1403/09/21
بسم الله الرحمن الرحیم
نسیان رکعت/أحكام الخلل/كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة /أحكام الخلل/نسیان رکعت
بررسی مسئله نسیان رکعت در صلاة
(مسألة 17): لو نسي الركعة الأخيرة فذكرها بعد التشهد قبل التسليم قام وأتى بها، ولو ذكرها بعد التسليم الواجب قبل فعل ما يبطل الصلاة عمدا وسهوا قام وأتم ولو ذكرها بعده استأنف الصلاة من رأس من غير فرق بين الرباعية وغيرها، وكذا لو نسي أزيد من ركعة.[1]
اگر رکعتی از نماز فراموش شود و فرد پس از سلام و اتیان منافی که مبطل صلاة است ـ چه سهواً و چه عمداً ـ مثل استدبار از قبله، متذکر گردد، مسئلهای فقهی مطرح میشود. به عنوان مثال، اگر فرد نماز دو رکعتی یا سه رکعتی خوانده و پس از سلام، از جای خود حرکت کرده یا استدبار نموده، سپس متوجه نقص در نماز خود شود (نقص به میزان یک رکعت یا دو رکعت در نماز دو رکعتی، سه رکعتی یا چهار رکعتی)، نظرات مختلفی در این باره وجود دارد.
اقوال در مسئله نسیان رکعت
در این موضوع، اقوال فقهی متفاوت است:
1. نظر مشهور: مشهور فقها قائل به بطلان نماز در این حالت هستند.
2. نظر مرحوم صدوق (اعلیالله مقامه): ایشان در مقابل نظر مشهور، قائل به صحت نماز شده و معتقد است که فرد میتواند بازگشته، آنچه را که اتیان نکرده، اتیان نماید و سپس سجده سهو به جا آورد.
3. نظر جمعی از اعاظم و متأخرین: برخی از فقهای معاصر، از جمله مرحوم خوئی (اعلیالله مقامه)، قول به صحت را تقویت کردهاند.
این مسئله را در دو مقام باید بررسی کرد:
1. مقتضای قاعده: حکم قاعده کلی در این مسئله چیست؟
2. مقتضای روایات وارده: روایات مرتبط با این موضوع چه حکمی ارائه میدهند؟
مقام اول: بررسی مقتضای قاعده
مقتضای قاعده این است که اگر فرد مبطلی را اتیان کرده باشد ـ اعم از سهواً یا عمداً ـ که این مبطل موجب از بین رفتن صورت نماز میشود، نماز باطل است. مبطلاتی مانند:
• استدبار از قبله: فرد پشت به قبله کرده باشد.
• حدث: مرتکب عملی شده باشد که طهارت را نقض میکند.
با توجه به این مبانی، وقتی فرد مبطلی را مرتکب شود، مقتضای قاعده این است که نماز او باطل است؛
• چه نسیان رکعتی رخ داده باشد یا نه،
• چه سلامی در غیر موضع خود گفته باشد یا خیر.
بنابراین، حکم قاعدهای این است که نماز در چنین شرایطی باطل است.
مقام دوم: بررسی مقتضای روایات وارده
روایات مرتبط با این مسئله به دو طایفه تقسیم میشوند:
1. روایاتی که دلالت بر صحت نماز دارند.
2. روایاتی که دلالت بر بطلان نماز دارند.
طایفه اول: روایاتی که دلالت بر بطلان دارند
روایت اول
از جمله این روایات، میتوان به حدیثی در باب سوم از ابواب خلل، حدیث هفتم، صحیحه جمیل اشاره کرد.
وبإسناده عن الحسين بن سعيد ، عن ابن أبي عمير ، عن جميل قال : سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجل صلى ركعتين ثم قام؟ قال : يستقبل ، قلت : فما يروي الناس؟ فذكر حديث ذي الشمالين فقال : إن رسول الله صلی الله علیه و آله لم يبرح من مكانه ، ولو برح استقبل.[2]
در این روایت، از امام صادق (علیهالسلام) درباره شخصی سؤال شد که نماز ظهر یا عصر را به صورت دو رکعتی تمام کرده و سپس از جای خود برخاسته است. امام (علیهالسلام) فرمودند: "یستقبل"؛ یعنی باید نماز را دوباره از ابتدا بخواند.
راوی در ادامه از امام (علیهالسلام) پرسید: «آنچه که مردم روایت میکنند، چیست؟» سپس حدیث "ذی الشمالین" را بیان کرد. امام صادق (علیهالسلام) در پاسخ فرمودند: "پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از جای خود تغییر موضع نداد. اگر (به فرض) حرکت کرده بود، نماز را دوباره میخواند."
