1403/07/15
بسم الله الرحمن الرحیم
زیادت و نقصان عمدی غیر رکنی/أحكام الخلل /كتاب الصلاة
موضوع: كتاب الصلاة/أحكام الخلل /زیادت و نقصان عمدی غیر رکنی
کلام در روایت زراره بود که استدلال شده بود به این روایت بر بطلان صلاة به زیاده عمدی جزء غیر رکنی.
متن اصلی روایت این است:
لا تقرأ فی المکتوبة بشئ من العزائم فإن السجود زیادة فی المکتوبة.[1]
این عبارت که میگوید «فإن السجود زیادة فی المکتوبة»، دلالت بر این دارد که نهی از قرائت سورههای عزائم به دلیل آن است که سجده تلاوت موجب افزایش در نماز مکتوبه میشود. این نهی به مانعیت این قرائت و افزایش اشاره دارد و علت این مانعیت هم وجود سجده اضافی در نماز است. بر اساس این تعلیل، میتوان نتیجه گرفت که هرگونه زیادتی در نماز واجب باعث بطلان آن میشود.
اشکال مرحوم همدانی
مرحوم آقا رضا همدانی (اعلیالله مقامه) در کتاب مصباح الفقیه در این باره اشکال کردهاند. ایشان میفرمایند: این که گفته شده «فإن السجود زیادة فی المکتوبة» پذیرفتنی است، اما ارتباطی به بحث ما ندارد. ایشان توضیح میدهند که در امور اعتباری، تحقق زیاده منوط به قصد جزئیت است؛ یعنی تنها زمانی زیادتی محقق میشود که فرد به عمد بخواهد آن را جزئی از عمل اصلی (یعنی نماز) بهحساب آورد. در غیر این صورت، حتی اگر سجده تلاوت انجام شود، بدون قصد جزئیت، آن را نمیتوان زیاده محسوب کرد. در امور تکوینی، مثلاً اگر نمک بهطور تصادفی در غذا بریزد، آن غذا زیادی پیدا میکند حتی اگر قصد نکرده باشد، اما در امور اعتباری، مثل نماز، اینگونه نیست.
مرحوم همدانی این اشکال را بهدقت توضیح میدهند و میگویند که اگر فردی مثلاً در جواب سلام دیگری در نماز «سلام علیکم» بگوید، چون قصد جزئیت نداشته است، این گفتن سلام اضافی و مبطل نماز محسوب نمیشود.
پاسخ به اشکال همدانی: گفته شده است که اشکال ایشان در مورد کبری (قاعده کلی) درست است؛ یعنی زیاده در امور اعتباری محتاج به قصد شخص است و اگر قصد جزئیت نباشد، زیادهای محقق نمیشود. اما در مورد سجده تلاوت، این قاعده قابل تطبیق نیست، زیرا تطبیق این امر به دست شارع است. شارع مقدس، که میتواند احکام را تشریع کند، میتواند تعیین کند که چه چیزی زیاده محسوب میشود و چه چیزی نمیشود. بنابراین، حتی اگر فرد قصد جزئیت نداشته باشد، شارع میتواند بگوید که سجده تلاوت زیادتی در نماز است و نماز را باطل میکند.
بهبیان دیگر، خصوصیت سجده تلاوت در این است که امام علیهالسلام فرمودهاند نماز باید خالی از سجده تلاوت باشد، حتی اگر این سجده بهصورت زیاده واقعی نباشد. اگر امام علیهالسلام نهی کرده بودند از جواب دادن به سلام در نماز و آن را زیاده تلقی کرده بودند، ما نیز باید از این زیاده تبعیت میکردیم، زیرا تابع حکم شارع هستیم، همانطور که تابع تشریع و جعل شارع هستیم.
بنابراین، این تعلیل دلالت دارد بر اینکه هر زیادهای در نماز موجب بطلان آن میشود. مثلاً اگر فردی در نماز رکوع اضافهای بهعنوان تعظیم خداوند انجام دهد و بعد از رکوع ادامه نماز را بخواند، این کار نیز باعث بطلان نماز میشود. اگر یک سجده اضافه که رکن نیست، نماز را باطل میکند، با اولویت قطعیه میتوان گفت که یک رکوع اضافه که رکن است نیز نماز را باطل خواهد کرد، حتی اگر فرد آن را به عنوان تعظیم یا تلاوت آورده باشد.
