« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/15

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تدریجیات

 

بررسی جریان استصحاب در مفاد کان ناقصه

دیدگاه مرحوم شیخ و مرحوم نائینی

مرحوم شیخ و مرحوم نائینی اعلی الله مقامهما بر این باور بودند که در استصحاب زمان به مفاد کان ناقصه، یقین سابق محقق نیست. به عنوان مثال، اگر بخواهیم بقاء نهار را برای اثبات اینکه این ساعت از روز است، استصحاب کنیم، این اصل مثبت خواهد بود. از این رو، استصحاب در این نوع جاری نیست.

دیدگاه مرحوم عراقی

مرحوم عراقی قائل به جریان استصحاب در مفاد کان ناقصه شدند. ایشان استدلال کردند که همان عاملی که استصحاب زمان را در مفاد کان تامه تصحیح می‌کند، در مفاد کان ناقصه نیز قابل استفاده است. به عبارت دیگر، همان‌طور که نفس نهار استمرار دارد (به مفاد کان تامه)، نهاریت نهار نیز استمرار دارد (مفاد کان ناقصه). بنابراین، استصحاب در این مورد نیز جاری است.

نقد دیدگاه مرحوم عراقی

این استدلال ناتمام است، چراکه قیاس مفاد کان ناقصه به کان تامه قیاس مع الفارق است. در مفاد کان تامه، شک در بقاء مورد بحث است و زمان به عنوان یک موجود مستمر عرفاً و عقلاً بقاء دارد. اما در مفاد کان ناقصه، مسئله عدم یقین به حدوث است، یعنی یقین سابق وجود ندارد. به عنوان مثال، درباره نهاریت این روز از ابتدا شک داریم و در نتیجه ارکان استصحاب محقق نیست. بنابراین، استصحاب در مفاد کان ناقصه جاری نخواهد بود.

مقام دوم: استصحاب امور تدریجی غیر زمان

امور تدریجی غیر زمان به دو دسته تقسیم می‌شوند:

    1. اموری که مانند زمان متصرم هستند: این امور پس از حدوث زائل می‌شوند و دیگری جای آن را می‌گیرد. نمونه‌هایی از این دسته عبارتند از جریان و سیلان مثلاً دم حیض، و ماء جاری.

    2. اموری که در ذات خود ثابت‌اند ولی مقید به زمان هستند: این امور فی‌نفسه متصرم نیستند، اما به زمان خاصی وابسته‌اند.

بررسی استصحاب در امور متصرمه

در بررسی جریان استصحاب در امور متصرمه، مباحث و اشکالات مشابهی با جریان استصحاب در زمان به مفاد کان تامه مطرح می‌شود. در مفاد کان تامه بیان شد که رکن ثانی استصحاب (شک در بقاء) مفقود است. پاسخ به این اشکال چنین بود که زمان از نظر عرفی یا عرفی و عقلی یک وجود مستمر و باقی است. در بحث حاضر نیز، همین استدلال جاری است و نیازی به تکرار ندارد.

سه صورت مرتبط با استصحاب امور متصرمه

در اینجا نکته‌ای وجود دارد که برای تحلیل دقیق‌تر استصحاب در امور متصرمه باید به آن توجه کرد. این نکته شامل سه صورت است که مرتبط با قسم اول (امور متصرمه) هستند. اعلام و بزرگان اصول این سه صورت را مطرح کرده‌اند و بررسی آن‌ها خالی از فایده نیست.

صورت اول: شک در بقاء به دلیل احتمال حدوث مانع

در این حالت، منشأ شک در بقاء جریان امر تدریجی (مانند ماء جاری یا دم حیض) عبارت است از احتمال تحقق مانعی که جریان یا سیلان را متوقف کند. به عنوان مثال، آیا مانعی در مسیر جریان آب یا دم حیض پدید آمده است؟ در این صورت، استصحاب بلااشکال جاری است، زیرا ارکان استصحاب از جمله یقین سابق و شک لاحق محقق هستند.

صورت دوم: شک در بقاء به دلیل احتمال فقدان مقتضی

در این حالت، منشأ شک، عدم اطمینان به وجود مقتضی برای ادامه جریان است. به عنوان مثال، آیا منبع آب جاری به انتها نرسیده و تمام نشده است؟ در اینجا شک به مقتضی بازمی‌گردد. مسئله در این حالت به اختلاف نظر اصولی درباره جریان استصحاب در موارد شک در مقتضی وابسته است.

