« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد علی مهدوی دامغانی

1403/07/16

بسم الله الرحمن الرحیم

استصحاب فرد مردد/أصالة الاستصحاب /الأصول العملية

 

موضوع: الأصول العملية/أصالة الاستصحاب /استصحاب فرد مردد

 

کلام در استصحاب فرد مردد

بحث بر سر استصحاب فرد مردد است، زیرا جریان استصحاب در فرد معین بدون اشکال پذیرفته شده، اما فرد مردد به عنوان مسئله‌ای مورد مناقشه قرار دارد. مرحوم صاحب عروه، اعلی الله مقامه، جریان استصحاب را در مورد فرد مردد پذیرفته‌اند.

مثال فرد مردد در معاطاة

مثالی که برای فرد مردد می‌توان ذکر کرد، مسئله معاطاة است. اگر ماهیت معاطاة مشخص نباشد، اینکه آیا افاده‌کننده ملکیت جائزه است یا ملکیت لازمه، و سپس یکی از طرفین این معامله را فسخ کند، شک ایجاد می‌شود که آیا ملکیت باقی مانده یا زائل شده است. دلیل این شک، این است که معاطاة که مفید ملکیت بود، مردد است بین:

     مقطوع الزوال (در صورت جائزه بودن ملکیت)

     مقطوع البقاء (در صورت لازمه بودن ملکیت)

در نتیجه، از آنجا که این ملکیت مردد است، استصحاب بقاء ملکیت جاری می‌شود، زیرا بین مقطوع الزوال و مقطوع البقاء قرار دارد.

اشکالی شده است بر صاحب عروه مبنی بر اینکه این استصحاب مبتنی بر جریان استصحاب در کلی قسم ثانی است. جریان استصحاب در کلی قسم ثانی محل اختلاف و اشکال است، زیرا همواره مبتلا به شک سببی است.

به عبارت دیگر، شک در بقاء کلی در قسم ثانی، مسبب از شک در حدوث فرد طویل است. برای مثال، شک در بقاء کلی حدث بعد از وضو ناشی از شک در حدوث فرد طویل (جنابت) است. در اینجا استصحاب عدم حدوث فرد طویل یا جنابت جاری می‌شود و، به تبع آن، با جریان استصحاب در سبب، استصحاب در کلی حدث که مسبب از این شک است، جریان نخواهد یافت.

پاسخ صاحب عروه به اشکال

مرحوم صاحب عروه، اعلی الله مقامه، در پاسخ به این اشکال بیان می‌کنند که در مورد فرد مردد نیازی به جریان استصحاب به نحو استصحاب کلی نداریم، تا گفته شود که چون شک سببی و مسببی است جریان استصحاب اشکال دارد. بلکه در ما نحن فیه، استصحاب در یکی از افراد مردد جریان می‌یابد، بدون اینکه به استصحاب کلی نیازی باشد. در فرد مردد ارکان استصحاب به طور کامل جمع است.

ارکان استصحاب در فرد مردد

سه رکن اصلی برای جریان استصحاب لازم است:

    1. یقین به حدوث؛

    2. شک در بقاء؛

    3. ترتب اثر.

در مورد فرد مردد، هر سه رکن استصحاب برقرار است. وقتی علم به حدوث حدثی پیدا می‌شود، یقین داریم که یا حدث اصغر یا حدث اکبر حادث شده است. سپس، پس از وضو، در بقاء این فرد مردد شک می‌کنیم: آیا حدث همچنان باقی است یا خیر؟

این تردید در علم ما و در ذهن ما وجود دارد؛ در واقع و حقیقت امر، تردیدی نیست و یا اصغر حادث شده یا اکبر. تردید ذهنی ما باعث می‌شود در بقاء آن فرد حادث خارجی شک کنیم، که کدامیک بوده است.

از طرف دیگر، اثر بر هر یک از حدث اصغر و اکبر مترتب است و فرد مردد خالی از اصغر و اکبر نیست؛ یا اصغر بوده یا اکبر و هر دو نیز صاحب اثر هستند. اگر اصغر بوده، زائل شده و اگر اکبر بوده، باقی است. بنابراین، استصحاب در فرد مردد بدون مانع جریان می‌یابد.