ذی الشمالین یکی از اصحاب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بود که در جنگ بدر شهید شد. وی به دلیل بزرگی غیرعادی دستانش به این لقب مشهور شد.
ماجرای حدیث چنین است:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) نماز ظهر را به جا میآوردند. پس از دو رکعت، نماز را سلام دادند. ذی الشمالین گفت: «یا رسولالله، آیا در نماز تغییری رخ داده است؟» حضرت پرسیدند: «چگونه؟» ذی الشمالین گفت: «شما فقط دو رکعت خواندید.» پیامبر از سایر اصحاب پرسیدند: «چه میگوید؟» اصحاب پاسخ دادند: «بله، شما فقط دو رکعت خواندید.» سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برخاستند، دو رکعت دیگر به جا آوردند و نماز را کامل کردند.
دیدگاههای مختلف درباره سهو النبی
این روایت به موضوع "سهو النبی" مرتبط است، که در میان مذاهب اسلامی مورد بحث قرار گرفته است:
1. دیدگاه معتزله و اشاعره: این گروه معتقدند که سهو النبی (اشتباه غیرعمدی پیامبر) در افعال و امور روزمره منافاتی با عصمت ندارد، هرچند در بیان احکام صحیح نیست.
2. دیدگاه امامیه: طبق دیدگاه امامیه، سهو النبی به کلی مردود است و با اصول عصمت و آیه ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾ سازگاری ندارد. تمامی علمای امامیه، به جز مرحوم شیخ صدوق، این دیدگاه را پذیرفتهاند.
نظر مرحوم صدوق درباره سهو النبی
مرحوم صدوق (اعلیالله مقامه) در مخالفت با نظر مشهور امامیه، معتقد است که سهو النبی با سهو مردم متفاوت است. ایشان میفرماید: "لیس سهو النبی کسهونا. لأن سهوه من الله تبارک وتعالی."
یعنی اگر پیامبر دچار سهو شود، این سهو از طرف خداوند و برای یادآوری بشریت از انسان بودن پیامبر است.
اما تمامی علمای دیگر امامیه، این دیدگاه را رد کردهاند و معتقدند که سهو النبی با مقام عصمت سازگار نیست.
تفکیک در حجیت روایات
یکی از قواعد مهم در بررسی روایات، "قانون تفکیک در حجیت" است. طبق این قانون اگر بخشی از روایت با قرآن یا اصول مسلّم فقهی مخالف باشد، آن بخش از حجیت ساقط میشود، اما سایر بخشهای روایت که مشکلی ندارند، قابل استناد است.
در این مورد خاص، صدر روایت ـ که دلالت بر بطلان نماز و لزوم اعاده دارد ـ پذیرفته میشود، اما ذیلی که به حدیث ذی الشمالین اشاره دارد و سهو النبی را مطرح میکند، از حجیت ساقط است.
در پاسخ امام صادق (علیهالسلام)، عبارت "یستقبل" به معنای "یستأنف" است. یعنی نماز باطل است و باید از ابتدا خوانده شود.
راوی در ادامه پرسید: "فما یروی الناس؟"؛ یعنی مردم درباره این موضوع چه میگویند؟ امام علیهالسلام به حدیث ذی الشمالین اشاره کردند و فرمودند: "إن رسولالله لم یبرح... ولو برح استقبل."
حدیث دوم
باب سوم، ابواب خلل، حدیث دهم
وعنه ، عن فضالة ، عن حسين ، عن سماعة ، عن أبي بصير قال : سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجل صلى ركعتين ثم قام فذهب في حاجته ، قال : يستقبل الصلاة ، قلت : فما بال رسول الله لم يستقبل حين صلى ركعتين؟ فقال : إن رسول الله لم ينتقل من موضعه.[3]
در این حدیث، حضرت امام صادق علیهالسلام به سؤالی درباره فردی که پس از دو رکعت نماز از جای خود برخاسته و در حال نیاز به انجام کاری به مکان دیگری رفته است، پاسخ میدهند که این شخص باید نماز خود را از اول شروع کند. پرسشکننده به آنچه که مردم میگویند اشاره میکند و به حدیثی از ذیالشمالین (که در آن پیامبر بعد از دو رکعت نماز، نماز را از اول شروع نکردهاند) استناد میکند. اما امام علیهالسلام این روایت را تکذیب میکنند و میفرمایند که رسولالله صلیاللهعلیهوآله از جای خود حرکت نکردهاند.
