« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب فرد مردد/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية /أصالة الاستصحاب /استصحاب فرد مردد

 

جریان استصحاب در فرد مردد

بحث درباره جریان استصحاب در فرد مردد است. مرحوم سید صاحب عروه قائل به جریان استصحاب در این حالت است و معتقد است که در مورد فرد مردد، یقین به حدوث متیقن (علی کل حال) وجود دارد. اما ایشان بیان می‌کنند که شک لاحق در بقاء متیقن، که رکن دیگر استصحاب است، در اینجا تحقق ندارد، زیرا بر یک تقدیر، متیقن قطعاً زائل است و بر تقدیر دیگر قطعاً باقی است.

مثلاً در دوران وجوب بین صلاة جمعه و صلاة ظهر در عصر غیبت، متیقن ما فرد مردد است؛ یعنی یا وجوب متعلق به جمعه است یا به ظهر. پس از انجام یکی از این دو نماز، دیگر شک در بقاء متیقن (به صورت کلی) معقول نیست؛ زیرا:

     بر تقدیر وجوب صلاة جمعه، یقین به زوال تکلیف وجود دارد.

     بر تقدیر وجوب صلاة ظهر، یقین به بقاء تکلیف وجود دارد.

به همین دلیل، مرحوم نائینی بر نظر مرحوم سید صاحب عروه اشکال وارد کرده‌اند و بیان می‌کنند که چون رکن دوم استصحاب در فرد مردد مفقود است، جریان استصحاب امکان‌پذیر نیست.

پاسخ مرحوم عراقی به اشکال مرحوم نائینی

مرحوم عراقی در نهایة الافکار به اشکال مرحوم نائینی پاسخ داده‌اند. پاسخ ایشان مستلزم بیان مقدمه‌ای است که خود مقدمه شامل دو نکته اساسی است.

نکته اول: نیاز صفات نفسانی به متعلق

صفات نفسانی مانند علم و شک، از امور ذات تعلق هستند و برای وجود و تحقق، به متعلق نیازمندند؛ یعنی بدون وجود متعلق، این صفات معنایی ندارند. برای مثال:

     علم بدون معلوم و شک بدون مشکوک معقول نیست.

     این متعلق ممکن است یک عنوان تفصیلی باشد (مانند علم به وجود زید) یا یک عنوان کلی (مانند علم به وجود کلی انسان).

حال، اگر یقین یا شک به عنوان کلی انتزاعی تعلق گیرد، مثل عنوان "احد" (یکی از دو امر)، سه چیز محقق می‌شود:

    1. عنوان اجمالی: عنوان "احد الفردین" یا "احد الشخصین" (یکی از دو فرد) موجود است.

    2. عنوان تفصیلی: هر یک از عناوین مثل "زید" و "عمرو" به صورت تفصیلی وجود دارند.

    3. معنون: که وجود خارجی زید یا عمرو است.

نکته مهم این است که علم و شک که از امور ذات تعلق هستند، از عنوانی که به آن تعلق گرفته‌اند فراتر نمی‌روند. به عبارت دیگر اگر یقین به عنوان "احد" تعلق گیرد، از این عنوان به عنوان خاص (مثل زید) یا به واقعیت خارجی آن (یعنی معنون زید) تجاوز نمی‌کند.

نکته دوم: امکان جمع یقین به جامع با شک در عنوان تفصیلی

یقین به جامع (یعنی عنوان اجمالی) قابل جمع است با شک در عنوان تفصیلی. به این معنا که در تمامی موارد علم اجمالی، متعلق یقین یک عنوان اجمالی (مانند "احد") است، اما متعلق شک، خصوصیت است.

برای مثال:

     اگر علم داریم که خون به یکی از دو ظرف (ظرف اسود یا ظرف ابیض) اصابت کرده است، شک ما در مورد خصوصیت است، یعنی نمی‌دانیم کدام ظرف خون‌آلود شده است.

     بنابراین، یقین به جامع (اصابت خون به یکی از ظرف‌ها) با شک در خصوصیت قابل جمع است.

نتیجه‌گیری مرحوم عراقی در جریان استصحاب در فرد مردد

پس از بیان دو نکته مقدماتی، مرحوم عراقی به این نتیجه می‌رسد که یقین به عنوان "احد" تعلق گرفته است و این یقین با یقین به عنوان تفصیلی (مانند یقین به انجام صلاة جمعه) تناقض ندارد. به‌عبارت دیگر، یقین به یک عنوان اجمالی (احدهما) با یقین به خصوصیات نقض نمی‌شود؛ همچنین شک در عنوان تفصیلی نیز مزاحم یقین به عنوان اجمالی نیست.

توضیح ارکان استصحاب در فرد مردد

مرحوم عراقی توضیح می‌دهد که ارکان استصحاب در فرد مردد موجود هستند:

    1. یقین به حدوث: یقین داریم که یکی از دو امر، مانند وجوب صلاة ظهر یا صلاة جمعه، حادث شده است.

    2. شک در بقاء: پس از انجام یکی از این دو، مانند اتیان صلاة جمعه، هنوز در بقاء وجوب شک داریم. این شک مربوط به این است که آیا وجوب تحقق یافته با اتیان صلاة جمعه برطرف شده یا وجوب به صلاة ظهر تعلق گرفته است و هنوز باقی است.

بنابراین، یقین به عنوان اجمالی "احد" (یعنی وجوب یکی از آن دو نماز) هم متیقن الحصول است و هم مشکوک البقاء.

