« فهرست دروس
درس خارج فقه استاد علی مهدوی دامغانی

1403/08/12

بسم الله الرحمن الرحیم

زیاده سهوی رکعت در نماز/أحكام الخلل /كتاب الصلاة

 

موضوع: كتاب الصلاة /أحكام الخلل /زیاده سهوی رکعت در نماز

 

بررسی زیاده سهوی رکعت در دو مقام

بحث در خصوص زیاده سهوی رکعت در نماز، در دو مقام مطرح می‌شود: مقام اول، مقتضای قاعده و مقام دوم، مقتضای نصوص. بررسی مقتضای قاعده به پایان رسید و اکنون به بحث در خصوص مقتضای نصوص وارده پرداخته می‌شود که این نصوص در برخی موارد حکم به بطلان نماز به واسطه زیاده رکعت سهوی و در مواردی دیگر حکم به صحت نماز دارند.

دسته‌بندی روایات در خصوص زیاده رکعت سهوی

فقها این روایات را به طوائف مختلفه تقسیم کرده‌اند که در ادامه به برخی از طوائف مهم اشاره می‌شود.

طائفه اول

روایت اول:موثقه زراره

حدیثی از زراره و بکیر بن أعین از امام باقر (علیه‌السلام) که در آن آمده است:

محمد بن يعقوب ، عن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عن ابن أُذينة ، عن زرارة وبكير ابني أعين ، عن أبي جعفر علیه السلام قال : إذا استيقن أنه زاد في صلاته المكتوبة ركعة لم يعتد بها ، واستقبل صلاته استقبالا إذا كان قد استيقن يقينا.[1]

این روایت بیان می‌کند که اگر شخصی یقین پیدا کند در نماز واجبش یک رکعت اضافه کرده است، نباید این رکعت را به حساب بیاورد و باید نماز دیگری را شروع کند. در اینجا اگر عبارت "رکعة" ذکر شده باشد، روایت به‌صراحت دلالت بر بطلان نماز به واسطه زیاده رکعت سهوی دارد. اگر عبارت به‌جای "رکعة" به صورت "رکوع" باشد، باز هم به دلیل عموم دلالت حدیث، حکم به بطلان نماز می‌شود، زیرا رکعت مشتمل بر رکوع و سایر اجزای نماز است. بنابراین، عبارت "من زاد فی صلاته المکتوبة رکوعاً" نیز به طریقه اولی بالعموم من زاد فی صلاته رکعتاً حکم به بطلانش خواهد شد ولو روایت از جهات دیگری ممکن است مورد نظر باشد.

بررسی سندی: روایت از لحاظ سند معتبر بوده و نیازی به بحث بیشتر نیست، زیرا مشایخ این حدیث را نقل کرده‌اند و پیشتر نیز به صحت آن اشاره شد. پس، چه نسخه‌ای که با عبارت "رکعة" و چه نسخه‌ای که با عبارت "رکوع" نقل شده است، هر دو به بطلان نماز به دلیل زیاده رکعت سهوی دلالت دارند.

روایت دوم: موثقه ابی بصیر

روایت دیگری که در این زمینه به عنوان موثقه شناخته می‌شود، حدیث دوم از باب نوزدهم از ابواب خلل است و توسط ابوبصیر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

قال أبوعبدالله علیه‌السلام: من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة.[2]

این روایت مطلق بیان شده است و در عبارت "من زاد فی صلاته" متعلق "زاد" مشخص نیست، بنابراین اطلاق دارد و شامل هر نوع زیادتی می‌شود؛ خواه رکن، رکوع، سجده یا رکعت باشد. به عبارت دیگر، اطلاق این روایت، بحث زیاده سهوی رکعت را نیز دربرمی‌گیرد. در واقع، زیادت رکعت به‌عنوان قدر متیقن از انواع زیادتی‌ها تلقی می‌شود، زیرا رکعت خود شامل سایر اجزای نماز است.

بررسی سندی: از جهت سندی نیز این روایت معتبر است و اشکالی در آن وجود ندارد. بنابراین، این روایت از نظر سند و دلالت، به‌طور کامل دلالت بر بطلان نماز در صورت زیاده سهوی رکعت دارد.