این، کلام مرحوم صاحب عروه در حاشیه بر مکاسب است.

بررسی اشکالات جمعی از اعلام بر کلام مرحوم سید

برخی از اعلام از جمله مرحوم اصفهانی، مرحوم نائینی و مرحوم عراقی بر نظر مرحوم سید اشکال‌هایی وارد کرده‌اند. هر یک از این اشکالات ناظر به جنبه‌ای از کلام مرحوم سید است و از آنجا که بحث از لحاظ علمی و از جهت عملی اهمیت زیادی دارد، بررسی آن‌ها ضروری است.

اشکال مرحوم نائینی در جریان استصحاب

مرحوم نائینی در اجود التقریرات بیان می‌کنند که اصل جریان استصحاب نیازمند تحقق شرطی است که در فرد مردد وجود ندارد. ایشان معتقدند که استصحاب باید زمانی جاری شود که متعلق یقین و شک واحد باشد، به این معنی که همان چیزی که به آن یقین داریم، همان چیزی باشد که به آن شک می‌کنیم، هرچند یکی در جهت حدوث و دیگری در جهت بقاء باشد.

به‌عنوان مثال، اگر یقین به اجتهاد یا عدالت زید داشته باشیم و سپس در بقاء آن شک کنیم، یقین به حدوث و شک به بقاء، هر دو به علم یا عدالت زید تعلق گرفته‌اند. با این مقدمه، مرحوم نائینی نتیجه می‌گیرند که در مورد فرد مردد نمی‌توان استصحاب جاری دانست، زیرا در این حالت شک نمی‌تواند به همان چیزی تعلق بگیرد که یقین به آن تعلق گرفته بود.

بیان اشکال مرحوم نائینی در مثال صلاة جمعه و صلاة ظهر

در مثال مرحوم نائینی، اگر فرد یقین دارد که وجوب یکی از دو صلاة (جمعه یا ظهر) در عصر غیبت ثابت است، اما شک در وجوب یکی از آن دو بعد از انجام یکی از نمازها پیش می‌آید، شک در بقاء وجوب به‌طور کلی، به وجوب مشخصی از نماز جمعه یا ظهر تعلق نمی‌گیرد. از نظر مرحوم نائینی، تعلق یقین و شک در اینجا متفاوت است، زیرا:

     متعلق یقین در ابتدا حدوث یکی از دو صلاة (ظهر یا جمعه) است.

     متعلق شک وجوب نماز ظهر است.

بنابراین، متعلق یقین و شک متفاوت هستند، و این عدم اتحاد باعث می‌شود که ارکان استصحاب کامل نشوند.

نتیجه‌گیری از اشکال مرحوم نائینی

به‌طور خلاصه، مرحوم نائینی بر این باورند که در فرد مردد، ارکان استصحاب کامل نمی‌شود. ایشان می‌فرمایند که:

     متیقن ما در مورد فرد مردد، همان احد الحدثین (مثل وجوب صلاة جمعه یا ظهر) است.

     در حالی که مشکوک ما بعد از اتیان یکی از نمازها، فقط در بقاء وجوب یکی از آن دو است، مثلاً صلاة ظهر.

بنابراین، مرحوم نائینی معتقدند که در استصحاب، باید شک به همان چیزی تعلق بگیرد که یقین به آن تعلق گرفته بود، و چون در اینجا این اتحاد وجود ندارد، استصحاب جاری نخواهد بود.

خلاصه اشکال مرحوم نائینی این است که در مورد فرد مردد، ما یقین داریم به حدوث متیقن (مثلاً صلاة ظهر یا جمعه)، اما وقتی یکی از آن دو اتیان می‌شود، شک در بقاء آن متیقن به نحو کلی معقول نیست، زیرا این شک وابسته به احتمال زوال یا بقاء بر یکی از دو تقدیر (اصغر یا اکبر) است، و در نتیجه، اتحاد بین متعلق یقین و متعلق شک برقرار نیست.

این نقد مرحوم نائینی، در مقابل نظر مرحوم سید در مورد جریان استصحاب در فرد مردد است، و بررسی نهایی این اشکال و نظر نائینی به جلسه آینده موکول می‌شود.

 

logo