1404/06/29
بسم الله الرحمن الرحیم
شکوک صحیحه در رکعات/أحكام الخلل /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الخلل /شکوک صحیحه در رکعات
ادامه بررسی شک بین دو، سه و چهار رکعت
الرابع: الشك بين الاثنتين والثلاث والأربع بعد الإكمال، فإنه يبني على الأربع ويتم صلاته ثم يحتاط بركعتين من قيام، وركعتين من جلوس، والأحوط تأخير الركعتين من جلوس.[1]
کلام در شک رابع از شکوک صحیحه بود، یعنی شک بین دو و سه و چهار رکعت بعد از اکمال سجدتین.
مروری بر اقوال ثلاثه
عرض شد در این مسئله سه قول وجود دارد:
1. قول مشهور: نماز را تمام کند، سپس دو رکعت ایستاده (یُصَلِّی رکعتین قیاماً ویُسَلِّم) و دو رکعت نشسته (یُصَلِّی رکعتین جالساً ویُسَلِّم) به جا آورد. این نظر مرحوم سید یزدی نیز میباشد.
2. قول مرحوم شیخ صدوق و والد ایشان: پس از بنا گذاشتن بر چهارم و سلام نماز، یک رکعت ایستاده (یُصَلِّی رکعةً قائمةً) و دو رکعت نشسته (رکعتین جالساً) به جا آورد.
3. قول به تخییر: شخص بین عمل به قول مشهور (چهار رکعت احتیاط) و عمل به قول صدوق (سه رکعت احتیاط) مختار است.
ادله قول مشهور
بحث در مستند قول مشهور بود که دو روایت مورد استناد آن است.
روایت اول، مرسله ابن ابی عمیر بود که خواندیم و اشکالات آن را از حیث سند و دلالت بیان کردیم.
روایت دوم: صحیحه عبدالرحمن بن حجاج
روایت دومی که مورد استناد قول مشهور واقع شده، صحیحه عبدالرحمن بن حجاج است (باب سیزده ابواب خلل، حدیث یک).
محمّد بن علي بن الحسين بإسناده عن عبد الرحمن بن الحجّاج ، عن أبي إبراهيم قال : قلت لأبي عبدالله ( عليه السلام ) : رجل لا يدري ، اثنتين صلّى أم ثلاثاً أم أربعاً ؟ فقال : يصلّي ركعة من قيام ثمّ يسلّم ثمّ يصلّي ركعتين وهو جالس.[2]
در اینجا، این روایت به دو تعبیر نقل شده است:
• تعبیر اول: «یُصَلِّی رَکْعَةً...»
• تعبیر دوم: «یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ...»
اختلاف نسخهها
این اختلاف در کتب روایی دیده میشود:
مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه، روایت را با تعبیر «یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ مِنْ قِیَامٍ ثُمَّ یُسَلِّمُ، ثُمَّ یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ جَالِساً» نقل میکند.
صاحب وسائل (شیخ حر عاملی) در نسخههای مشهور کتابش، روایت را به صورت «یُصَلِّی رَکْعَةً مِنْ قِیَامٍ» نقل میکند.
با این حال، در حاشیه یک نسخه خطی از کتاب وسائل الشیعة، به جای «رکعةً»، «رکعتین» آمده است.
حتی در نسخههای مختلف کتاب من لا یحضره الفقیه نیز این اختلاف وجود دارد؛ برخی «رکعةً» و برخی «رکعتین» دارند.
با توجه به اینکه قول مشهور اتیان «رکعتین من قیام» است، چگونه میتوان به این روایت استناد کرد در حالی که متن آن بین «رکعةً» و «رکعتین» مردد است؟ اگر بتوانیم تثبیت کنیم که نسخهای که «رکعتین» دارد صحیح است و نسخهی «رکعةً» اشتباه ناسخ است، در این صورت این روایت صحیحه، مستند تام قول مشهور خواهد بود؛ هم از حیث سند (که صحیح است) و هم از حیث دلالت.
مرحوم سید خوئی و مرحوم سید حکیم (اعلی الله مقامهما) طریقی را برای اثبات صحت نسخه «رکعتین» ذکر کردهاند. در اینجا به بررسی فرمایش مرحوم خوئی میپردازیم.
استدلال مرحوم خوئی برای اثبات نسخه «رکعتین»
ایشان برای تثبیت نسخه «رکعتین» و ابطال نسخه «رکعةً» اینگونه استدلال میفرمایند[3] :
مقدمه: روایات چهارگانه شیخ صدوق
مرحوم شیخ صدوق در این مسئله، چهار روایت را به ترتیب ذکر میکند:
روایت اول: همین صحیحه عبدالرحمن بن حجاج که محل بحث ماست.
