1404/08/24
بسم الله الرحمن الرحیم
قول میرزای قمی(ره)/اقوال در این مساله /آیا نهی دلالت بر فساد منهیٌ عنه می کند یا نه؟
موضوع: آیا نهی دلالت بر فساد منهیٌ عنه می کند یا نه؟/اقوال در این مساله /قول میرزای قمی(ره)
بحث ما در مورد این بود که آیا نهی دلالت بر فساد منهیٌ عنه می کند یا نه؟
اقوالی را ذکر کردیم، رسیدیم به قول میرزای قمی(ره):
ایشان ابتداء مساله نهی به عبادت را به پنج قول تقسیم می کند:ومی فرماید:نهی از عبادات دارای پنج قول است که خود ایشان قول سوم را انتخاب می کند(یعنی نهی در عبادات دلالت بر فساد می کند ولی در معاملات نهی دلالت بر فساد نمی کند)ودلیل این قول سوم: این است که در صورت تعلُّق نهی به عبادت، عبادت مامورٌ به نخواهد بود وفاسد می شود چون فساد وصحت به معنی مخالفت کردن با امر یا موافقت کردن با امر است و وقتی در ما نحن فیه امر نباشد امتثال معنی ندارد که در اینصورت دلالت بر فساد می کند.
امروز اشکال بر میرزای قمی(ره): اشکالات استاد به ایشان جمعا سه تا اشکال) :
1)منهیٌ عنه ومتعلق نهی مامورٌ به نیست و در اینصورت منهیٌ عنه فاسد می شود، ما می گوئیم این بخش از سخن میرزای قمی صحیح نیست چون بنابر قول به جواز اجتماع امر نهی، منهیٌ عنه می تواند مامورٌ به باشد مثل صلاة در مکان غصبی پس منهیٌ عنه می تواند مامورٌ به هم باشد.
جواب دوم: اینکه ایشان فرمودند :صحت در عبادات به معنای موافقت کردن با امر است این بر مبنای متکلمین درست است ولی بر مبنای فقهاء صحیح نیست ، چون بنابر نظر فقهاء صحیح نیست، چون بنابر نظر فقهاء صحت به معنای سقوط اعاده وقضاست ، و وجود ملاک ومصلحت ذاتی عبادت برای صحت عبادت یک کافی نبزرگ است وبدون اینکه عبادت امر داشته باشد با اتیان آن اعاده وقضا ثابت می شود .
3)اینکه میرزای قمی به صورت مطلق فرموده:منهیٌ عنه وقتی مامورٌ به نشد، نهی دلالت بر فساد عبادت می کند، این حرف میرزای قمی در همه جا صحیح نیست وطلاق ندارد.
توضیح ذلک:
اگر چنانچه نهی حقیقی باشد دلالت بر فساد منهیٌ عنه می کند ولی اگر چنانچه نهی مجازی وعَرَضی باشد در اینجا دلالت بر فساد نمی کند ، به عبارت دیگر اگر نهی اسنادش به چیزی به غیر ما هو له باشد دلالت بر فساد نمی کند مثل اینکه باران باریده می گویند: جریَ المیزان در حالی که جریان صفت آب باران است در حالتی که به خود ناودان نسبت داده شده است که به این اسناد به غیر ما هو له می گویند .
پس جریان حقیقتاً مال آب باران است ولی مجازاً به ناودان نسبت داده شده است، در مانحن فیه اگر نهی به عبادت دقیقاً بخورد دلالت بر فساد می کند ولی اگر نهی به صورت غیر ما هو له باشد ومجازی باشد دلالت بر فساد نمی کند مثل کلام مولی: ازل النجاسة عن المسجد فی وقت الصلاة دراینجا بر مبنای اقتضاء امر به شیئ نهی از ضدِّش امر به ازاله به معنای لا تصل وقت الازالة هست در اینجا لا تُصَلِّ نهیش نهی مجازی است.
و وقتی نهی، نهی مجازی تعلُّق گرفت به عبادتی دلالت به فسادش نمی کند، پس اگر نماز خواند وازالة را ترک کرد نمازش باطل است هرچند معصیت کرده است.
پس اینکه میرزای قمی می فرماید:نهی به عبادت مطلقا دلالت بر فساد می کند درست نیست، بلکه اگر نهی مجازی بود دلالت بر فساد نمی کند، بله اگر نهی حقیقی بود دلالت بر فساد می کند.
مختار استاد:نهی اگر حقیقی باشد دلالت بر فساد می کند واگر نهی حقیقی نبود دلالت بر فساد نمی کند.
پس نظریه استاد: قائل به تفصیل هستند.
نظریِّة سوم: (نظریِّة آقا ضیاء الدین عراقی) است، ایشان ابتداء تعلق نهی به عبادات را به پنج قسم می کند و می گوید: همان پنج قسمی که صاحب کفایة برای متعلق نهی گفتند ما هم قبول داریم، حال نهی آنها مولوی باشد، یا ملاک ندارد یا ملاک دارد ولی با مانعی برخورد می کند مثل نهی از صلاة با تکتُّف ویا نهی به خاطر دفع یک توهم از وجوب فعلی نماز هست.
"عبارت آقا ضیاء عراقی(ره)"
فاعلم ان الکلام یقع فی مقامین :الاول: فی العبادات فنقول: ان النهی متعلقٌ تارةً بعنوان العبادة کالنهی عن الصلاة والصوم للحائض واُخری بجزئها کالنهی عن قراءة السور العزائم فی الصلاة وثالثةً بشرطها کالنهی عن التَّستُّر بالحریر و نحوه مثلاً، ورابعةً بوصفها الملازم کالجهر والاخفات والقرائة وخامسةً بوصفه المفارق کالغصبیة لاکوان الصلاة المنفکة عنها ، وعلی التقادیر فالنهی اما ان یکون مولویَّاً واما ارشادیَّاً الی خللٍ فی العبادة اِمَّا لعدم الملاک فیها او من جهة اقتران ملاکها بالمانع کالنهی عن التَّکَتُّف فی الصلاة او من جهة کونه مُخِلَّاً بغیره کالنهی عن الصلاة فی الصلاة مثلاً. واما ان یکون فی مقام دفع توهم الوجوب الفعلی او المشروعیَّة او الاقتضائیِّة فهذه انحاء صور النهی المتعلق بالعبادة ورُبَّما یختلف النتیجه حسب اختلاف الصُوَر فلا بُدَّ حینئذٍ من بیان ما للصورة المزبورة من اللوازم والآثار»[1]
*اینکه هر کدامیک از این صُوَر دارای چه آثاری هست؟ جلسه آینده انشاء الله !