جریان استصحاب در شک در مقتضی و شک در مانع

مرحوم شیخ (اعلی‌الله‌مقامه) بین شک در مقتضی و شک در مانع تفصیل قائل شده‌اند:

شک در مانع: استصحاب جاری است، زیرا در این موارد مقتضی برای بقاء محرز است و تنها احتمال وجود مانع وجود دارد.

شک در مقتضی: استصحاب جاری نیست، زیرا در این موارد مقتضی برای بقاء از ابتدا محرز نشده است.

طبق نظر مرحوم شیخ، در مانحن‌فیه اگر منشأ شک، عدم اطمینان به مقتضی ماده آب جاری باشد، استصحاب جاری نخواهد بود.

اگر از تفصیل مرحوم شیخ دست برداشته و مبنایی را بپذیریم که ادله استصحاب شامل هر دو حالت (شک در مقتضی و شک در مانع) می‌شود، نتیجه متفاوت خواهد بود. طبق این مبنا در صورت دوم، که شک در مقتضی ماده ماء جاری است، نیز باید به جریان استصحاب قائل شویم.

صورت سوم: شک در بقاء به خاطر احتمال حدوث مقتضی دیگر

در صورت سوم، یقین داریم که ماده اولیه زائل شده و منبع اصلی تمام شده است. اما در بقاء جریان آب شک داریم، زیرا احتمال می‌دهیم منبع دیگری (مثلاً یک چاه دیگر) حادث شده باشد. به عنوان نمونه، در بقاء سجده یا قرائت شک داریم، زیرا احتمال می‌دهیم که بعد از زوال داعی اولیه (که برای خداوند بوده و مقطوع‌الزوال است)، داعی دیگری ایجاد شده باشد. پرسش اصلی این است که آیا در این فرض، استصحاب جاری است یا خیر.

اشکالات مطرح شده در جریان استصحاب

اشکال اول: وجود اصل در سبب و رفع شک در مسبب

اولین اشکال بر جریان استصحاب این است که:

     شک در بقاء جریان (مسبب) ناشی از شک در حدوث ماده جدید (سبب) است.

     اصل عدم حدوث ماده جدید جاری می‌شود. با جریان اصل در سبب (یعنی عدم حدوث منبع یا ماده جدید)، شک در مسبب (بقاء جریان آب) نیز برطرف می‌شود و موضوع آن مرتفع می‌گردد. بنابراین، استصحاب در این فرض جاری نخواهد بود.

پاسخ به اشکال اول

این اشکال ناتمام است؛ زیرا سببیت میان حدوث ماده و بقاء جریان یک سببیت شرعی نیست، بلکه یک سببیت عقلی است.

در سببیت شرعی، جریان اصل در سبب مانع جریان اصل در مسبب است (مانند طهارت ماء و غسل ثوب). اما در اینجا، سببیت عقلی است؛ یعنی اگر چاه دیگری احداث شده باشد، آب جاری است و اگر احداث نشده باشد، آب جریان ندارد.

با توجه به اینکه سببیت عقلی مانع جریان استصحاب در مسبب نیست، این اشکال قابل رفع است و جریان استصحاب در مسبب منع عقلی ندارد.

اشکال دوم: عدم وحدت میان قضیه متیقنه و مشکوکه

اشکال دوم که مرحوم نائینی مطرح کرده‌اند، به این صورت است:

     تعدد ماده (مانند تعدد چاه یا منبع) مستلزم تعدد جریان است. جریان اول وابسته به ماده اول بوده و با زوال آن قطعاً زائل شده است.

     جریان دوم مشکوک‌الحدوث است. شک داریم که آیا منبع یا چاه دیگری احداث شده است یا خیر.

     در این حالت، وحدت میان قضیه متیقنه و مشکوکه محقق نمی‌شود؛ زیرا:

         ماده و جریان اول (قضیه متیقنه) به طور قطع زائل شده است.

         ماده و جریان دوم (قضیه مشکوکه) مشکوک‌الحدوث است.

     نتیجه: به دلیل اختلاف میان متیقن و مشکوک، استصحاب جاری نخواهد بود.

برای رفع اشکال مرحوم نائینی، باید بررسی شود که آیا می‌توان وحدت میان قضیه متیقنه و مشکوکه را از نظر عرفی یا عقلی برقرار کرد.

 

logo