روایت دوم (از علی بن ابی حمزه بطائنی): درباره کسی است که نمیداند چند رکعت خوانده است. امام (ع) میفرماید:
عن عبدالله بن المغيرة ، عن علي بن أبي حمزة ، عن رجل صالح ( عليه السلام ) ، قال : سألته عن الرجل يشكّ فلا يدري ، واحدة صلّى أو اثنتين أو ثلاثاً أو أربعاً تلتبس عليه صلاته ؟ قال : كلّ ذا ؟ قال : قلت : نعم ، قال : فليمض في صلاته ويتعوذ بالله من الشيطان فإنّه يوشك أن يذهب عنه.[4]
(به نمازش ادامه دهد و به خدا پناه ببرد از شیطان... امید است که شک از او زائل شود). (این روایت بر فرض تمامیت سند، مربوط به کثیر الشک است و مربوط به جایی است که نمی داند اصلاً چند رکعت خوانده است).
روایت سوم (از سهل بن الیسع از امام رضا (ع)):
وبإسناده عن سهل بن اليسع ، عن الرضا ( عليه السلام ) ، في ذلك أنّه قال : يبني على يقينه ويسجد سجدتي السهو بعد التسليم ويتشهّد تشهّداً خفيفاً.[5]
(بنا را بر یقین (اقل) میگذارد و بعد از سلام، سجده سهو بهجا میآورد). (این نظر موافق با عامه است).
روایت چهارم (مرسله):
قال : وقد روي أنّه يصلّي ركعة من قيام وركعتين وهو جالس.[6]
(یک رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته میخواند). (این مطابق با قول صدوق است).
نتیجهگیری شیخ صدوق:
مرحوم صدوق پس از ذکر این چهار روایت میفرماید: «وَ لَیْسَ هَذِهِ الْأَخْبَارُ بِمُخْتَلِفَةٍ وَ صَاحِبُ السهو بِالْخِیَارِ بِأَیِّ خَبَرٍ مِنْهَا أَخَذَ فَهُوَ مُصِیبٌ» (این اخبار اختلافی ندارند و نمازگزار مختار است که به هر کدام از این روایات عمل کند، کار درستی کرده است).
تحلیل مرحوم سید خوئی:
تفکیک روایات:
مورد روایت دوم و سوم متفاوت است.
روایت دوم (علی بن ابی حمزه) که میگوید به شک اعتنا نکند، قطعاً درباره کثیرالشک است و معنا ندارد که بنا را بگذارد بر اقل.
روایت سوم (سهل بن الیسع) که میگوید بنا را بر اقل بگذارد، درباره شخص عادی است، نه کثیرالشک. حتی عامه که در شک در رکعات قائل به بنا بر اقل هستند، در مورد کثیرالشک میگویند باید به شک خود اعتنا نکند. پس مورد این دو روایت قطعاً با هم متفاوت است.
پس روشن شد با توجه به اینکه عامه می گویند کثیرالشک به شک خودش اعتنا نکند و در روایت سهل می گوید بنا را بر اقل بگذارد، معلوم می شود مورد این دو روایت با هم مختلف است.
چینش روایات در وسائل الشیعة
مطلب دوم اینکه صاحب وسائل روایت سوم (سهل) و روایت چهارم (مرسله) را بلافاصله بعد از روایت اول (عبدالرحمن بن حجاج) آورده است. این نشان میدهد که این سه روایت را از حیث مورد، متحد دانسته است.
اما روایت دوم (علی بن ابی حمزه) را که مربوط به کثیرالشک است، در باب دیگری آورده است. مرحوم سید خوئی این کار صاحب وسائل را تحسین میکند «نِعْمَ مَا صَنَعَ».
نتیجه اینکه روایت چهارم مرسله در مورد صحیحه ابن حجاج است یعنی با صحیحه ابن حجاج قطعاً موردش یکی است. پس باید مضمون این روایت با صحیحه عبدالرحمن متفاوت باشد تا مقابله صحیح باشد و این فرمایش مرحوم صدوق که «و صاحب السهو بالخیار بأی خبر منها اخذ فهو مصیب» درست باشد.
بنابراین کلام مرحوم صدوق، زمانی معنا دارد که روایات، گزینههای متفاوتی را ارائه دهند.
برای اینکه تقابل و تخییر بین روایت اول (صحیحه ابن حجاج) و روایت چهارم (مرسله) صحیح باشد، باید مضمون آن دو با یکدیگر متغایر و مختلف باشد.
روایت چهارم (مرسله) به صراحت میگوید: «یُصَلِّی رَکْعَةً مِنْ قِیَامٍ».
بنابراین، برای اینکه تقابل شکل بگیرد و کلام صدوق مبنی بر تخییر صحیح باشد، روایت اول (صحیحه ابن حجاج) باید حکمی متفاوت داشته باشد. آن حکم متفاوت، «یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ مِنْ قِیَامٍ» است.
نتیجه استدلال
با این تحلیل، اذعان پیدا خواهیم کرد که نسخه صحیح در روایت عبدالرحمن بن حجاج، نسخه «رکعتین» است و نسخه «رکعةً» غیرصحیح میباشد. اگر این استدلال پذیرفته شود، نتیجهاش این است که مستند قول مشهور، همین صحیحه عبدالرحمن بن حجاج خواهد بود که هم از نظر سند صحیح است و هم دلالتش بر اتیان دو رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته تمام است.
حال باید دید آیا فرمایش مرحوم سید خوئی (علی الله مقامه) تمام است یا میتوان در کلام ایشان تأمل و خدشهای وارد کرد؟