بررسی تخصیص‌پذیری روایات مطلق و عام در بطلان نماز به دلیل زیاده رکعت

پس از بررسی دو روایت که به‌طور عام و مطلق بر بطلان نماز به واسطه زیاده رکعت دلالت می‌کردند، سؤال این است که آیا تخصیص خاصی بر این دو روایت وارد شده است یا خیر؟

روایت سوم: روایت زید شحام

یکی از روایات مورد تمسک در این زمینه، روایت زید شحام است که در باب سوم از ابواب خلل و در حدیث هفدهم نقل شده است. در این روایت آمده است:

زيد الشحام قال : سألته عن رجل صلى العصر ست ركعات ، أو خمس ركعات؟ قال : إن استيقن أنه صلى خمسا أو ستا فليعد ـ إلى أن قال ـ وإن هو استيقن أنه صلى ركعتين أو ثلاث ثم انصرف فتكلم فلا يعلم أنه لم يتم الصلاة فانما عليه أن يتم الصلاة ما بقي منها ، فان نبي الله صلی الله علیه و آله صلى بالناس ركعتين ثم نسي حتى انصرف ، فقال له ذو الشمالين : يا رسول الله ، أحدث في الصلاة شيء؟ فقال : أيها الناس أصدق ذو الشمالين؟ فقالوا : نعم ، لم تصل إلا ركعتين ، فأقام فأتم ما بقي من صلاته.[3]

زید شحام می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کردم در مورد کسی که نماز عصر را شش رکعت یا پنج رکعت می‌خواند. حضرت فرمودند که اگر یقین دارد رکعتی زیاد کرده است، باید نمازش را اعاده کند.

بررسی سند روایت زید شحام

سند این روایت محل اختلاف علما است، زیرا در سند آن، "ابی جمیله" وجود دارد که نجاشی در کتاب رجال خود وی را ضعیف دانسته و بالصراحه او را به‌عنوان "رجل ضعیف" معرفی کرده است. ابن غضائری نیز او را کذاب خوانده است. با این حال، مرحوم وحید بهبهانی این روایت را معتبر می‌داند و برای این اعتبار سه دلیل اقامه می‌کند:

    1. نقل روایت توسط ابن ابی عمیر و بزنطی: ابن ابی عمیر و بزنطی که هر دو از اجلای اصحاب هستند و گفته شده "لا یروی الا عن ثقه" از ابی جمیله روایت نقل کرده‌اند؛ بنابراین، با توجه به نقل این دو بزرگوار، می‌توان به اعتبار روایت اعتماد کرد.

    2. مطابقت روایت با قواعد: روایت با قواعد فقهی همخوانی دارد و از این جهت به اعتبار آن اعتماد می‌شود.

    3. نقل روایت توسط بزرگان دیگر: غیر از ابن ابی عمیر و بزنطی، سایر اجلای علما نیز این روایت را از ابی جمیله نقل کرده‌اند؛ بنابراین، به نظر می‌رسد تضعیف نجاشی و ابن غضائری ممکن است مورد قبول این بزرگان نباشد.

هر سه دلیل ارائه‌شده توسط مرحوم وحید بهبهانی برای اعتبار این روایت مورد نقد و تأمل قرار گرفته است:

     نقد دلیل اول: مطابقت روایت با قواعد، دلیلی بر وثاقت راوی نمی‌تواند باشد؛ ممکن است یک روایت از حیث مضمون مطابق با قواعد باشد، در حالی که راویان آن ضعیف باشند. بنابراین، صحت محتوا دلیلی برای توثیق راویان روایت نیست.

     نقد دلیل دوم: استناد به نقل اجلا برای اثبات وثاقت، قانع‌کننده نیست. چون اجلای اصحاب از روات ضعیف نیز روایت نقل می‌کنند.

     نقد دلیل سوم: هرچند نقل ابن ابی عمیر و بزنطی از ابی جمیله ممکن است توثیق‌کننده باشد، اما این فقط در موردی صادق است که شخص راوی مجهول باشد. اگر راوی‌ای مانند ابی جمیله که به ضعف و کذب توصیف شده است، توسط ابن ابی عمیر و بزنطی نقل شود، نمی‌توان این نقل را به‌عنوان دلیل وثاقت وی پذیرفت.

تعارض اقوال و اعتبار روایت زید شحام

با فرض پذیرش نظر مرحوم وحید بهبهانی در اعتبار این روایت و توثیق ابی جمیله، بین نظر وی و تضعیف نجاشی و ابن غضائری تعارض پیش می‌آید. بنابراین، به سبب تعارض اقوال، نظر مرحوم وحید بهبهانی ساقط می‌شود و نمی‌توان به اعتبار این روایت اعتماد کرد.

دلالت روایت زید شحام بر بطلان نماز

دلالت این روایت، با این حال، بر بطلان نماز واضح است. روایت به‌صراحت حکم می‌کند که اگر کسی یقین به انجام پنج یا شش رکعت پیدا کند، نمازش باطل است و باید آن را اعاده کند. این حکم مطلق است و شامل مواردی می‌شود که چه در این رکعت اضافه، جلوس به مقدار تشهد داشته باشد و چه نداشته باشد، به‌صورت مطلق حکم به بطلان و اعاده نماز می‌شود.

