم: اشکال مرحوم نائینی
مرحوم نائینی در فوائد الاصول (ج۴، ص۴۴۱)[1] و اجود التقریرات (ج۴، ص۱۰۹) بیان کردهاند که تعدد ماده مستلزم تعدد جریان است. به عبارت دیگر:
• جریان اول، به سبب زوال ماده اول، زائل میشود و به آن علم داریم.
• جریان دوم مشکوکالحدوث است، زیرا شک داریم که آیا ماده جدید (چاه جدید) حادث شده است یا خیر.
• از آنجا که بین قضیه متیقنه (جریان اول) و مشکوکه (جریان دوم) وحدت وجود ندارد، استصحاب در این صورت جاری نخواهد بود.
بررسی اشکال مرحوم نائینی
اشکال اول: ملاک اساسی در ادله استصحاب
برای بررسی اشکال مرحوم نائینی، باید به ملاک اساسی در ادله استصحاب توجه کنیم. در ادله استصحاب، آنچه مهم است نقض یقین به شک است. به عبارتی دیگر، در استصحاب، مسئله در مورد صدق نقض و عدم صدق نقض است. در اینجا باید بررسی کنیم که آیا صدق نقض محرز است یا خیر. در این صورت، باید تعیین کنیم که آیا:
1. نقض محرز است (یعنی شک در بقاء واقعاً وجود دارد؟)
2. یا عدم نقض احراز میشود (یعنی نقضی وجود ندارد؟)
3. یا در صدق نقض شک داریم؟
مرحوم شیخ و مرحوم نائینی اعلی الله مقامهما در صورت شک در مقتضی، عدم صدق نقض را احراز میکنند. به عبارت دیگر، در شک در مقتضی (مثل شک در بقاء زوجیت یا جریان)، از آنجا که نقض یقین به شک در این موارد محرز نیست، استصحاب جاری نمیشود. برای مثال:
• اگر شک کنیم که آیا زوجیت دائمی ادامه دارد یا نه، استصحاب در این مورد جاری نخواهد بود.
• اما اگر علم به زوجیت دائمی داریم و فقط در مورد حدوث طلاق یا سایر موانع شک داریم، استصحاب جاری است.
بنابراین، طبق مبنای مرحوم نائینی، در صورت شک در مقتضی، استصحاب جاری نخواهد بود.
با توجه به مبنای مرحوم نائینی که به عدم جریان استصحاب در شک در مقتضی قائل است، اینجا نیز میتوان به عدم صدق نقض در این صورت اشاره کرد. زیرا شخص علم به زوال مقتضی اول (ماده اولیه) دارد و شک در حدوث مقتضی دوم (ماده جدید) وجود دارد. طبق این مبنا، چون علم به زوال مقتضی اول وجود دارد، استصحاب جاری نخواهد بود.
اشکال دوم: تعدد ماده و تاثیر آن بر جریان
اشکال دوم این است که تعدد ماده و تبدل آن از ماده اول به ماده دیگر موجب تعدد جریان نمیشود. در بسیاری از امور مشاهده میکنیم که جریان به طور مداوم ادامه دارد، در حالی که ماده به طور مرتب تغییر میکند بدون اینکه توقفی در جریان ایجاد شود. به عنوان مثال، میتوان به خیمه و سقف اشاره کرد. خیمه به یک عمود تکیه دارد و بر آن استوار است. هنگامی که عمود را عوض میکنند و مکان آن را تغییر میدهند، به طور همزمان با زوال عمود اول، عمود جدید قرار میگیرد. در این حالت، گفته نمیشود که بقاء خیمه به بقاء عمود جدید منتسب است. در این مثال، تغییر عمود منجر به توقف یا تغییر در بقاء خیمه نمیشود، زیرا خیمه همچنان همان خیمه است و بقاء و جریان آن واحد است. همینطور، اگر در جریان آب نیز تغییراتی در ماده اتفاق بیفتد، همچنان جریان به همان صورت ادامه خواهد داشت.
بنابراین، تعدد ماده، منجر به تعدد جریان نمیشود. اگرچه در آب میتوان گفت که این آب منبع دوم است و آن آب منبع سوم است، اما در بحث ما، تمرکز بر تعدد جریان است، نه تعدد ماده. به این ترتیب، اشکال مرحوم نائینی در این زمینه به دلیل نادرستی استدلال، مخدوش به نظر میرسد و به دفع این اشکال، جریان استصحاب در این صورت نیز برقرار خواهد بود.
