« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/14

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب تدریجیات

 

پاسخ پنجم: پاسخ دوم مرحوم آخوند به اشکال جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه

مرحوم آخوند در پاسخ دوم خود به اشکال جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه، به تفاوت میان حرکت توسطیه و حرکت قطعیه پرداخته‌اند. ایشان این تقسیم‌بندی را برای تبیین امکان یا عدم امکان جریان استصحاب در حرکت و زمان ارائه می‌دهند. در ادامه، هر یک از این دو نوع حرکت توضیح داده شده و سپس استدلال مرحوم آخوند و نقد آن بررسی می‌شود.

تعریف حرکت توسطیه

حرکت توسطیه به معنای حرکت یک شئ بین مبدأ و منتهاست. این حرکت می‌تواند در کیفیات، مقادیر، یا عینیات رخ دهد:

     در کیفیات: مانند حرکت نارنج از مبدأ (گل نارنج) به سمت بلوغ و کمال. این نوع حرکت به تغییرات کیفی اشاره دارد.

     در عینیات: مانند حرکت جسم زید از منزل به مسجد. در این حالت، جسم بین دو نقطه مبدأ و منتها جابه‌جا می‌شود.

ویژگی مهم حرکت توسطیه این است که امری بسیط و بدون جزء است. این حرکت به‌عنوان یک وجود مستمر در نظر گرفته می‌شود که در فاصله بین مبدأ و منتها باقی است.

امکان جریان استصحاب در حرکت توسطیه

مرحوم آخوند استدلال می‌کنند که در حرکت توسطیه، استصحاب امکان‌پذیر است؛ زیرا ارکان استصحاب در آن کامل است:

یقین سابق: به وجود حرکت در بین مبدأ (مثلاً طلوع شمس از مشرق) و منتها (مثلاً غروب در مغرب) یقین داریم.

شک لاحق: شک می‌کنیم که آیا شمس به منتها رسیده است یا خیر. بنابراین، استصحاب بقای شمس را جاری می‌کنیم.

تعریف حرکت قطعیه

حرکت قطعیه به معنای جابه‌جایی شئ از یک نقطه به نقطه دیگر است. در این نوع حرکت، شئ به طور مداوم از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می‌شود و در هر لحظه، نقطه قبلی فانی شده و نقطه جدید ایجاد می‌شود:

مثال: حرکت زید از خانه به مدرسه، که در آن هر نقطه‌ای از مسیر، جای خود را به نقطه بعدی می‌دهد.

ویژگی اصلی حرکت قطعیه این است که هر لحظه‌ای از آن در حال تجدید است. به عبارت دیگر، هر لحظه از این حرکت، حادث پس از عدم است و بقای واقعی ندارد.

عدم امکان جریان استصحاب در حرکت قطعیه

در حرکت قطعیه، به دلیل اینکه هر آن از آن معدوم شده و آن دیگری جایگزین می‌شود، بقایی برای حرکت متصور نیست. از این رو، جریان استصحاب در حرکت قطعیه ممکن نیست؛ زیرا:

شرط استصحاب، تصور بقاء است. در مواردی که وجود شئ مداوم نیست، استصحاب معنا ندارد.

حدوث پس از عدم: حرکت قطعیه به صورت مداوم در حال زایش و فنای اجزاء است و این ویژگی با مفهوم بقاء ناسازگار است.

نقد مرحوم آخوند بر استصحاب در حرکت توسطیه

مرحوم آخوند با توضیح حرکت توسطیه استدلال می‌کنند که استصحاب زمان به مفاد کان تامه مشابه حرکت توسطیه است. اما این استدلال نیز با اشکالاتی همراه است:

    1. وجود خارجی حرکت: آنچه در خارج رخ می‌دهد، مجموعه‌ای از حدوثات متوالی است که پس از عدم به وجود می‌آیند. به عبارت دیگر، در هر لحظه، موجودی حادث می‌شود و سپس معدوم می‌گردد. بنابراین، چنین موجودی بقای واقعی ندارد که بتوان استصحاب را در آن جاری کرد.

    2. خطای دید عرفی: حرکت توسطیه به صورت ذهنی و خیالی، به شکل یک موجود مستمر دیده می‌شود. این تصور مانند دیدن یک دایره نوری است که از حرکت سریع شعله به وجود می‌آید. اما در واقعیت، این دایره نوری، مجموعه‌ای از نقاط مجزا است که به دلیل خطای دید به صورت یک شئ واحد و مستمر دیده می‌شود.

در نتیجه، این پاسخ مرحوم آخوند محل خدشه است و نمی‌تواند به‌طور کامل اشکال جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه را برطرف کند.

