« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1404/08/26

بسم الله الرحمن الرحیم

قول آقا ضیاء عراقی(ره)/فیه اقوالٌ /دلالت نهی بر فساد آن

 

موضوع: دلالت نهی بر فساد آن /فیه اقوالٌ /قول آقا ضیاء عراقی(ره)

 

بحث درباره ی نظریِّة آقا ضیاء عراقی(ره) بود که آیا نهی دلالتبر فساد می کند یا خیر؟ و آیا نهی به کل عبادات تتعلُّق می گیرد یه به جزء عبادات ویا به شرطی از شرائط عبادات ویا بوصف غیر مفارق، وجزء وصف مفراق است؟

در جلسه گذشته در مورد این پنج قسم بحث کردیم که در کدامیک مقتضی فساد هست؟ ودر کدامیک تعلق نهی مقتضی فساد نیست؟

امروز این قسم از نهی را بررسی می کنیم که اگر نهی به جزء عبادت تعلُّق بگیرد مثل خواندن سوره های عزائم دار.

*نهی که به عبادات تعلق می گیرد پنج قسم است:

1)نهی مولوی باشد

2)نهی ارشاد بوجود خللی در جزء عبادات باشد

3)نهی در مقام دفع توهم وجوب بالفعل عمل باشد(یعنی مکلف خیال می کند

4)نهی در مقام دفع مشروعیَّت بالفعل عمل باشد.

5)نهی بخاطر دفع مشروعیت اقتضائی عمل هست،پس هر گاه نهی به جزء عمل تعلُّق بگیرد ایضاً پنج صورت دارد:

*پس اگر نهی مولوی باشد دلالت بر فساد جزء نمی کند مگر در یک صورت که نهی بگوید با وجود منهیٌ عنه خِلَلِی در قصد قربت عبادت

بوجود می آید ، که در اینصورت نهی بر وجود خلل در قصد قربت وفساد آن عبادت می کند که متوقف بر علم مکلف می باشد.

یعنی در مقام دفع توهم اینکه مکلف خیال می کند در عبادتش خللی ایجاد شده است واگر چنانچه نهی به شرط عبادت تعلق بگیرد در اینجا نهی دلالت بر فساد آن شرط نمی کند مگر اینکه بگوئیم که با انجام این شرط نهی دلالت بر فساد می کند، فساد شرط بالمطابقة

وهمچنین اگر نهی تعلق بگیرد بوصف مقارن عبادت مثل نهی قرائت جهریة که اگر نهی مولوی باشد دلالت بر فساد این وصف می کند ولی اگر نهی ارشادی بود دلالت بر فساد می کند واگر چنانچه نهی بوصف مفارق بخورد مثل لاتص فی الغصب ، در اینجا بنابر اینکه اکوان صلاة جزء عبادت هستند، مصلی می تواند دو تا فرض دارد:

1)نهی به یک عنوان تعلق گرفته ولی امر به عنوان دیکری تعلق کرفته (امر تعلق گرفته به صلاة ونهی تعلُّق گرفته به غصب)یعنی یک عمل هست ولی دو جهت دارد که با این وصف بحث وارد در مسئله اجتماع امر ونهی می شود اگر قائل به جواز شدیم و اگر قائل به امتناع شدیم ونهی راهم بر امر مقدم کردیم نهی در اینجا دلالت بر فساد می کند.

2)نهی که بوصف مفارق تعلق گرفته از باب اجتماع امر ونهی نباشد در اینجا چنین نهی را ما باید حمل بر ارشاد بکنیم( و مولوی نیست که حرمت بیاورد)که ما را ارشاد بکند بوجود خلل در عبادت، چنین نهی دلالت بر فساد عبادت می کند .

این تمام فرمایشات آقا ضیاء الدین عراقیست.

"اشکالات بر کلام آقا ضیاء عراقی(ره)"

اشکال اول:ایشان گفت اگر نهی به خود عبادت تعلُّق بگیرد و مولوی باشد دلالت بر فساد می کند وقصد قربت هم مکلف بر

اشکال ما بر ایشان این است نهی که به عبادت تعلق می گیرد نهی حقیقی گاهی اوقات نهی :

اسناد به غیر ماهو له است

اگر نهی به ماهو له تعلق می گیرد لذا نهی الازالة واقعی ونهی .

مناقشه:وقتی نهی نهی حقیقی شد

3)اگر چنانچه نهی در مقام دفع توهم وجوب فعلی

جواب: نهی که برای دفع توهم وجوب بالفعل عبادت باشد

ادامه اشکالات فردا انشاء الله

 

logo