« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب در تدریجیات/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب در تدریجیات

 

تنبیه چهارم از تنبیهات استصحاب: جریان استصحاب در تدریجیات

تنبیه چهارم به یکی از مباحث مهم در استصحاب می‌پردازد: جریان استصحاب در تدریجیات. در اینجا به این پرسش پرداخته می‌شود که آیا در امور تدریجی می‌توان استصحاب را جاری دانست یا خیر.

برای ورود به این بحث، ابتدا باید محل نزاع و اشکال به‌طور دقیق روشن شود. استصحاب بر دو رکن اصلی استوار است:

    1. یقین به حدوث.

    2. شک در بقا.

در امور تدریجی و مرتبط با زمان، به‌دلیل ماهیت متسرم‌الوجود رکن دوم استصحاب، یعنی شک در بقا، منتفی است. به این معنا که زمان و امور زمانی در هر لحظه در حال تغییر و زوال هستند؛ بنابراین، نمی‌توان به شک در بقای آن‌ها استناد کرد.

مثال‌هایی از تدریجیات

به عنوان نمونه:

     حرکت یا ماء جاری: این‌ها به صورت مستمر و متوالی وجود دارند و در هر لحظه جای خود را به جزء دیگری می‌دهند. بنابراین، شکی در بقای آن‌ها وجود ندارد.

     زمان‌های خاص مثل شهر رمضان: زمان به صورت تدریجی تحقق می‌یابد و زوال هر لحظه از آن با تحقق لحظه بعدی همراه است.

     صوم در شهر رمضان: امساک هر لحظه از روز، غیر از لحظه بعدی است و این استمرار تدریجی وجود دارد.

ازاین‌رو، گفته می‌شود که در تدریجیات، دلیل استصحاب منتفی به انتفاء موضوع است؛ زیرا شک در بقا معنا ندارد.

مقدمه:

مقدمه 1: تقسیم‌بندی موجودات

برای توضیح بیشتر، ابتدا باید به تقسیم موجودات اشاره کنیم. موجودات به دو دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

    1. بسیط: موجودی که جزء ندارد.

    2. مرکب: موجودی که از اجزاء تشکیل شده است.

اقسام مرکب

مرکب نیز به دو دسته تقسیم می‌شود:

    1. اجزاء هم‌زمان: اجزاء مرکب در یک افق زمانی با هم تحقق دارند.

    2. اجزاء متفرق در زمان: اجزاء مرکب به صورت تدریجی و در طول زمان تحقق می‌یابند.

مورد دوم شامل مواردی مانند زمان، حرکت، و سایر امور تدریجی می‌شود. در این حالت، اجزاء به صورت متوالی و با اتصال به یکدیگر وجود دارند. بحث استصحاب در این دسته از مرکب‌ها مطرح است: آیا می‌توان استمرار و بقاء این اجزاء را از طریق استصحاب اثبات کرد؟

مقدمه 2: اقسام مستصحب در تدریجیات

مستصحبی که تدریجی الوجود است، به دو دسته تقسیم می‌شود:

    1. متدرج بالذات: ماهیتی که خود به ذات متدرج در وجود است؛ مانند زمان. برای مثال:

        2. روزهای پشت سر هم در یک ماه.

        3. شهر رمضان به عنوان یک ماه زمانی.

    4. متدرج بالعرض: ماهیتی که به ذات متدرج نیست، اما در تقارن با زمان، تدریجی به نظر می‌رسد؛ مانند:

        5. صوم در شهر رمضان: امساک در هر لحظه از روز متفاوت از لحظه دیگر است.

        6. حرکت: که در زمان استمرار دارد اما تدریج آن به واسطه زمان است.

مقدمه 3: نقش زمان در تدریجیات

زمان در تدریجیات می‌تواند به دو شکل مختلف در حکم اخذ شود:

    1. زمان به نحو ظرفیت:

        2. در این حالت، زمان صرفاً به عنوان یک ظرف مطرح است و در تحقق موضوع یا حکم دخالتی ندارد.

        3. برای مثال: عبور از یک روز برای تحقق یک عمل خاص بدون تأثیر مستقیم زمان در آن.

    4. زمان به نحو قیدیت:

        5. در این حالت، زمان به عنوان قید در موضوع یا حکم دخالت دارد.

        6. برای مثال: صوم در روزه‌داری که زمان به‌عنوان بخشی از موضوع حکم (امساک در روز مشخص) لحاظ می‌شود.

تفاوت میان این دو واضح است. در حالت اول، زمان تأثیری در ماهیت حکم ندارد؛ اما در حالت دوم، زمان جزئی از موضوع حکم است و بدون لحاظ آن، حکم تحقق نمی‌یابد.

مقدمه 4: جریان استصحاب به دو نحوه (کان تامه و کان ناقصه)

تعریف جریان استصحاب

جریان استصحاب به دو نحوه قابل تصور است:

    1. به نحو مفاد کان تامه:

        2. در این حالت، استصحاب به وجود مستقل یک شیء نظر دارد.

