1404/08/03
بسم الله الرحمن الرحیم
انقلاب شک باطل به شک صحیح/أحكام الخلل /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الخلل / انقلاب شک باطل به شک صحیح
المسئله التاسعة عشر: انقلاب شک باطل به شک صحیح
(مسألة 19): إذا شك بين الاثنتين والثلاث فبنى على الثلاث وأتى بالرابعة فتيقن عدم الثلاث، وشك بين الواحدة والاثنتين بالنسبة إلى ما سبق يرجع شكه بالنسبة إلى حاله الفعلي بين الاثنتين والثلاث فيجري حكمه.[1]
اگر شخصی شک بین دو و سه بعد الاکمال کند و طبق وظیفه، بنا را بر سه بگذارد، بعد رکعت رابع را اتیان کرد، سپس شک سابقش بین دو و سه مبدل شد؛ یعنی یقین پیدا کرد که آن شک، اصلاً شک دو و سه نبوده، بلکه شک یک و دو بوده است.
اگر او در همان وقت متوجه میشد که شکش، شک یک و دو بوده، نمازش باطل بود.
ولی این شخص بر مبنای شک دو و سه، نماز را ادامه داده و رکعت رابعه را هم آورده است. در واقع، او با خواندن رکعات بعدی، قطعاً رکعت دوم را هم آورده است.
پس آن شک یک و دو، حالا که رکعت رابعه را آورده، دیگر شک یک و دو نیست؛ بلکه میشود شک دو و سه.
پس معیار و ملاک در شکوک، حال فعلی مصلی است. اینکه سابقاً چه شکی داشته، ملاک نیست.
شک سابقش یک و دو بوده، حکم به بطلان می شود؟ خیر، چون شک سابق بوده. الان که رکعت رابعه را آورده، پس قطعاً یک و دو نیست، بلکه دو و سه است. پس حکم به صحت صلاتش میشود، نه حکم به بطلان.
شک او نسبت به حال فعلی، به شک بین دو و سه بازمیگردد و حکم همین شک جاری میشود؛ یعنی بنا بر سه صحیح بوده و باید یک رکعت نماز احتیاط ایستاده بخواند.
المسئله العشرون: احکام شکوک در نماز نشسته (عاجز از قیام)
(مسألة 20): إذا عرض أحد الشكوك الصحيحة للمصلي جالسا من جهة العجز عن القيام فهل الحكم كما في الصلاة قائما فيتخير - في موضع التخيير بين ركعة قائما وركعتين جالسا - بين ركعة جالسا، بدلا عن الركعة قائما، أو ركعتين جالسا من حيث إنه أحد الفردين المخير بينهما، أو يتعين هنا اختيار الركعتين جالسا، أو يتعين تتميم ما نقص ففي الفرض المذكور يتعين ركعة جالسا، وفي الشك بين الاثنتين والأربع يتعين ركعتان جالسا وفي الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع يتعين ركعة جالسا وركعتان جالسا وجوه أقواها الأول ففي الشك بين الاثنتين والثلاث يتخير بين ركعة جالسا أو ركعتين جالسا، وكذا في الشك بين الثلاث والأربع، وفي الشك بين الاثنتين والأربع يتعين ركعتان جالسا بدلا عن ركعتين قائما، وفي الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع يتعين ركعتان جالسا بدلا عن ركعتين قائما، وركعتان أيضا جالسا من حيث كونهما أحد الفردين وكذا الحال لو صلى قائما ثم حصل العجز عن القيام في صلاة الاحتياط وأما لو صلى جالسا ثم تمكن من القيام حال صلاة الاحتياط فيعمل كما كان يعمل في الصلاة قائما والأحوط في جميع الصور المذكورة إعادة الصلاة بعد العمل المذكور.[2]
آیا احکام شکوکی که بیان کردیم مانند تخییر در نماز احتیاط، برای کسی که عاجز از قیام است و نمازش را نشسته میخواند، نیز تسری پیدا میکند یا خیر؟
در نمازِ شخص قائم برای قادر، اگر مثلاً شک بین دو و سه یا سه و چهار داشت، مخیر بود که نماز احتیاط را یک رکعت ایستاده یا دو رکعت نشسته به جا آورد. آیا این احکام بر صلاة قعودی هم مترتب است، یا اینکه نماز چنین شخصی اگر شک کرد، باطل میشود؟
می فرمایند فی الجمله آن احکام مترتب است.
اقوال در مسئله
سه قول در مسئله وجود دارد.
قول اول (نظر سید یزدی): جریان عین احکام و تخییر
قول اول، فرمایش مرحوم سید (اعلی الله مقامه) است. ایشان آن تخییری را که برای صلات قیامی بود، برای صلات قعودی و نشسته هم جاری و مترتب میکند.