بررسی پنج پاسخ به اشکال جریان استصحاب زمان

از میان پنج پاسخی که به اشکال جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه ارائه شد، دو پاسخ از دیدگاه اصولی قابل قبول هستند. این دو پاسخ، یکی از سوی مرحوم عراقی و دیگری از مرحوم آخوند مطرح شده بود.

پاسخ اول: نظر مرحوم عراقی (زمان واحد عرفی است)

مرحوم عراقی معتقد است که زمان، هرچند به لحاظ عقلی وحدت ندارد و متصرم است، اما از دیدگاه عرف، یک امر واحد و مستمر تلقی می‌شود. نظر عرف در احکام شرعی نقش کلیدی دارد، زیرا خطاب‌های شرعی به عرف القا شده‌اند. بر اساس این نگاه عرفی، هنگام شک در بقاء زمان، استصحاب جاری می‌شود.

بر اساس این نظر، در مواردی که درباره بقاء زمان شک می‌کنیم، می‌توان استصحاب را جاری کرد. برای مثال:

     در هنگام شک در انقضاء روز، می‌توان بقای روز (نهار) را استصحاب کرد و بر اساس آن حکم شرعی را مترتب نمود.

     عرف این بقاء را به عنوان یک امر مستمر و قابل استصحاب تلقی می‌کند.

پاسخ دوم: نظر اول مرحوم آخوند (زمان متشابک با عدم)

مرحوم آخوند در پاسخ اول خود زمان را به‌عنوان موجودی متصرم و متشابک با عدم توصیف می‌کند. ایشان استدلال می‌کنند که موجودات به دو دسته متشابک مع العدم و غیر متشابک مع العدم تقسیم می‌شوند. موجودات متشابک مع العدم (مانند زمان) به لحاظ ذات خود با تجدد و تصرم همراه هستند. موجودات غیر متشابک مع العدم (مانند اجسام ثابت) بدون تصرم وجود دارند.

زمان به لحاظ ذات خود از عدم و وجود تشکیل شده و تصرم در ذات آن محال است که زائل شود. چون یقین داریم به وجود زمان (به‌عنوان موجودی متصرم) و در بقاء آن شک داریم، ارکان استصحاب، یعنی یقین سابق و شک لاحق، محقق است. بنابراین، جریان استصحاب در زمان صحیح است.

بر اساس این پاسخ، هنگام شک در بقاء زمان، می‌توان استصحاب را جاری کرد و اثرات شرعی را بر آن مترتب نمود. برای مثال: در صورت شک در انقضاء روز و ورود شب، می‌توان بقاء نهار را استصحاب کرد و بر اساس آن حکم به لزوم امساک در روزه داد. در صورت شک در طلوع فجر، بقاء شب را استصحاب کرده و جواز خوردن و آشامیدن را استنباط کرد.

نتیجه‌گیری نهایی

بر اساس بررسی این دو پاسخ:

    1. پاسخ مرحوم عراقی: این پاسخ از جهت تکیه بر نظر عرف در فهم زمان و جریان استصحاب، دقیق و قابل قبول است. عرف زمان را به عنوان یک موجود واحد و مستمر می‌بیند و احکام شرعی نیز بر این مبنا تنظیم می‌شوند.

    2. پاسخ مرحوم آخوند: این پاسخ نیز از نظر عقلی دقیق است. استدلال به ذات متصرم زمان و امکان استصحاب در موجودات متشابک با عدم، چارچوبی منطقی برای جریان استصحاب در زمان ارائه می‌دهد.

کاربردهای عملی

با پذیرش این دو پاسخ، اشکال جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه مرتفع می‌شود و می‌توان در موارد مختلف احکام شرعی را بر اساس آن استنباط کرد. برای مثال:

     روزه: استصحاب بقاء نهار و لزوم امساک از مفطرات.

     خوردن و آشامیدن در شب: استصحاب بقاء لیل و جواز اکل و شرب.

هذا تمام الکلام فی هذا القسم.

استصحاب زمان به مفاد کان ناقصه

پس از اتمام بحث در مورد استصحاب زمان به مفاد کان تامه، اکنون وارد مبحث استصحاب زمان به مفاد کان ناقصه می‌شویم. این بحث به مواردی اختصاص دارد که شک در اوصاف و حالات زمان داریم؛ برای مثال:

     آیا این روز از ماه رمضان است؟ (رمضانیت یوم)

     آیا این ساعت از روز است یا شب؟ (نهاریت ساعت)

در این موارد، مسئله جریان یا عدم جریان استصحاب زمان به مفاد کان ناقصه میان اصولیان محل اختلاف است.