در اینجا امام بهطور ضمنی سهو النبی را انکار میکنند، اما انکار آن بهطور مستقیم و مطابقی نیست. چون پرسشکننده از روایت ذیالشمالین نقل کرده است، که در آن گفته شده پیامبر نماز را دوباره شروع نکردند، در حالی که امام علیهالسلام بر خلاف آن تأکید دارند.
در این روایت نیز، مانند روایت قبلی، برای تفکیک حجیت بین صدر و ذیل روایت باید گفت که بخش اول آن که به حکم عملی نماز مربوط است، حجت است، ولی ذیل روایت که مربوط به سهو النبی است، از حجیت ساقط است.
حدیث سوم
روایت باب سوم، ابواب خلل، حدیث یازدهم.
وعنه ، عن الحسن ، عن زرعة ، عن سماعة ، عن أبي عبدالله علیه السلام قال : من حفظ سهوه فأتمه فليس عليه سجدتا السهو ، فان رسول الله صلی الله علیه و آله صلى بالناس الظهر ركعتين ثم سها ، فقال له ذو الشمالين : يا رسول الله ، أنزل في الصلاة شيء؟ فقال : وما ذاك؟ قال : إنما صليت ركعتين ، فقال رسول الله صلی الله علیه و آله : أتقولون مثل قوله؟ فقالوا : نعم ، فقام فأتم بهم الصلاة ، وسجد سجدتي السهو ، قال : قلت أرأيت من صلى ركعتين وظن أنها أربع فسلم وانصرف ثم ذكر بعد ما ذهب أنه إنما صلى ركعتين؟ قال : يستقبل الصلاة من أولها ، قال : قلت : فما بال رسول الله صلی الله علیه و آله لم يستقبل الصلاة ، وإنما أتم لهم ما بقي من صلاته؟ فقال : إن رسول الله صلی الله علیه و آله لن يبرح من مجلسه ، فان كان لم يبرح من مجلسه فليتم ما نقص من صلاته إذا كان قد حفظ الركعتين الاولتين.[4]
در این حدیث، راوی از امام صادق علیهالسلام میپرسد که اگر فردی دو رکعت نماز بخواند و گمان کند که چهار رکعت خوانده است و سپس بعد از سلام متوجه شود که تنها دو رکعت خوانده است، حکم آن چیست؟ امام علیهالسلام پاسخ میدهند که باید نماز خود را از ابتدا شروع کند.
این روایت در بخش نخست خود که به حکم عملی فردی که سهو کرده و نماز را بهطور نادرست به پایان رسانده، مربوط است، دلالت بر بطلان نماز و لزوم اعاده دارد. بنابراین، این قسمت از روایت نیز مانند روایتهای قبلی مقتضی بطلان نماز است.
همچنین در این حدیث نیز مانند حدیثهای پیشین، بخشهای مربوط به سهو النبی که با اصول امامیه سازگار نیستند، از حجیت ساقط است. در نتیجه، تنها بخشهایی از روایت که به سهو در نماز و حکم عملی آن میپردازد، معتبر و حجت است.
حدیث چهارم
باب ششم، ابواب خلل، حدیث دوم. عن یونس
وبإسناده عن محمد بن مسعود ، عن جعفر بن أحمد ، عن علي بن الحسن وعلي بن محمد ، عن العبيدي ، عن يونس ، عن العلاء ، عن محمد بن مسلم ، عن أحدهما علیهما السلام ، قال : سئل عن رجل دخل مع الامام في صلاته وقد سبقه بركعة فلما فرغ الامام خرج مع الناس ، ثم ذكر أنه فاتته ركعة؟ قال : يعيد ركعة واحدة ، يجوز له ذلك إذا لم يحول وجهه عن القبلة ، فاذا حول ( وجهه فعليه أن يستقبل ) الصلاة استقبالا.[5]
در این روایت، فردی که در نماز به امام ملحق شده ولی یک رکعت از او فوت شده است، وقتی که نماز تمام میشود، متوجه میشود که یک رکعت از او فوت شده است. امام علیهالسلام به او میفرمایند که باید یک رکعت را دوباره بخواند، به شرطی که صورتش را از قبله منحرف نکرده باشد. اما اگر صورتش را از قبله منحرف کرده باشد، باید نماز را از ابتدا شروع کند.
این روایت نیز بهطور واضح دلالت دارد بر اینکه اگر فردی نماز خود را بهطور ناقص به پایان رسانده و بعد از آن متوجه اشتباه خود شود، باید نماز را از ابتدا شروع کند، مگر اینکه تغییر موضع نداشته باشد.