وظیفه این کسی که نماز نشسته میخواند، همان وظیفه کسی است که نماز قادر و ایستاده را به جا میآورد. پس این عاجز، در موضع تخییر (مثلاً شک سه و چهار)، مخیر است بین «یک رکعت نشسته به نیت بدل از قیام» و «دو رکعت نشسته به نیت بدل از جلوس»؛ یعنی امر، بسته به نیت و قصد او دارد. او که عاجز است و باید نماز احتیاط بخواند:
• میتواند یک رکعت (نشسته) بخواند و نیت کند که این، به جای آن «یک رکعت قیامی» است که بر قادر واجب بود.
• میتواند دو رکعت (نشسته) بخواند و نیت کند که این، به جای آن «دو رکعت جلوسی» است که شخص قادر هم میتوانست انتخاب کند.
پس تخییر همچنان برای عاجز محقق است.
دلیل قول اول (اطلاق ادله)
دلیل این قول چیست؟
اطلاق ادله شکوک: اطلاق ادله شکوک همانطور که شامل حال قادر می شود، شامل حال عاجز می شود. در روایات صحاح که داشتیم که می پرسیدند شک بین دو و سه کردم یا شک بین سه و چهارم کردم، امام (علیه السلام) میفرمودند: «فَابْنِ عَلَى الْأَکْثَرِ... ثُمَّ صَلِّ رَکْعَةً قَائِماً أَوْ رَکْعَتَیْنِ جَالِساً»، این اطلاق، هم شامل شخص قادر میشود و هم شامل شخص عاجز.
اطلاق ادله بدلیت: از طرف دیگر، ادلهای داریم که میگویند صلاة جلوسی برای عاجز، بدل از نماز قیامی است. مانند آیه شریفه: ﴿الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ...﴾.
این ادله بدلیت جلوس به جای قیام، میگوید تو میتوانی به جای قیام، جلوس را اختیار کنی. ادله شکوک هم میگوید تو مخیری بین یک رکعت قیامی و دو رکعت جلوسی.
پس شخص عاجز، میتواند آن «یک رکعت قیامی» را انتخاب کند و چون عاجز است، آن را به صورت نشسته (که بدل از قیام است) به جا آورد.
ضمیمه کردن این دو دلیل (اطلاق ادله شکوک و اطلاق ادله بدلیت) به یکدیگر، نتیجهاش این است که این شخصی که صلاة جلوسی را اتیان میکند، مخیر است بین اینکه یک رکعت نشسته اتیان کند نماز احتیاطش را، بدلاً از قیامی یا دو رکعت جلوسی اتیان کند.
قول دوم: تعین دو رکعت نشسته (نظر صاحب جواهر، مرحوم حائری و حکیم)
نظریه دوم، نظریه جمعی از محشین است؛ مثل مرحوم خوانساری (اعلی الله مقامه)، صاحب جواهر این نظر را تقویت کرده، مرحوم حائری در کتاب «الصلاة»اش این نظر را آورده، مرحوم آقای حکیم در «مستمسک» این بیان را دارند، این است که متعین است، مخیر نیست این شخص. شخص عاجز که نمازش را نشسته اتیان میکند، متعین است وظیفهاش که دو رکعت جلوسی را اختیار کند.
در شک دو و سه، یا سه و چهار، وظیفهاش چه بود؟ مخیر بین احد الوظیفتین بود؛ یا رکعتاً من قیام او رکعتین من جلوس. منتهی این شخص عاجز است، نمازش قعودی است، نمازش نشسته است. پس بر این شخص عاجز، متعین است که شق دومِ موردِ تخییر را، وظیفه خود بداند؛ یعنی دو رکعت جلوسی را. تو که با قیام نمیتوانی صلاة احتیاطی اتیان کنی، وظیفهات این است که دو رکعت جلوسی اتیان کنی. پس دیگر اینجا تخییر نیست که نیت کند «من یک رکعت به جا میآورم بدلاً عن قیام». فقط وظیفهاش این است که دو رکعت را اتیان بکند جلوسی.
دلیل قول دوم (قیاس به واجبات تخییری):
دلیل این قول این است که ادله تخییر اطلاق دارد، این را ما قبول داریم. ادله اطلاق روایات وارده که دال بر تخییر است، این ادله اطلاق دارد، شامل ذوی الاعذار و عاجز هم میشود، الا اینکه چون از بعضی از عدلهای تخییر عاجز است، مثل هر واجب تخییری دیگری، متعین میشود عدل دیگر بر او.
