« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 استصحاب کلی قسم سوم/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب / استصحاب کلی قسم سوم

 

اشکال بر جریان استصحاب در احد الطرفین و پاسخ مرحوم نائینی

اشکال مطرح‌شده این است که جریان استصحاب نجاست در یکی از طرفین با قاعده مسلمه در فقه که طهارت ملاقی را می‌پذیرد، منافات دارد.

مرحوم نائینی در پاسخ به این اشکال، دومین توضیح خود را بیان می‌کند: برای جاری‌سازی استصحاب نجاست در ملاقی، باید بتوانیم در طرف ملاقات استصحاب نجاست کنیم. با این حال، این امر ممکن نیست زیرا:

     طرف شسته‌شده از لحاظ طهارت مقطوع است و در آن استصحاب نجاست جاری نمی‌شود.

     در طرف دیگر نیز از ابتدا یقین به نجاست وجود ندارد و تنها شک داریم، لذا استصحاب در آن طرف نیز جاری نمی‌شود.

نتیجه: استصحاب در هیچ‌یک از دو طرف جاری نمی‌شود، بنابراین حکم به نجاست ملاقی معنادار نیست و مخالفتی با قاعده مسلمه که طهارت ملاقی را می‌پذیرد، نخواهد داشت.

اشکال مرحوم سید خویی بر پاسخ مرحوم نائینی

مرحوم سید خویی (اعلی الله مقامه) به این پاسخ مرحوم نائینی اشکال وارد کرده و بیان می‌کند که اگرچه جریان استصحاب به‌صورت معین و مشخص در هیچ‌یک از دو طرف قابل‌اجرا نیست، اما می‌توان استصحاب نجاست را بدون تعیین موضع خاصی از نجاست به‌کار گرفت.

توضیح این مطلب چنین است که:

     ما می‌توانیم به محل واقعی نجاست که دقیقاً مشخص نیست کدام طرف است، اشاره کرده و حکم کنیم که نخی از این عبا یا طرفی از آن قطعاً نجس بوده است. پس اکنون، پس از شستن یکی از طرفین، در بقاء همان نجاست سابق شک می‌کنیم.

     بنابراین، استصحاب نجاست را در همین موضع نامعین جاری می‌کنیم و آن را به‌طور کلی محکوم به نجاست می‌دانیم.

از آنجا که ملاقات نیز محقق شده است، حکم به نجاست ملاقی می‌شود. اما، بر اساس بیان مرحوم نائینی، استصحاب در هیچ‌یک از طرفین جاری نیست زیرا:

     احد الطرفین که شسته شده، قطعاً طاهر است.

     طرف دیگر نیز از ابتدا مشکوک النجاسة بوده است.

این بیان مرحوم نائینی در واقع به تمام موارد استصحاب کلی تعمیم داده می‌شود؛ از جمله در دوران امر بین حدث اصغر و حدث اکبر نیز چنین است. در این موارد گفته می‌شود که حدث اصغر مقطوع الزوال است و حدث اکبر از ابتدا مشکوک الحدوث است، پس استصحاب نیز در اینجا جاری نمی‌شود.

اشکال همچنان باقی است؛ چراکه استصحاب نجاست جاری است، ملاقات نیز ثابت است و بنابراین حکم به نجاست ملاقی می‌شود. این امر خلاف قاعده مسلمه فقه است که طهارت ملاقی را می‌پذیرد و نشان‌دهنده بازگشت اشکال به بیان مرحوم نائینی است.

پاسخ به اشکال مرحوم سید خویی

در پاسخ به این اشکال، سؤالی مطرح می‌شود: کدام بخش از عبا مورد قطع به نجاست است؟ آیا این نخ بعینه نجس است یا آن نخ؟ یا آیا طرف مغسول است یا طرف غیر مغسول؟ همچنین، ممکن است که نجاست مردد میان این و آن باشد یا اینکه به یک جامع انتزاعی برگردد که به‌طور کلی بر عبا حمل می‌شود.

در این‌جا، گزینه‌های مختلفی وجود دارد: اگر نجاست به طرفی است که مغسول شده است، پس قطعاً طاهر است و اگر نجاست در طرف غیر مغسول باشد، این نجاست از ابتدا مشکوک الحدوث بوده و استصحاب بر آن جاری نمی‌شود. همچنین، اگر مردد بین این و آن باشد، بالبرهان باطل است، و اگر نجاست به جامع انتزاعی برگردد، در احکام وضعیه مانند نجاست جریان نخواهد داشت.

نقضی که مرحوم سید خویی بر جریان استصحاب کلی وارد کرده‌اند، قیاس مع‌الفارق است، زیرا در مانحن‌فیه، استصحاب به‌طور جزئی مطرح شده است و نه به صورت کلی. در این مسئله، جریان استصحاب در شرایطی است که مردد بین دو حالت است؛ یعنی مقطوع الزوال یا مشکوک الحدوث، در حالی که در استصحاب کلی، می‌توان به شک در بقاء قائل شد و شرایط متفاوت است.

نتیجه‌گیری نهایی

حل شبهه عبائیه به تعیین مستصحب وابسته است. اگر مستصحب یک جامع انتزاعی باشد، نجاست بر آن جاری نمی‌شود، و اگر مستصحب یک فرد مردد باشد که وجود و ماهیت مشخصی ندارد، باز هم استصحاب جاری نخواهد بود. اما اگر مستصحب، فرد معین باشد، ممکن است مقطوع الزوال یا مشکوک الحدوث باشد که در این صورت نیز استصحاب جریان نمی‌یابد.