احادیث دال بر صحت
در قبال این چهار روایت، چهار روایت صحیح دیگر داریم که حکم به صحت میکنند. از این قبیل است:
حدیث اول
باب ششم از ابواب خلل حدیث سوم
وبإسناده عن سعد ، عن محمد بن الحسين ، عن جعفر بن بشير ، عن حماد بن عثمان ، عن عبيد بن زرارة قال : سألت أبا عبدالله علیه السلام عن رجل صلى ركعة من الغداة ثم انصرف وخرج في حوائجه ، ثم ذكر أنه صلى ركعة؟ قال : يتم ما بقي.[6]
در این روایت، فردی یک رکعت نماز صبح خوانده است و سپس به دنبال کارهای خود رفته است. بعداً به یاد میآورد که تنها یک رکعت از نماز را خوانده است. امام علیهالسلام در پاسخ میفرمایند که باید باقیمانده نماز را تمام کند. این حدیث از لحاظ سند صحیح است و از نظر دلالت نیز جالب است؛ چون امام بدون هیچ استفساری درباره چگونگی خروج او از مسجد یا تغییر وضعیت (مانند استدبار) میفرمایند که نماز باقیمانده باید به طور کامل به جا آورده شود.
این حدیث بهطور مطلق بر صحت نماز در صورت سهو دلالت دارد و میتواند بهعنوان دلیلی بر صحت نماز در چنین شرایطی پذیرفته شود.
حدیث دوم
باب سوم از ابواب خلل، حدیث دوازدهم
وبإسناده عن محمد بن مسعود ، عن جعفر بن أحمد ، عن علي بن الحسن وعلي بن محمد ، عن العبيدي ، عن يونس ، عن العلاء ، عن محمد بن مسلم ، عن أحدهما علیهما السلام ، قال : سئل عن رجل دخل مع الامام في صلاته وقد سبقه بركعة فلما فرغ الامام خرج مع الناس ، ثم ذكر أنه فاتته ركعة؟ قال : يعيد ركعة واحدة ، يجوز له ذلك إذا لم يحول وجهه عن القبلة ، فاذا حول ( وجهه فعليه أن يستقبل ) الصلاة استقبالا.[7]
در این روایت، شخصی در نماز جماعت با امام ملحق میشود، اما یک رکعت از او فوت شده است. پس از پایان نماز، متوجه میشود که یک رکعت از او جا مانده است. امام علیهالسلام میفرمایند که او میتواند یک رکعت دیگر به نماز خود اضافه کند، مشروط به اینکه صورت خود را از قبله منحرف نکرده باشد. اگر صورت خود را از قبله تغییر داده باشد، باید نماز را از ابتدا شروع کند.
این روایت نشان میدهد که در صورتی که فرد در حالت استدبار قرار نداشته باشد، میتواند رکعتی را که جا انداخته به نماز خود اضافه کند. این حکم بهطور واضح دلالت بر صحت نماز در صورت سهو دارد، حتی اگر فرد در ابتدا نمازش را ناقص به پایان رسانده باشد.
حدیث سوم
باب سوم، حدیث نوزدهم
وبإسناده عن سعد ، عن ابن أبي نجران والحسين بن سعيد ، عن حماد عن حريز ، عن زرارة، عن أبي جعفر علیه السلام ، قال : سألته عن رجل صلى بالكوفة ركعتين ثم ذكر وهو بمكة أو بالمدينة أو بالبصرة أو ببلدة من البلدان أنه صلى ركعتين؟ قال : يصلي ركعتين.[8]
در این روایت، در مورد این مسئله سؤال می شود که فردی در کوفه دو رکعت نماز خوانده و سپس به مکانی دیگر مانند مکه، مدینه یا بصره رفته است. بعداً به یاد میآورد که نمازش در کوفه ناقص بوده است. امام علیهالسلام در پاسخ میفرمایند که باید نماز خود را تکمیل کند و دو رکعت دیگر به آن اضافه نماید.
این روایت بهطور صریح دلالت دارد بر صحت نماز در صورت نسیان یک یا دو رکعت، حتی در صورتی که فرد از مکان خود فاصله گرفته و ممکن است در حالت استدبار قرار گرفته باشد. از این رو، این حدیث میتواند بهعنوان دلیلی بر صحت نماز در شرایط سهو و نسیان مورد استناد قرار گیرد.
حدیث چهارم
روایت چهارم که دلالت بر صحت میکند، شاید جالبتر از سایر روایات باشد. این روایت، حدیث بیستم از ابواب خلل، موثقه عمار است.