مثلاً اگر در کفاره، تخییر است بین «عتق رقبه» و «صوم شهرین» و «اطعام ستین مسکین»، حالا وقتی که از «عتق» عاجز است، از «صوم شهرین» عاجز است، وظیفهاش چیست؟ بگوییم وظیفهاش تخییر است؟ تخییر معنا ندارد. وظیفهاش معیناً «اطعام ستین مسکین» است.
در واجب تخییری الان چنین است که با تعذّر یکی از آحاد و اَعدال تخییر، عدل دیگر بر او واجب میشود متعیناً.
در مانحن فیه بیایید. این شخص اگر قادر بود، مخیر بود: این عدل را بیاورد (رکعةً واحدةً من قیام)، یا این عدل را بیاورد (رکعتین جالساً). مخیر بود. الان که عاجز شد، «عتق» ممکن نیست، «صوم» ممکن نیست، «صلات قیامی» ممکن نیست. وقتی که صلات قیامی ممکن نبود، پس متعین است عدل آخر را بیاورد مثلاً اطعام ستین مسکین داشته باشد.
قول سوم (قول حق): وجوب «تتمیم ما نقص»
قول سوم در مسئله، که قول حق است، این است که «تتمیم ما نقص» است.
• یعنی در شک بین سه و چهار، باید یک رکعت بیاورد تا نمازش را به اتمام برساند.
• در شک بین دو و چهار، باید دو رکعت بیاورد تا «تتمیم ما نقص» بشود.
• در شک بین دو، سه و چهار، باید یک دو رکعتی بیاورد و یک یک رکعتی، تا «تتمیم ما نقص» شود.
این نظر را هم یک جمعی از محشین، مثل مرحوم نائینی، مرحوم اصفهانی، مرحوم آقای بروجردی و عمده، مرحوم سید خویی (اعلی الله مقامهم) متذکر شدهاند که ظاهراً قول حق این است.
دلیل قول سوم (روایات عامه و خاصه):
مستندش این است که ما در بحث، دو طایفه روایات داریم: یکی روایات خاصه، یکی روایات عامه.
روایات خاصه: مثلاً در شک بین دو و سه، سه و چهار، دو و سه و چهار، روایات خاصهای که سابقاً بیان کردیم و متذکر شدیم، وارد شده که مثلاً «فابْنِ عَلَى الْأَرْبَعِ وَ یَأْتِی بِرَکْعَتَیْنِ...»
روایات عامه: غیر از این روایات خاصه، روایات عامه داریم. از این قبیل:
مثل «موثقه عمار» (باب ۸ ابواب خلل، حدیث ۱):
يا عمّار ، أجمع لك السهو كلّه في كلمتين ، متى ما شككت فخذ بالأكثر ، فإذا سلّمت فاتمّ ما ظننت أنّك قد نقصت.[3]
ای عمار، تمام شکوک را در دو کلمه برایت خلاصه میکنم. هر وقت شک کردی، بنا را بر اکثر بگذار. پس وقتی سلام دادی، آنچه را گمان داری نقص ایجاد کردی، تمام کن.
«فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ». یعنی:
• در شک دو و سه، احتمال میدهی یک رکعت ناقص باشد، بنا را میگذاری بر سه، یک رکعت را بعد از نمازت میآوری.
• در شک دو و چهار، احتمال میدهی دو رکعت ناقص باشد، بنا را میگذاری بر چهار، دو رکعت ناقصه را میآوری.
• در شک دو، سه و چهار، احتمال میدهی دو رکعت ناقص باشد، احتمال میدهی یک رکعت ناقص باشد، نمازت را بنا میگذاری بر چهار، نمازت را تمام میکنی، دو رکعت ناقص میآوری طبق احتمال اولت، بعد یک رکعت ناقص را هم میآوری طبق احتمال دومت.
پس مقتضای این ادله عامه، «اتمام ما نقص» در جمیع شکوک است. این یک قاعده کلیه است.
اما آن ادله تخییر که مثلاً در روایات خاصه وارد شده بود (در شک بین دو و سه، یا شک بین سه و چهار) که شخص مخیر بود که قیاماً نمازش را بیاورد یا قعوداً نمازش را بیاورد، این خطاب اولیهاش شامل شخص عاجز نمیشود.
به عاجز بگوییم: «آقای عاجز، حالا که شک بین سه و چهار کردی، تو مخیری یک رکعت قیاماً به جا بیاوری یا دو رکعت جلوساً؟» میگوید: «من چه زمانی نماز قیامی میتوانم به جا آورم که حالا نماز احتیاطش را قیاماً به جا آورم؟» این حرف را آدم عاقل نمیزند.
پس ادله تخییر از ابتدا شامل حال عاجز نمیشود. شامل حال این عاجز چیست؟ همان ادله اولیه. ادله اولیه کدام است؟ همان عمومات: «خُذْ بِالْأَکْثَرِ وَ أَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ».