پس از اتیان صلاة جمعه، علم داریم که اگر وجوب به صلاة جمعه تعلق گرفته بود، قطعاً آن را انجام داده‌ایم و در غیر این صورت، اگر به صلاة ظهر تعلق داشته باشد، هنوز انجام نشده است. اما نکته کلیدی این است که این یقین به بقاء یا زوال، فقط در مورد عناوین خاص (یعنی وجوب صلاة جمعه یا صلاة ظهر) است و این یقین به عناوین تفصیلی نمی‌تواند به یقین به عنوان اجمالی "احد" تسری یابد.

ملخص فرمایش مرحوم عراقی

خلاصه استدلال مرحوم عراقی که بسیار دقیق و ظریف است، چنین است:

     شک در بقاء در موارد فرد مردد، تعلق به همان چیزی دارد که یقین به حدوث به آن تعلق داشته است.

     اتیان احدهما، تنها شک در عنوان تفصیلی را رفع می‌کند، نه در عنوان اجمالی.

     یقین داریم که صلاة جمعه را اتیان کرده‌ایم، اما این یقین به عنوان تفصیلی نمی‌تواند شک در عنوان اجمالی (یعنی بقای وجوب یکی از دو نماز) را رفع کند.

از آنجاکه اوصاف نفسانی همچون علم و شک ذات تعلق هستند، این عناوین اجمالی و تفصیلی به‌طور ذاتی از حدود و تعلقات خود تجاوز نمی‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

با توجه به بیان مرحوم عراقی، اشکال مرحوم نائینی که معتقد بود شک در بقاء یعنی رکن دوم استصحاب در فرد مردد منتفی است، محل تأمل است. مرحوم عراقی نشان داد که با این تحلیل، ارکان استصحاب در فرد مردد به‌درستی برقرار است، زیرا یقین به حدوث و شک در بقاء هر دو موجود هستند.

در نتیجه، مرحوم عراقی به این نتیجه می‌رسد که استصحاب در فرد مردد جاری است و اشکالات واردشده مانع جریان استصحاب در این مورد نیستند.

پاسخ نقضی مرحوم عراقی به اشکال مرحوم نائینی

مرحوم عراقی برای رد اشکال مرحوم نائینی، علاوه بر تبیین حل خود، یک جواب نقضی نیز مطرح کرده است. این جواب نقضی مبتنی بر این است که در استصحاب کلی قسم ثانی نیز دقیقاً همین موضوع جریان دارد و اگر در استصحاب فرد مردد، جریان استصحاب را نپذیریم، ناگزیر باید همین نتیجه را در مورد استصحاب کلی قسم ثانی نیز بپذیریم.

توضیح نسبت کلی به افراد و مفهوم استصحاب در کلی قسم ثانی

نسبت کلی به افراد مانند نسبت آباء متعدد به ابناء متعدد است. به این معنا که:

     کلی انسان، هنگامی که در حصه زید موجود می‌شود، همان وجود زید را دارد.

     کلی انسان در حصه عمرو نیز موجود می‌شود و همان وجود عمرو را دارد.

بنابراین، هر فرد یک نوع از کلی را به وجود می‌آورد، و هرگاه در ضمن فردی وجود یابد، نمی‌توان آن را در ضمن فرد دیگری همانند فرض کرد. به بیان دیگر، اگر کلی انسان در ضمن زید محقق شود، این وجود در ضمن عمرو متفاوت خواهد بود. از این‌رو، کلی به وجود افراد متعدد، متکثر می‌شود.

جریان استصحاب در کلی قسم ثانی

در استصحاب کلی قسم ثانی، ما یقین داریم به تحقق کلی، ولی نمی‌دانیم این کلی در ضمن کدام یک از افراد تحقق یافته است؛ مثلاً کلی حدث، که مردد است بین حدث اصغر و حدث اکبر.

حالت پس از وضو نیز چنین است:

     اگر این حدث، اصغر بوده باشد، قطعاً زائل شده است.

     اگر این حدث، اکبر بوده باشد، قطعاً باقی است.

بنابراین، متیقن ما "کلی حدث" است که علی کل تقدیر وجود داشته است، ولی مشکوک ما یکی از خصوصیات آن (یعنی بقاء یا زوال آن) است.

تطبیق اشکال مرحوم نائینی در استصحاب کلی قسم ثانی

مرحوم عراقی استدلال می‌کند که اگر به اشکال مرحوم نائینی قائل شویم که رکن دوم استصحاب (شک در بقاء) در فرد مردد مفقود است، همان مشکل را در استصحاب کلی قسم ثانی نیز باید بپذیریم، زیرا:

     متیقن ما "کلی" است و در ضمن یکی از افراد زائل و در ضمن فرد دیگر باقی است.

     در این صورت، باید بگوییم که رکن دوم استصحاب در اینجا نیز فراهم نیست و استصحاب کلی قسم ثانی نباید جاری شود. در حالی که جریان استصحاب در کلی قسم ثانی از نظر اصولی پذیرفته شده است.

نتیجه‌گیری مرحوم عراقی

بر اساس این استدلال:

     اشکال مرحوم نائینی مبنی بر فقدان شک در بقاء در استصحاب فرد مردد وارد نیست، زیرا رکن دوم استصحاب (شک در بقاء) در اینجا موجود است، همان‌گونه که در استصحاب کلی قسم ثانی موجود است.

     در نتیجه، استصحاب در فرد مردد جاری است و ارکان استصحاب در این مورد تمام هستند.

با این بیان، مرحوم عراقی با توضیح رکن دوم استصحاب و تطبیق آن بر کلی قسم ثانی، نتیجه می‌گیرد که استصحاب در فرد مردد نیز همانند استصحاب کلی قسم ثانی جاری خواهد بود و اشکال مرحوم نائینی محل تأمل است.

 

logo