عن عمار ، عن أبي عبدالله علیه السلام ـ في حديث ـ : والرجل يذكر بعدما قام وتكلم ومضى في حوائجه ، أنه إنما صلى ركعتين في الظهر والعصر والعتمة والمغرب ، قال : يبني على صلاته فيتمها ولو بلغ الصين ولا يعيد الصلاة.[9]
در این روایت آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمودند: مردی پس از اینکه از نماز برخاست، صحبت کرد و به کارهای خود رسید، یادش میآید که تنها دو رکعت از نماز ظهر، عصر، عشاء یا مغرب را خوانده است. امام میفرمایند: او بر همان تعدادی که خوانده است بنا میگذارد و باقی نماز را به جا میآورد، حتی اگر به چین هم رفته باشد. او نیازی به اعاده نماز ندارد.
بررسی تعارض روایات
حال، این روایات در مقابل یکدیگر قرار دارند. آیا میتوان بین آنها جمع دلالی کرد؟
پاسخ: خیر، جمع دلالی ممکن نیست. اگر بخواهیم جمع دلالی کنیم و مثلاً روایاتی که امر به اعاده نماز (یستقبل) میکنند را بر استحباب حمل کنیم، با مشکل مواجه میشویم. چرا که این روایات، آمره هستند و امر قطعی به «یستقبل» دارند. از طرف دیگر، روایاتی که نهی میکنند به صورت قطعی میفرمایند: «ولا یُعید الصلاة». وقتی اینها صریح در امر و نهی هستند، نمیتوان آنها را بر استحباب حمل کرد. بنابراین، هم تعبیر «یستقبل الصلاة» و هم «ولا یُعید الصلاة» هر دو صریحاند.
راهکارهای ممکن برای حل تعارض
بنابراین، بین این دو دسته روایات تعارض وجود دارد و جمع دلالی ممکن نیست. در اینجا چندین راهکار برای حل تعارض مطرح میشود:
پذیرش مبنای مشهور (اعراض اصحاب موجب وهن حدیث است):
اگر مبنای مشهور را بپذیریم که اعراض اصحاب موجب وهن حدیث است، کار راحتتر میشود. میتوانیم بگوییم که اصحاب از روایاتی که دال بر صحت هستند اعراض کردهاند و فقط روایات دال بر بطلان را پذیرفتهاند. در این صورت، ما نیز مانند اصحاب عمل میکنیم و روایات دال بر صحت را کنار میگذاریم و به روایات دال بر بطلان تمسک میکنیم.
پذیرش نظر مرحوم سید خویی (اعراض اصحاب موجب وهن حدیث نیست):
اگر مانند مرحوم سید خویی قائل شویم که اعراض اصحاب موجب وهن حدیث نیست و عمل اصحاب ضعف حدیث را جبران نمیکند، در این صورت باید به تعادل و تراجیح روایات بپردازیم. چرا که هر دو دسته از روایات معتبرند و دارای حجیت هستند.
استفاده از شهرت فتوائیه:
اگر قائل به حجیت شهرت فتوائیه شویم، باید فتوای مشهور را مبنا قرار دهیم. فتوای مشهور در این مسأله صحت صلاة است، بنابراین روایات دال بر صحت را قبول میکنیم و حکم به صحت نماز میدهیم.
استفاده از شهرت روایی:
اگر قائل شویم که شهرت فتوائیه حجت ندارد و آنچه که حجت دارد شهرت روایی است، در این صورت مشکل ایجاد میشود. چرا که روایات دال بر صحت نماز شهرت دارند و روایات دال بر بطلان نیز نادره نیستند و شهرت آنها کم نیست. بنابراین در این صورت، نمیتوان روایات دال بر صحت نماز را بر روایات دال بر بطلان ترجیح داد.
نتیجهگیری
در نهایت، اگر قائل به موهنیت اعراض اصحاب نشویم، نوبت به تعادل و تراجیح میرسد. امر ترجیحی در این مورد به یکی از دو مورد بستگی دارد: شهرت فتوائیه یا شهرت روایی.
اگر شهرت فتوائیه را حجت بدانیم، مشکل حل میشود و میتوانیم به فتوای مشهور (صحت صلاة) تمسک کنیم. اما اگر شهرت فتوائیه را حجت ندانیم، باید به شهرت روایی توجه کنیم که در این صورت، چون شهرت روایی برای هر دو دسته از روایات (دال بر صحت و بطلان) وجود دارد، امر دچار پیچیدگی میشود و در نهایت به تعادل و تراجیح میانجامد.