نتیجه‌گیری

در طائفه اولی از روایات، دلالت بر بطلان نماز به سبب زیاده رکعت وجود دارد و این حکم، در این طائفه به‌صورت کلی بیان شده است.

بررسی طائفه دوم از روایات (روایات خاصه رکعت اضافه)

روایت اول

در این طائفه، روایات به‌صورت خاص در مورد زیاده رکعت بحث می‌کنند. در روایت اول آمده است:

عن زرارة ، عن أبي جعفر علیه السلام ، قال : سألته عن رجل صلى خمساً؟ قال : إن كان قد جلس في الرابعة قدر التشهد فقد تمت صلاته.[4]

در این روایت، حضرت میان جلوس به‌قدر تشهد و عدم جلوس تفاوت قائل شده‌اند. اگر فرد در رکعت چهارم به‌اندازه تشهد نشسته باشد، نماز او تمام و صحیح است؛ در غیر این صورت، نمازش باطل می‌شود. این حکم چه زمانی که جلوس با قرائت تشهد باشد و چه بدون آن، برقرار است.

دلالت منطوق و مفهوم روایت

     منطوق روایت: دلالت دارد که اگر به‌اندازه تشهد نشسته باشد، نماز صحیح است و نیازی به اعاده ندارد. مشابه با مضمون حدیث "لا تعاد" که می‌گوید اگر تشهد و سلام انجام نشده، نماز باطل نیست و چهار رکعت نماز صحیح خواهد بود.

     مفهوم روایت: اگر فرد در رکعت چهارم به‌اندازه تشهد جلوس نکرده باشد، نمازش باطل است. این مفهوم با اطلاقات روایات سابق که حکم به بطلان نماز در صورت اضافه رکعت می‌کردند، مطابقت دارد.

این روایت به‌عنوان مخصص روایات سابقه عمل می‌کند، زیرا آن روایات به‌صورت مطلق حکم به بطلان نماز در صورت زیاده رکعت می‌کردند؛ اما این روایت با افزودن شرط جلوس به‌اندازه تشهد، مطلقات و عمومات روایات پیشین را تخصیص می‌زند. در واقع، اگر به قدر تشهد نشسته باشد، نماز صحیح است و اگر نه، حکم به بطلان نماز می‌شود.

فتوای فقها

بر اساس این روایت، برخی از فقهای برجسته همچون مرحوم محقق در شرایع، علامه حلی در تذکره و منتهی، و گروهی از اعاظم فقه، به این نظر رسیده‌اند که:

     اگر رکعت اضافه با جلوس به‌اندازه تشهد همراه باشد، نماز صحیح است، حتی اگر تشهد قرائت نشده باشد.

     اگر جلوس به‌اندازه تشهد وجود نداشته باشد، نماز باطل است.

روایت دوم: روایت پنجم از باب نوزدهم از ابواب خلل (روایت محمد بن مسلم)

عن محمد بن مسلم قال : سألت أبا جعفر علیه السلام عن رجل استيقن بعدما صلى الظهر أنه صلى خمسا؟ قال : وكيف استيقن؟ قلت : علم ، قال : إن كان علم أنه كان جلس في الرابعة فصلاة الظهر تامة فليقم فليضف إلى الركعة الخامسة ركعة وسجدتين فتكونان ركعتين نافلة ولا شيء عليه.[5]

در این روایت، محمد بن مسلم از امام باقر (علیه‌السلام) درباره شخصی سؤال می‌کند که پس از پایان نماز ظهر، یقین پیدا می‌کند که پنج رکعت خوانده است. حضرت ابتدا از او می‌پرسند که چگونه این یقین حاصل شده است و او پاسخ می‌دهد که علم دارد. امام می‌فرمایند:

"اگر در رکعت چهارم به‌اندازه تشهد جلوس کرده است، صلاة ظهر او تمام و صحیح است." همچنین، حضرت می‌فرمایند که قیام کند و رکعت پنجم را به رکعت دیگری اضافه کند تا این دو رکعت، به‌عنوان نافله محاسبه شود.

نتیجه‌گیری از طائفه دوم روایات

روایات طائفه دوم، با قائل‌شدن به شرط جلوس به‌اندازه تشهد در رکعت چهارم، حکم به صحت نماز می‌دهند. این شرط، مطلقات و عمومات روایات طائفه اول را تقیید و تخصیص می‌زند و بیان می‌کند که در صورت تحقق جلوس به‌اندازه تشهد، رکعت اضافه، نماز را باطل نمی‌کند و حتی آن رکعت اضافه، به‌عنوان نافله محسوب می‌شود.


logo