اختلاف نظر میان اعلام

دو دیدگاه اصلی در این زمینه وجود دارد:

منکرین جریان استصحاب: مانند مرحوم شیخ انصاری و مرحوم نائینی که معتقد به عدم جریان استصحاب به مفاد کان ناقصه هستند.

مثبتین جریان استصحاب: مانند مرحوم عراقی که جریان استصحاب را در این موارد قابل قبول می‌دانند.

برای بررسی دقیق‌تر، ابتدا باید دلایل هر دو گروه و استدلال‌های آن‌ها را تحلیل کنیم.

دلیل منکرین جریان استصحاب به مفاد کان ناقصه

مرحوم شیخ انصاری و پیروان ایشان جریان استصحاب به مفاد کان ناقصه را رد می‌کنند و استدلالشان به شرح زیر است:

    1. عدم تحقق یقین سابق:

در این موارد، از ابتدا یقین به حدوث وجود ندارد. به‌عنوان مثال: اگر از ابتدا در مورد نهاریت این ساعت شک داشته باشیم، یقین سابقی بر نهار بودن این ساعت وجود ندارد. یا اگر در مورد رمضانیت این روز شک کنیم، یقین سابقی به اینکه این روز از ماه رمضان بوده، محقق نشده است.

استصحاب بدون یقین سابق، شرط اصلی خود را از دست می‌دهد و جاری نمی‌شود.

    2. اصل مثبت:

اگر بخواهیم بقاء نهار را استصحاب کنیم تا نتیجه بگیریم این ساعت از نهار است، به اصل مثبت منتهی می‌شود. به همین ترتیب، اگر بقاء ماه رمضان را استصحاب کنیم تا رمضانیت این روز را اثبات کنیم، باز هم به اصل مثبت می‌رسیم؛ چون اثر شرعی مستقیماً به اوصاف زمانی مترتب نیست و از طریق لوازم عقلی یا عرفی به آن‌ها می‌رسد، این اصل مثبت بوده و از نظر اصولی معتبر نیست.

دلیل مثبتین جریان استصحاب به مفاد کان ناقصه

مرحوم عراقی در پاسخ به منکرین استصحاب، استدلال خود را بر اساس وحدت ماهیت زمان و اوصاف زمانی بیان می‌کند:

    1. تطبیق ملاک کان تامه بر کان ناقصه:

همان دلیلی که جریان استصحاب زمان به مفاد کان تامه را تصحیح می‌کرد، در مورد کان ناقصه نیز جاری است. اگر بقاء نهار به عنوان یک موجود مستمر (به مفاد کان تامه) قابل استصحاب باشد، بقاء اوصاف آن مانند نهاریت ساعت یا رمضانیت یوم (به مفاد کان ناقصه) نیز قابل استصحاب است.

    2. یگانگی در ماهیت زمان و اوصاف زمانی:

چه زمان (مانند نفس نهار) و چه اوصاف آن (مانند نهاریت و رمضانیت)، هر دو یا به‌عنوان یک موجود آنی دیده می‌شوند، یا به‌عنوان یک موجود مستمر. عرف، این اوصاف را به‌عنوان اموری مستمر و متصل می‌بیند و همین نگاه، ملاک جریان استصحاب در آن‌هاست.

    3. ارتباط اوصاف با زمان:

عناوینی مانند نهاریت و رمضانیت، اوصافی هستند که به نفس زمان قائم‌اند و نمی‌توان آن‌ها را از زمان جدا کرد. همان‌طور که برای نفس نهار به مفاد کان تامه بقاء و استمرار فرض شد، در اوصاف آن نیز می‌توان استمرار را فرض کرد.

بر اساس این دیدگاه:

اگر در بقاء نهاریت ساعت شک کنیم، استصحاب بقاء نهاریت جاری است و اگر در رمضانیت روزی شک کنیم، استصحاب بقاء رمضانیت ممکن است.

جمع‌بندی

دیدگاه منکرین (مرحوم شیخ انصاری):

     استناد به فقدان یقین سابق: عدم وجود یقین به حدوث در موارد کان ناقصه، مانع از جریان استصحاب می‌شود.

     استناد به اصل مثبت: تلاش برای اثبات اوصاف زمانی از طریق استصحاب، منجر به اصل مثبت می‌شود که از نظر اصولی غیرمعتبر است.

دیدگاه مثبتین (مرحوم عراقی):

     تطبیق ملاک کان تامه بر کان ناقصه: همان دلیلی که استصحاب زمان به مفاد کان تامه را توجیه می‌کند، برای کان ناقصه نیز معتبر است.

     وحدت عرفی: عرف، اوصاف زمانی را به‌عنوان اموری مستمر و متصل می‌بیند و بر همین اساس، جریان استصحاب در آن‌ها را می‌پذیرد.

 

logo