        3. برای مثال، اگر شک کنیم که آیا نماز صبح قضا شده است یا خیر، استصحاب به تحقق یا عدم تحقق قضا نظر دارد. قضا به معنای این است که نماز صبح مقید به طلوع خورشید و رسیدن آن به بخشی معین از قوس نهار باشد. اگر شک کنیم که آیا این بخش از قوس لیل پایان یافته و خورشید به جایگاه معین خود رسیده است یا خیر، در واقع شک داریم که آیا نماز صبح ادائی است یا قضائی.

    4. به نحو مفاد کان ناقصه:

        5. در این حالت، استصحاب به وجود مقید یا وصف یک شیء نظر دارد.

        6. برای مثال، کسی می‌داند که وقت فضیلت نماز شب در آخرین ساعات شب و پیش از طلوع فجر است. حال اگر شک کند که آیا آن ساعت خاص هنوز داخل وقت فضیلت است یا خیر، استصحاب به وجود یا عدم این وصف مقید پرداخته می‌شود.

ارتباط استصحاب با تدریجیات

با توضیح این مقدمه، مشخص شد که در تدریجیات، به‌دلیل متدرج بودن وجود (متدرجات فی الوجود)، رکن دوم استصحاب، یعنی شک در بقا، منتفی است؛ زیرا امور تدریجی استمرار و بقای ثابتی ندارند. از این رو، این سؤال مطرح می‌شود که استصحاب در متدرجات چگونه قابل اجراست؟

تقسیم بحث در استصحاب تدریجیات

بحث در اینجا به دو مقام اصلی تقسیم می‌شود:

    1. مقام اول: استصحاب نفس زمان و حرکت.

    2. مقام ثانی: استصحاب در زمانیات و امور تدریجی.

مقام اول: استصحاب زمان و حرکت

در مقام اول که به بررسی استصحاب زمان اختصاص دارد، بحث در دو جهت مطرح می‌شود:

    1. جهت اولی: استصحاب زمان به نحو مفاد کان تامه.

    2. جهت ثانیه: استصحاب زمان به نحو مفاد کان ناقصه.

جهت اولی: استصحاب زمان به مفاد کان تامه

بحث فعلی ما در استصحاب زمان به مفاد کان تامه است. پرسش این است که چگونه استصحاب در این موارد جاری می‌شود؟

وجه اول: جریان استصحاب در ضد زمان

برخی از بزرگان علم اصول برای رفع اشکال از جریان استصحاب در زمان، راه‌حلی ارائه کرده‌اند که مبتنی بر جریان استصحاب در ضد زمان است. به این معنا که در مواردی که شک در بقای زمان داریم، به‌جای جریان استصحاب در خود زمان، استصحاب را در عدم ضد آن جاری می‌کنیم.

برای مثال: اگر شک کنیم که آیا نهار همچنان باقی است یا منقضی شده است، به‌جای استصحاب بقای نهار، استصحاب عدم دخول لیل را جاری می‌کنیم.

     استصحاب عدم دخول لیل به این معناست که:

         در گذشته، یقین داشتیم که لیل وارد نشده است.

         اکنون شک داریم که آیا لیل داخل شده است یا خیر.

         بنابراین، با استصحاب عدم دخول لیل، نتیجه می‌گیریم که نهار همچنان باقی است.

نقد وجه اول: اصل مثبت

این پاسخ با اشکال جدی مواجه است؛ زیرا به اصل مثبت منجر می‌شود. توضیح این اشکال به این صورت است:

    1. اثر شرعی مترتب بر بقای نهار است، نه بر عدم دخول لیل.

        2. احکام شرعی مستقیماً به وجود یا عدم وجود نهار تعلق دارند.

        3. اما استصحاب عدم دخول لیل تنها به صورت لازمه عقلی بقای نهار را نتیجه می‌دهد.

    4. اصل مثبت باطل است:

        5. استصحاب تنها برای اثبات آثار شرعی مستقیم حجیت دارد.

        6. اما آثار عقلی یا عادی مترتب بر استصحاب، حجیت ندارند.

        7. در اینجا، بقای نهار لازمه عقلی استصحاب عدم دخول لیل است و این امر از نظر اصولیان پذیرفته نیست.

بنابراین، استناد به استصحاب ضد (عدم دخول لیل) برای اثبات بقای نهار، از نظر اصولیان، معتبر نیست.

نظر مرحوم سید خویی

مرحوم سید خویی (اعلی‌الله‌مقامه) نیز به این اشکال اشاره کرده و این وجه را مخدوش دانسته‌اند. ایشان بیان می‌کنند که استصحاب ضد (مانند عدم دخول لیل) در این موارد منجر به اصل مثبت می‌شود و از این جهت، حجیت ندارد.

 

logo