مسئله سند روایت
در اینجا بحثی درباره سند روایت نیز مطرح شده است. در روایت آمده که سعید عن قاسم بن عروه روایت را نقل کرده است. برخی این روایت را حسنه و برخی دیگر آن را صحیحه تعبیر کردهاند. در مورد قاسم بن عروه، اگر توثیق ابن ابی عمیر و بزنطی را کافی بدانیم، او موثق است. اما اگر این توثیق کافی نباشد، این روایت از نظر سند دارای ضعف خواهد بود.
بنابراین، دلالت روایت کامل است و از نظر سند نیز، بر اساس اکثر مبانی، روایت صحیح تلقی میشود. این روایت مدعای ما را اثبات میکند که زیاده عمدی جزء غیر رکنی در نماز موجب بطلان آن است.
روایت ششم
روایت بعد، روایت ابی بصیر است. روایت مورد بحث در باب نوزدهم از ابواب خلل، حدیث دوم نقل شده است:
عن ابی بصیر قال قال ابوعبدالله علیهالسلام: من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة.[2]
سند روایت تام است، زیرا در آن ابان بن عثمان و ابابصیر حضور دارند، و هر دو از اصحاب اجماع هستند. بنابراین، روایت به لحاظ سند صحیحه و بیاشکال است.
دلالت روایت
دلالت روایت بهصورت مطلق است و شامل هر گونه زیادتی در نماز میشود؛ خواه این زیاده مربوط به رکن یا غیر رکن باشد، و چه عمدی و چه سهوی. اما قدر متیقن از این روایت، زیاده عمدی است. از طرفی، این اطلاق به روایت «لاتعاد» تقیید میشود، بنابراین دلالت روایت بر زیاده عمدی کامل است.
اشکالات بر دلالت روایت
مرحوم شیخ عبدالکریم حائری (اعلیالله مقامه) در کتاب الصلاة اشکالاتی را بر دلالت این روایت مطرح کردهاند. ایشان بیان میکنند که زیاده در نماز میتواند به سه صورت باشد:
1. زیاده از جنس مزید فیه: مانند اینکه میگوییم: «زاد الله فی عمره» (خداوند عمرش را طولانی کند). در اینجا زیادتی که رخ میدهد، از جنس عمر است؛ یعنی اگر عمر شخصی 50 سال باشد، زاد الله فی عمره یعنی این 50 سال به 100 سال افزایش یابد. بنابراین، زیادتی که در روایت گفته شده نیز باید از جنس نماز باشد. یعنی وقتی گفته میشود «من زاد فی صلاته»، آنچه به نماز اضافه شده است، باید خود نماز باشد. و از آنجا که نماز رکعت است، مادامی که این زیاده رکعت نباشد، نماز محسوب نمیشود. بنابراین، روایت در تقدیر این است که بگوید: «من زاد فی صلاته صلاةً فعلیه الاعادة» (هر کس در نمازش، نماز دیگری اضافه کند، باید نمازش را اعاده کند). چرا که زیاده باید از جنس نماز باشد.
2. زیاده در اجزاء نماز: یعنی زیاده مربوط به اجزاء نماز باشد؛ مثلاً رکعت، تکبیر، ذکر، سوره یا تشهد. در این صورت، منظور روایت این است که «من زاد فی صلاته جزءً من الصلاة فعلیه الاعادة». بنابراین، این احتمال مطرح میشود که هرگونه اضافه کردن جزء نماز نیز موجب بطلان است.
3. زیاده مطلق: یعنی هر چیزی به نماز اضافه شود، حتی اگر آن چیز از جنس نماز نباشد. مثلاً یک امر دیگر که کاملاً مباین با نماز است، به آن اضافه شود. بر این اساس، روایت میگوید: «من زاد فی صلاته شیئاً فعلیه الاعادة» (هر کس هر چیزی به نمازش اضافه کند، باید نمازش را اعاده کند).
نتیجهگیری
این سه احتمال باعث میشود که روایت دچار اجمال باشد؛ زیرا مشخص نیست کدامیک از این احتمالات مدنظر است. یا اینکه بگوییم روایت ظهور در احتمال اول دارد؛ یعنی «من زاد فی صلاته صلاةً فعلیه الاعادة» (هر کس در نمازش نماز دیگری اضافه کند، باید نمازش را اعاده کند). طبق این احتمال، زیاده باید از جنس نماز باشد و نماز را به ظرف نماز دیگر تبدیل کند. این احتمال به نظر اقوی است و روایت در این زمینه ظهور دارد.
