1403/07/18
بسم الله الرحمن الرحیم
استصحاب فرد مردد/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية
موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /استصحاب فرد مردد
توضیح و بررسی اشکال مرحوم عراقی به مرحوم نائینی در مورد استصحاب فرد مردد
در این بحث، مرحوم عراقی نقدی بر نظر مرحوم نائینی دارد که قائل به عدم جریان استصحاب در فرد مردد است. مرحوم نائینی استدلال میکند که در فرد مردد، رکن شک در بقاء که لازمه استصحاب است، موجود نیست. اما مرحوم عراقی در نهایة الافکار استدلال میکند که در فرد مردد، شک در بقاء همان چیزی را شامل میشود که به حدوث آن یقین داشتیم؛ یعنی عنوان اجمالی «احد الصلاتین».
بیان استدلال مرحوم عراقی
مرحوم عراقی میگوید اگر یکی از دو امر مردد (مثلاً صلاة جمعه) را اتیان کنیم، آن وقت شک در بقاء مربوط به عنوان اجمالی (احدهما) خواهد بود:
• پس از اتیان صلاة جمعه، شک ما در بقاء عنوان اجمالی احد برطرف نمیشود؛ چون اگر عنوان احد را نسبت به صلاة ظهر بدانیم، هنوز شک در بقاء وجوب آن وجود دارد.
• با اتیان صلاة جمعه، یقین پیدا میکنیم که آنچه واجب بوده، یا همین صلاة جمعه بوده است که زائل شده، یا صلاة ظهر است که باقی مانده است.
بر اساس این تحلیل یقین به حدوث و شک در بقاء در عنوان احد وجود دارد، و بنابراین ارکان استصحاب کامل است و استصحاب در فرد مردد جاری میشود.
اشکال بر کلام مرحوم عراقی
این استدلال مرحوم عراقی مورد نقد واقع شده و اشکالاتی به آن وارد است که از جمله آنها عبارتند از:
1. وحدت قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه:
2. شرط جریان استصحاب، اتحاد قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه است، به این معنا که موضوع یقین و شک یکی باشد و فقط تفاوت آنها در حدوث و بقاء باشد.
3. در این مورد، قضیه متیقنه یک قضیه منفصله است؛ مثلاً وجوب یا صلاة جمعه یا صلاة ظهر، یا حدوث حدث یا حدث اصغر یا حدث اکبر. این قضیه منفصله را نمیتوان به یک قضیه مشخص در حالت بقاء نسبت داد.
4. عدم بقاء قضیه منفصله پس از تحقق احدهما:
5. پس از آنکه یکی از این دو (مثلاً جمعه) اتیان شد، دیگر شکی در بقاء وجوب این یا آن باقی نمیماند؛ زیرا اگر جمعه واجب بوده، وجوب برطرف شده و اگر ظهر واجب بوده، هنوز باقی است. به همین دلیل، قضیه منفصله بهطور کلی از بین میرود و موضوع برای شک در بقاء باقی نمیماند.
6. بطلان استناد به عناوین اجمالیه برای جریان استصحاب:
7. با توجه به این نکته که صفات نفسانی (مانند علم و شک) مربوط به عناوین اجمالیه نمیتوانند از موضوع خود تجاوز کنند و به عناوین تفصیلی تسری یابند، نتیجه میگیریم که شک و یقین به همان عناوین اجمالی تعلق خواهند گرفت.
8. بنابراین، استدلال مرحوم عراقی در مورد اینکه عنوان اجمالی (احد الصلاتین) متیقن الحدوث و مشکوک البقاء است، کافی برای جریان استصحاب نیست.
نتیجهگیری نهایی
در پایان، با توجه به اشکالات مطرحشده، استدلال مرحوم عراقی مبنی بر جریان استصحاب در فرد مردد ناتمام و مخدوش به نظر میرسد و نظر مرحوم نائینی که جریان استصحاب در فرد مردد را به دلیل فقدان رکن شک در بقاء نمیپذیرد، تأیید میشود.
بررسی حق مسئله در مورد جریان استصحاب در فرد مردد و رفع اشکالات
اما حق در مسئله و تحقیق در فرد مردد نسبت به جریان استصحاب چیست؟ به طوری که اشکالات دیگر مرتفع شود و مسئله خالی از اشکال شود.
برای جریان صحیح استصحاب و رفع اشکالات، لازم است موضوع استصحاب را به درستی تحلیل کنیم و نوع و ماهیت فرد مردد را مشخص کنیم. بهطور کلی، سه حالت برای فرد مردد قابل تصور است که باید مورد بررسی قرار گیرد:
1. فرد و شخص مردد بما هو مردد:
2. این حالت از اساس دچار مشکل است، زیرا فرد مردد بما هو مردد وجود خارجی ندارد. فرد مردد در ذات خود بیمعنی است، زیرا هر شیء در ذات و ماهیت خود متعین است و تردید و ابهام در ذات شئ امکانپذیر نیست.
