« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1404/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

اقسام نهی/آیا نهی دلالت بر فساد می کند یا خیر؟ /النواهی

 

موضوع: النواهی/آیا نهی دلالت بر فساد می کند یا خیر؟ /اقسام نهی

 

بحث درباره ی این بود که مرحوم صاحب کفایة در مورد قول سوم که قول ابوحنیفة و مَن تبعه باشدوارد تحقیقی شده اند که دو مرحله مورد بررسی قرار دارند:

1)نهی در معاملات:که در این ها قائل به تفصیل هستند که نهی در برخی موارد دلالت بر صحت می کند ودر بعضی از موارد دیگر دلالت بر بطلان می کند.

2)نهی در عبادات:

صاحب کفایة(ره) :برای تبیین تحقیق خودشان در قسم دوم عبادات را به اقسامی تقسیم می کند، عبادات بر سه قسم هستند.

الف)عبادات ذاتیه: عباداتی هستند که برای عبادی شدن نیازی به امر ندارند مثل سجده، رکوع،خضوع بلکه بدون امر هم اگر محقق شوند عبادی هستند.

ب)عبادات فعلیة: به اعمالی می گویند که بالفعل امر دارند ولکن برای محقق شدن عبادی بودن آنها امتثالامر لازم هست مثل صلاة یومیِّة ، حج

ج)عبادات تعلیقیة وعبادات شانیة :مراد از این قسم آن عملی است که الآن وبالفعل امر ندارند ، ولی اگر امر داشته باشند عبادی می شوند، ولکن امر ندارند.

در قسم اول از اقسام عبادات:اینها مقدور مکلف هستند، اعم از اینکه امر به آنها تعلق بگیرد، واینگونه عبادات و لو نهی نداشته باشن از آنجائی که مقدور هستند نمی توانیم بگوئیم با تعلق نهی به آنها ، نهی در آنها دلالت بر صحت آنها می کند.

عبارت صاحب کفایة (ره) نهی در قسم اول عبادات گفته اند مقدور مکلف هست ولی در حاشیة گفته است که ولو قسم اول از عبادات مقدور مکلف است، نمی توان گفت نهی بر فساد آن می کند.

«عبارت صاحب کفایة (ره)»

«وتعلقه بالعبادات بالمعنی الاول وان کان ممکناً الا ان الاثر المرغوب عنها غیر مترتب علیها، بل علی خصوص ما لیس حرام منه»[1]

دلیل دوم صاحب کفایة :این است که نهی دلالت بر مبغوضیت وحرمت کرد،پس حرمت عمل با صحت عمل قابل جمع نیست، پس نهی اگر به قسم .

قسم دوم: در عبادتی که بالفعل امر دارند ولی ذاتی نیستند، حال اگر نهی به عبادات تعلق بگیرد، چون زمانی این عبادات مقدور مکلف هستند که نهی به مثل قیام به عنوان صلاة در مکان غصبی، اما نسبت به قسم سوم که مراد..

"عبارت صاحب کفایة(ره)"

« اما العبادات فما کان منها عبادةً ذاتیة کاسجود والرکوع له تبارک وتعالی ...فلا یکاد یقدر علیه فی شیئٍ وما کان منها عبادةً لاعتبار قصد قربةٍ فیه ، فلا یقدر علیه، وقد عرفتَ انما یکون منهیٌ عنه کان الامر به امر عبادةٍ لا یسقط الا بقصدر القربة»[2]

 


logo