پس ادله تخییر شامل عاجز نمیشود. لااقل این است که ما شک میکنیم آیا این ادله تخییر (که یا صلاتت را قیاماً اتیان کن یا قعوداً) آیا شامل عاجز هم میشود؟ لااقل مورد شک است. پس یا حکم میکنیم ادله تخییر شامل عاجز نیست یا حکم میکنیم شمولش مشکوک است.
از طرفی، علم داریم که ادله عامه شاملش میشود؛ «فَأَتِمَّ مَا ظَنَنْتَ أَنَّكَ نَقَصْتَ» شاملش میشود.
بنابراین، به مقتضای قاعده، این شخصی که جالساً نماز میخواند و شخص عاجز است:
• اگر شک دو و سه کرد بعد الاکمال، بنا را میگذارد بر سه و «یَأْتِی بِرَکْعَةٍ»؛ یک رکعت میآورد که «اتمام ما ظننت» تمام میشود.
• اگر بین شکی سه و چهار کرد، هکذا، بنا را بر چهار میگذارد و «یَأْتِی بِرَکْعَةٍ»؛ یک رکعت میآورد.
• اگر شک دو، سه و چهار کرد، اینجا شک دو، سه و چهار دو شک هست: یکی شک دو و سه است، یکی شک دو و چهار است. چون شک سه و چهار هم همان شک دو و سه است. شک دو و سه است، یک رکعت بیاورد، که اگر سه و چهار هم اگر هست، همان یک رکعت است. شک دو و چهار هم دو رکعت بیاورد. پس یک دو رکعتی میآورد و یک یک رکعتی. با اختلافی که بود در اینکه آیا تقدیم کند رکعتین را بر رکعت یا مقدم بدارد رکعت را بر رکعتین که اولی تقدیم رکعتین بر رکعت بود.
پس در اینجا دو و سه و چهار شک کرد، بنا را بر چهار می گذارد و دو رکعت جلوساً و یک رکعت باز اضافه خواهد کرد.
تحلیل متن عروه
حال عبارت مرحوم سید را در متن بخوانیم:
مرحوم سید سه وجه را مطرح میکند:
قول اول: فيتخير - في موضع التخيير بين ركعة قائما وركعتين جالسا - بين ركعة جالسا، بدلا عن الركعة قائما، أو ركعتين جالسا من حيث إنه أحد الفردين المخير بينهما.
مخیر است بین یک رکعت نشسته یا دو رکعت نشسته.
قول دوم: أو يتعين هنا اختيار الركعتين جالسا
یا چون عاجز است متعیناً باید دو رکعت نشسته را انتخاب کند. تخییر برای آدم قادر است نه آدم عاجز).
قول سوم: أو يتعين تتميم ما نقص.
یا متعیناً باید نقص را تمام کند.
سپس مرحوم سید نتیجهگیری میفرمایند:
ففي الفرض المذكور يتعين ركعة جالسا، وفي الشك بين الاثنتين والأربع يتعين ركعتان جالسا وفي الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع يتعين ركعة جالسا وركعتان جالسا.
آنگاه مرحوم سید میفرمایند:
سه وجه وجود دارد که قویترین آنها، سومی است.
اما در تبیین این وجه سوم میفرمایند: این است که تخییر برقرار است، ادله تخییر اطلاق دارد:
وجوه أقواها الأول ففي الشك بين الاثنتين والثلاث يتخير بين ركعة جالسا أو ركعتين جالسا، وكذا في الشك بين الثلاث والأربع، وفي الشك بين الاثنتين والأربع يتعين ركعتان جالسا بدلا عن ركعتين قائما، وفي الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع يتعين ركعتان جالسا بدلا عن ركعتين قائما، وركعتان أيضا جالسا من حيث كونهما أحد الفردين.
یعنی مرحوم سید، حتی در قول سوم که آن را اقوی میداند، باز هم بر مبنای «بدلیت» و «تخییر» استدلال میکند، نه بر مبنای «تتمیم ما نقص».
مسئله: تغییر حالت عجز و قدرت
وكذا الحال لو صلى قائما ثم حصل العجز عن القيام في صلاة الاحتياط وأما لو صلى جالسا ثم تمكن من القيام حال صلاة الاحتياط فيعمل كما كان يعمل في الصلاة قائما والأحوط في جميع الصور المذكورة إعادة الصلاة بعد العمل المذكور.
اگر کسی نماز ایستاده خوانده، ولی برای نماز احتیاط عاجز میشود، وظیفهاش وظیفه عاجز است.
اما اگر عکس شد، نماز نشسته میخوانده و قدرت پیدا کرد، باید عملِ قادر را انجام دهد.
احتیاط در تمام این صورتها، اعاده نماز است.