3. حتی در مواردی که به نظر میرسد تردید ذاتی باشد، مانند جنس در ماهیت «حیوان ناطق»، این ابهام تنها ظاهری است. ذات و ماهیت هر شیء در حد خود متعین است، لذا در فرد و شخص مردد، امکان استصحاب وجود ندارد.
4. مفهوم فرد مردد:
5. اگر فرد مردد به معنای مفهوم مردد باشد، این حالت نیز نمیتواند موضوع استصحاب قرار گیرد؛ زیرا مفهوم به تنهایی فاقد اثر است. به عبارتی، استصحاب تنها زمانی معنا دارد که اثر شرعی یا واقعی بر موضوع مترتب باشد، و مفهوم مردد چون فقط یک تصور است، قابلیت جریان استصحاب را ندارد.
6. جامع انتزاعی (مثل عنوان «أحد» به عنوان جامع بین دو امر مانند جمعه و ظهر):
7. این حالت معقول است و میتواند موضوع استصحاب قرار گیرد، چرا که جامع انتزاعی، مانند عنوان «أحد»، در برخی موارد مصداق علم اجمالی قرار میگیرد.
8. در این حالت، علم اجمالی در ابتدا به وجوب یک جامع، مانند «احد الصلاتین»، تعلق گرفته است و پس از اتیان یکی از این دو (مثلًا صلاة جمعه)، همچنان شک در بقاء این عنوان انتزاعی باقی است. به عبارت دیگر، استصحاب در بقاء عنوان جامع انتزاعی، معقول و قابل طرح است و میتواند موضوع جریان استصحاب قرار گیرد.
اشکالات در استصحاب جامع انتزاعی
هرچند حالت سوم معقول و قابل تصور است، پس با این فرض آن اشکالات وارده بر فرد مردد در این فرض جریان ندارد ولکن اشکالات دیگری بر این فرض وارد می شود.
اشکال اول: فقدان اتحاد بین قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه
• شرط اصلی استصحاب این است که قضیه متیقنه و قضیه مشکوکه باید اتحاد داشته باشند؛ به این معنی که تنها تفاوت میان آنها در حدوث و بقاء باشد.
• در حالت فرد مردد، قضیه متیقنه عبارت است از «وجوب أحدهما» یعنی یا جمعه یا ظهر، و یقین ما به جامع تعلق دارد. اما بعد از اتیان یکی از این دو نماز (مثلاً جمعه)، دیگر قضیه متیقنه به همان شکل اولیه باقی نمیماند و مفهوم وجوب «أحد الصلاتین» به عنوان جامع انتزاعی دیگر موضوعیت ندارد.
• در نتیجه، بعد از اتیان یکی از دو عنوان (مانند صلاة جمعه)، شک در بقاء وجوب نیز منتفی میشود و امکان تحقق اتحاد میان قضیه متیقنه و مشکوکه از بین میرود.
اشکال دوم: فقدان اثر شرعی بر جامع انتزاعی
• شرط دوم استصحاب این است که مستصحب دارای اثر شرعی باشد، در غیر این صورت، استصحاب لغو است و جاری نخواهد بود.
• در اینجا، مستصحب (یعنی «احد الصلاتین» به عنوان جامع انتزاعی) نه اثری شرعی دارد و نه موضوع حکمی شرعی قرار گرفته است. اثر شرعی معمولاً یا بر جامع حقیقی (مثل حدث که موجب حرمت مسّ کتاب است) مترتب میشود یا بر خصوصیات مشخص (مثل حدث بول که ویژگی خاصی دارد). جامع انتزاعی چون فاقد وجود مستقل است، قابل تطبیق بر موضوعات شرعی نیست.
نتیجهگیری نهایی
بر اساس توضیحات فوق، استصحاب در فرد مردد جاری نیست. به عبارت دیگر:
1. اگر مراد از فرد مردد، واقعیت فرد مردد باشد، چنین موضوعی اصلاً وجود ندارد و اثری نیز بر آن مترتب نیست.
2. اگر منظور مفهوم فرد مردد باشد، مفهوم به تنهایی فاقد اثر شرعی است.
3. اگر مراد جامع انتزاعی باشد، این حالت هم از دو اشکال فوق رنج میبرد: اولاً، اتحاد قضیه متیقنه و مشکوکه وجود ندارد، و ثانیاً، اثر شرعی بر جامع انتزاعی مترتب نیست.
بنابراین، نتیجه نهایی این است که استصحاب در فرد مردد قابلیت جریان ندارد و تنها در مواردی همچون فرد معین است که استصحاب بدون اشکال جاری است. با اتمام بحث استصحاب فرد، در ادامه، اقسام استصحاب کلی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.