نتیجه این است که وقتی روایت بین این احتمالات ثلاثه مردد است، باید به قدر متیقن روایت اخذ کنیم. و قدر متیقن این است که منظور از زیاده، رکعت اضافی باشد که بتوان بر آن عنوان صلاتی مترتب کرد. به عنوان مثال، اگر فردی رکعت احتیاطی میخواند، میگوید که نماز احتیاطی میخوانم. بنابراین، اگر فرد یک رکعت اضافه کند، این زیاده باعث بطلان نماز است. اما اگر رکعتی اضافه نکند، ابطال نماز معلوم نیست.
پاسخ به اشکال
این اشکال مخدوش است و به چند وجه پاسخ داده میشود:
اولاً، وقتی گفته میشود «من زاد فی صلاته»، این زیاده در مقابل نقصان است. اگر کسی بگوید که کسی در نمازش نقصانی وارد کرده است، آیا این نقصان فقط مربوط به رکعت است؟ خیر، نقصان میتواند شامل هر جزئی از نماز باشد؛ چه رکعت، چه غیر رکعت. همانطور که نقصان اطلاق دارد و شامل تمامی اجزاء نماز میشود، زیاده نیز اطلاق دارد. این دو مفهوم در مقابل یکدیگر هستند و اطلاقشان همسان است.
ثانیاً، لازمه فرمایش مرحوم حائری که گفته است «باید زیاده را به رکعت تفسیر کرد و قدر متیقن آن رکعت است»، این است که عنوان زیادی رکعت بهصورت لغوی تفسیر شود. چرا؟ چون رکعت شامل رکوع و سجدتین میشود و هر کدام از اینها بهتنهایی مبطل صلاة است. وقتی رکوع یا سجود اضافی خودشان باعث بطلان نماز میشوند، افزودن یک رکعت کامل (که شامل هر دو است) دیگر معنای مستقلی برای ابطال نخواهد داشت. بنابراین، اینکه بگوییم «من زاد فی صلاته رکعةً» پس باید نمازش اعاده شود، یک عنوان لغوی است که با سایر ادله سازگاری ندارد. بخصوص که وقتی رکوع یا سجود اضافی بهتنهایی باعث بطلان نماز میشود، دیگر افزودن رکعت کامل محلی برای بحث نخواهد داشت.
ثالثاً، گفته شده است که رکعت بر صلاة اطلاق نمیشود. اگر بگوییم «من زاد فی صلاته رکعتاً» و قدر متیقن را رکعت بدانیم، این سخن محل اشکال است. رکعت بدون تکبیرةالاحرام صلاة محسوب نمیشود. برای مثال، حتی نماز احتیاط هم بدون تکبیرةالاحرام نیست. بنابراین، این ادعا که یک رکعت بهتنهایی عنوان صلاة دارد، ممنوع است. چه کسی گفته است که یک رکعت بدون تکبیرةالاحرام بهعنوان صلاة تلقی میشود؟ این مطلب اول کلام است و نیاز به اثبات دارد.
رابعاً، قیاسی که مرحوم حائری انجام دادهاند (که من زاد فی صلاته مانند زاد الله فی عمرک است و زیاده باید از جنس مزید فیه باشد)، قیاس معالفارق است. ایشان گفتهاند همانطور که زیاده در عمر از جنس عمر است، زیاده در نماز هم باید از جنس نماز باشد. اما این قیاس صحیح نیست. بله، در عمر، زیاده از جنس عمر است، اما این به این معنا نیست که زیاده خودِ عمر باشد. عمر عبارت است از دورهای بین دو نقطه زمانی (تولد و مرگ). زیاده در عمر بخشی از عمر است، اما خود عمر نیست. بنابراین، این قیاس صحیح نیست که بگوییم «من زاد فی صلاته صلاتاً» از همان جنس است. اگر بخواهیم چنین قیاسی درست انجام دهیم، باید بگوییم «من زاد فی صلاته جزئاً من الصلاة» نه «صلاتاً».
نتیجه این است که عبارت «من زاد فی صلاته» شامل زیاده در اجزاء صلاة و همچنین شامل اضافه کردن چیزی به عنوان جزئیت نماز میشود. به این معنا که اگر کسی رکوع، سوره یا تشهد را دوتا کند، یا چیزی مانند تکتف (دست روی هم گذاشتن) را بهعنوان جزئی از نماز بیاورد، و قصد جزئیت در نماز داشته باشد، این زیاده موجب بطلان صلاة میشود. بنابراین، اشکالی که مرحوم حائری مطرح کردهاند، با این پاسخها مندفع میشود.