بنابراین، استصحاب کلی قسم ثانی مقتضی تام و مانع مفقود دارد. اشکالات سه‌گانه مطرح‌شده بر آن، از جمله شبهه عبائیه، همگی دفع شده‌اند. نتیجه این است که استصحاب کلی قسم ثانی در تمامی ابواب فقهی قابل جریان است.

هذا تمام الکلام در قسم دوم از استصحاب کلی.

استصحاب کلی قسم سوم

بحث در قسم سوم از اقسام استصحاب کلی مطرح است. این قسم خود به سه بخش تقسیم می‌شود که هر کدام ویژگی‌های خاصی دارند. در ادامه به توضیح این سه بخش می‌پردازیم.

قسم اول: حدوث فردی از کلی با احتمال بقاء کلی

در این حالت، یقین داریم به حدوث فردی از کلی؛ به‌طور مثال، مطمئن هستیم که زید که فردی از کلی «انسان» است، وارد شده است. سپس علم به زوال این فرد به‌دست می‌آوریم؛ یعنی یقین داریم که زید از بین رفته است. با این حال، احتمال می‌دهیم که فرد دیگری هم‌زمان با زوال فرد اول پدیدار شده باشد؛ به‌طوری که با خروج زید، عمرو وارد شده باشد. بنابراین، ما در بقاء کلی انسان دچار شک هستیم، زیرا علم به خروج زید داریم اما احتمال حضور عمرو وجود دارد.

قسم دوم: احتمال بقاء کلی با همزمانی دو فرد

در این حالت نیز، یقین به حدوث فردی از کلی داریم؛ به این معنا که مطمئنیم زید وارد خانه شده است. سپس علم به زوال این فرد یعنی خروج زید به‌دست می‌آید، اما در عین حال، احتمال می‌دهیم که فرد دیگری در زمان حضور فرد اول وارد شده باشد. به بیان دیگر، ممکن است عمرو هم‌زمان با زید وارد خانه شده باشد. در نتیجه، با اینکه زید قطعاً خارج شده، همچنان در بقاء کلی انسان شک داریم.

تفاوت مفاهیم متواطی و مشکک

این دو قسم از استصحاب کلی در مفاهیم متواطی جریان می‌یابد. مفاهیم از جهت صدق بر مصادیق و افراد، به دو دسته متواطی و مشکک تقسیم می‌شوند. مفهوم متواطی مفهومی کلی است که به‌صورت یکسان و مساوی بر تمام مصادیق و افراد دلالت دارد، مانند لفظ «انسان» که بر زید و عمرو به یک اندازه دلالت می‌کند. اما مفهوم مشکک مفهومی است که بر افراد خود به صورت غیر یکسان و با تفاوت در شدت و ضعف حمل می‌شود، مانند نور که شدت و ضعف دارد، یا سواد که زیاده و نقصان دارد.

قسم سوم: استصحاب کلی در مفاهیم مشکک

در این قسم، یقین به حدوث مرتبه عالیه‌ای از مفهوم مشکک داریم. به‌عنوان مثال، نوری با شدت بالا حادث شده است. سپس علم به زوال آن مرتبه عالیه به‌دست می‌آید و احتمال می‌دهیم که آن مرتبه به مرتبه دانیه یا به حالت دیگری تبدیل شده باشد. به‌طور دقیق‌تر، فرض کنید علم داریم که فردی کثیرالشک بوده و این حالت شدید از شک را از دست داده است. اکنون احتمال می‌دهیم که این فرد همچنان کثیرالشک باشد، اما با درجه‌ای کمتر یا به حالتی دیگر مثل عدم شک مطلق برسد.

مثال‌های دیگری نیز در این زمینه وجود دارد، مانند سواد شدید که ممکن است به مرتبه ضعیفه سواد یا حتی به بیاض تبدیل شود. این قسم سوم از اقسام استصحاب کلی قسم ثالث در مفاهیم مشکک جریان دارد و طبق نظر تمام اعلام، استصحاب کلی در این حالت جاری می‌شود، زیرا ارکان استصحاب در کلی و فرد به‌طور کامل فراهم است. در این حالت، مراتب به‌عنوان حالات مختلفی از فرد تلقی می‌شوند و فرد با جمیع خصوصیات خود باقی است؛ برای مثال، سواد از مرتبه شدید به مرتبه ضعیف تبدیل می‌شود اما نفس سواد محقق است. بنابراین، کلی نیز به وجود فرد محقق می‌شود و استصحاب هم در فرد و هم در کلی جاری است.

اختلاف نظر در دو قسم اول (متواطی)

اما در دو قسم اول که در مفاهیم متواطی جریان داشت، اختلاف نظر میان اعلام وجود دارد. این اختلاف به سه قول تقسیم می‌شود:

    1. قول اول: جریان استصحاب به‌طور مطلق.

    2. قول دوم: عدم جریان استصحاب به‌طور مطلق در این دو قسم.

    3. قول سوم: تفصیل مرحوم شیخ (اعلی‌الله مقامه) بین دو قسم.

تفصیل مرحوم شیخ در جریان استصحاب کلی

مرحوم شیخ، در تفصیل خود میان قسم اول و قسم دوم تفاوت قائل شده است. ایشان بیان می‌کند که در قسم اول استصحاب جاری نیست، زیرا با خروج زید، احتمال می‌دهیم که عمرو وارد شده باشد. اما در قسم دوم استصحاب جاری است، زیرا احتمال می‌دهیم عمرو به‌طور همزمان با ورود زید وارد شده باشد.

 

logo