نتیجهگیری از اشکالات وارد بر جریان استصحاب
پس از بررسی اشکال مرحوم نائینی و پاسخ به آن، به این نتیجه میرسیم که استصحاب در صورت ثالثه (که در آن یقین به زوال ماده داریم و شک در حدوث ماده جدید است) همانند صورت اول و دوم جاری است. بنابراین، پس از دفع اشکالات مطرحشده، قائل به جریان استصحاب در این حالت خواهیم شد، زیرا ارکان استصحاب در این صورت نیز محقق است.
گفته شد که استصحاب در امور تدریجیه غیر از زمان به دو قسم تقسیم میشود:
1. قسم اول: که ماده به خودی خود متصرم است (مانند جریان و سیلان)، این قسم شامل سه صورت است:
2. صورت اول: شک در حدوث مانع که در این صورت استصحاب جاری است.
3. صورت دوم: شک در مقتضی، مانند شک در انتهاء ماده آب جاری، که در این حالت طبق نظر مرحوم شیخ و مرحوم نائینی، باید قائل به عدم جریان استصحاب شویم. اما طبق مبنای محقق و مشهور که قائل به جریان استصحاب در هر دو حالت شک در مقتضی و شک در رافع هستند، در این صورت نیز استصحاب جاری خواهد بود
4. صورت سوم: یقین به زوال ماده و شک در حدوث ماده دیگر، که در این صورت استصحاب جاری است و اشکال مرحوم نائینی به دلایل مختلفی مخدوش است.
با توجه به این مطالب و بررسیهای صورتگرفته، میتوان نتیجه گرفت که استصحاب در این سه صورت (شک در حدوث مانع، شک در مقتضی، و شک در حدوث ماده جدید پس از زوال ماده اولیه) جاری است. اشکالات مرحوم نائینی به دو دلیل قابل دفع است و به همین دلیل، جریان استصحاب در این سه صورت تایید میشود.
جهتهای مورد دقت در استصحاب امور تدریجی
جهت اول: تعریف موجودات متدرجة الوجود
سابقاً بیان شد که موجودات متدرجة الوجود، موجودات واحد متصلی هستند که تدرج در وجود دارند. این موجودات با حفظ اتصال درجات، از وحدت شخصیه خارج نمیشوند. به عبارت دیگر، اگرچه در ظهور و تحقق تدریجی هستند، اما این تدرج موجب تغییر در وحدت آنها نمیشود و همچنان بهعنوان موجودی واحد تلقی میشوند.
جهت دوم: ارتباط جریان و تعدد ماده
جریان به تعدد ماده متعدد نمیشود، مادامی که بین دو ماده هیچگونه خلل یا عدمی واقع نشود. به عبارت دیگر، جریان واحد است، حتی اگر در حدوث به ماده اول و در بقاء به ماده دوم مستند باشد. نمونههای روشن این مسئله در زندگی روزمره ما مشهود است، مانند جریان برق، آب، و گاز در بسیاری از مراکز امروزی. این موضوع شبیه به خیمهای است که در ابتدا به یک عمود مستند است و در ادامه بقاء آن به عمود دیگری تکیه دارد.
جهت سوم: مبنای استصحاب و صدق نقض
اساس استصحاب مبتنی بر صدق نقض یقین به شک است. بر مبنای مسلک حق، نقض یقین به شک در هر دو حالت (شک در مقتضی و شک در رافع) صادق است. بنابراین، در مواردی که یقین سابق به جریان و شک لاحق در بقاء جریان وجود دارد، صدق قاعده لا ینبغی أن تنقض الیقین بالشک محرز است و استصحاب بلااشکال جاری خواهد بود.
نتیجهگیری از قسم اول: استصحاب امور تدریجی غیر زمان
در نتیجه، بحث ما در قسم اول از استصحاب امور تدریجی غیر زمان که شامل موجودات متصرم بنفسها (مانند جریان و زمان) است، با اثبات جریان استصحاب به پایان میرسد.
بررسی قسم دوم: امور تدریجیه ثابت بنفسها و مقید به زمان
قسم دوم از امور تدریجیه شامل موجوداتی است که فینفسه ثابت هستند و متصرم نیستند، اما به زمان خاصی مقیدند. به عنوان مثال:
امساک در ماه رمضان: امساک که به ماه رمضان مقید شده است.
صلات در لیل یا نهار: نمازهایی که به وقت شب یا روز مقید هستند.
وقوف در عرفه: وقوفی که مقید به بازه زمانی بین زوال شمس تا غروب است.
وقوف در مشعر الحرام: وقوفی که مقید به بازه زمانی بین طلوع فجر تا طلوع شمس است.
و سایر اموری که به وقت خاصی مقید شدهاند.
برای تحلیل دقیقتر، لازم است اقسام این امور ثابت فینفسه اما مقید به زمان را مشخص کنیم. سپس، حکم جریان یا عدم جریان استصحاب در هر یک از این اقسام را بررسی کنیم.