« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1404/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

فیه اقوال/مسئله اصولی بودن یا فقهی بودن این مسئله /مسئله اقتضاء نهی از یک چیز فساد آن چیز را

 

موضوع: مسئله اقتضاء نهی از یک چیز فساد آن چیز را/مسئله اصولی بودن یا فقهی بودن این مسئله /فیه اقوال

 

بحث ما درباره ی این بود که هر گاه نهی به عبادتی ویا به معامله ای تعلُّق بگیرد موجب فساد آن می شود یا نه؟

در ارتباط چند امر را باید قبل از ورود در اصل بحث ارائه دهیم:

امر اول: بحثش گذشت.

امر دوم: آیا این مسئله نهی عن الشیئ هل یقتضی فساده ام لا ؟یک مساله اصولی است یا خیر؟وهمچنین آیا یک مساله عقلی است یا خیر؟

پس امر دوم در طی دو مطلب بیان می شود:

اول:آیا این مساله اصولی هست یا غیر اصولی؟در اینجا باید بگوئیم این مساله یک مساله اصولی هست چون مساله اصولی آن است که دارای دو ملاک باشد،پس اصولی بودن وابسته به بودن دو تا ملاک هست:

ملاک اول:آن مساله اصولی ونتیجه مساله اصولی کبرای استنباط حکم فقهی بشود نتیجه آن مساله اصولی کبرای قیاس حکم کلی فقهی باشد.

ملاک دوم: این مساله اصولی بنفسه وبدون ضمیمه کبرای قیاسِ استنباط قرار بگیرد.

وهر دو ملاک در ما نحن فیه وجود دارد البته بنابر قول به ثبوت ملازمه بین حرمة شیئ وفساد آن شیئ وعدم صحت آن ، باید بگوئیم در ما نحن فیه هر دو ملاک وجود دارد، لذا یک مسئله اصولی است.

مثال: در تشکیل قیاس:

(صغری) :الصلاة فی مکان الغصبی منهیٌ عنه

(کبری): کل منهیٌ عنه باطلٌ که بنابر ثبوت ملازمه است.

(نتیجه):الصلاة فی مکان الغصبی باطلٌ .

پس اولاً مسئله ما بنابر ثبوت ملازمه بین نهی وحرمت وفساد وبطلانِ آن چیز است.

ثانیاً:چیزی به این مسئله اصولی ما ضمیمه نشده است تا کبرای قرار گیرد ، وبه نفسه خودش تنهایی کبری قرار گرفته است.

مطلب دوم: آیا این مساله ما یک مساله عقلی است یا مسئله لفظی است؟

بین اعلام اختلاف نظر هست:

مشهور قائلند که این مساله یک مساله عقلی است .

فحولی مثل صاحب کفایة وشیخ انصاری ، خوئی قائلند:این یک مسئله عقلی است ولو نهی ممکن است از لفظ استفاده بشود ولی در عین حال، اصل این مساله عقلی است چون در این مسئله بحث از وجود وعدم وجود ملازمه بین حرمت ونهی از چیزی وفساد آن شیئ می شود.

پس ولو نهی ممکن است از دلیل لفظی استفاده شود ولی این یک بحث عقلی است.

پس قول حق این است که این مسئله یک مسئله عقلی است.

نکته مهم:مسائل عقلی دو قسم هستند: ملازمات عقلیة مستقلِّة

ملازمات عقلیة غیر مستقلة

*مستقلة: این است که برای ترتُّب نتیجه فقط حاکم به آن عقل است ونیازی به کمک گرفتن از غیر عقل نیست مثل حسن وقبح عقلی مثل :الظلم قبیحٌ والعدل حسنٌ.که حکم به حُسن وقبح ظلم عقل است بدون ضمیمه چیز دیگری.

 

اما غیر مستقلات عقلیة:قضایای هستند که خود عقل مستقلاً حاکم آنها نیست بلکه یک ضمیمه ای لازم دارد که عقل به کمک ضمیمه نتیجه گیری می کند: مثل:مقدمه واجب در مثال حج البیت لمن استطاع الیه سبیلا ( یا به عبارت دیگر الحجُّ واجبٌ) که عقل می گوید بین وجوب حج و وجوب مقدمه آن مثل مشی وطیِّ طریق و....ملازمه وجود دارد.

پس بین وجوب مقدمه ووجوب ذی المقدمة اگر ملازمه باشد یک بحث عقلی است ولی جزء مسائل عقلیِّة غیر مستقلِّیه.

یا مثل مثال ضدِّ که آیا امر به یک شیئ یقتضی حرمة ضدِّه ام لا؟

مثلاً مولی امر می کند بازالة نجاسة از مسجد وقت الصلاة که ضدِّ ازاله خود صلاة است که بحث از ملازمه در اینجا یک بحث عقلی استنباطی ضمیمه وکمک روایاتی که در آن مولی امر می کند بازاله نجاست عن المسجد وقت الصلاة.

که ثبوت وعدم ثبوت ملازمه می شود یک بحث عقلیِّة غیر مستقلِّیة .

پس بحث ما یک بحث عقلی غیر مستقلة است، حال سوال این است مطرح می شود که پس چرا غالب اصولیون این بحث را در مبحث الفاظ ذکر کرده اند که اگر عقلی است پس چرا در مبحاحث الفاظ آمده؟

جواب: دراین مسئله چندین قول وجود دارد:

1)نهی از شیئ با بطلان آن شیئ ملازمه دارد.

2)نهی وحرمت چیزی اقتضاء ندارد بطلان وفساد آن چیز را.

3)تفصیل بین عبادات ومعاملات، اگر نهی وحرمت به عبادات تعلق بگیرد حرام است وعبادت باطل است ولی در معاملات اگر نهی تعلُّق گرفت حرام است ولی باطل نمی کند.

4)این مسئله مرکب ازعقلی بودن ولفظی بودن است (این نظر امام (ره) در کتاب تنقیح)

5) قول شاذ ونادر:این مسئله یک مسئله لفظی است فقط. واصولیون برای اینکه بتوانند جواب لفظی بودن این مسئله را بدهند این مسئله را در مباحث الفاظ آورده اند والا این یک مسئله غیر مستقلات عقلیة است.

توضیح قول امام (ره) در تنقیح :لزومی ندارد که این مسئله را منحصردر عقل محض یا لفظی محض کنیم.

«عبارت حضرت امام(ره) در تنقیح الاصول»

«و الظاهر أنّها لا عقليّة محضة، و لا لفظيّة محضة، بل هي مركّبة منهما، و لا ضرورة لجعلها إمّا عقليّة و إمّا لفظيّة، فيُعنْونُ البحث بما ذكرناه، و حينئذٍ يمكن الاستدلال بالدليل اللفظي و العقلي معاً»[1] .

اشکال بر نظریِّة مرحوم امام(ره):همانگونه که عرض کردیم ممکن است برای اثبات نهی وحرمت از ادِّلِّة اجتهادیِّة استفاده شود وادلِّة اجتهادیِّة یا لفظیِّة هستند یا لُبِّیِّة مثل اجماع ،عقل،سیره و.....ولکن در این مساله ما از مدرک نهی وحرمت بحث نمی کنیم ،بلکه ورود نهی بر چیزی را مفروغٌ عنه می دانیم، بلکه بحث اصلی ما در اینجا بودن ملازمه وعدم ملازمه بین نهی وحرمت وبین فساد وبطلان.

مدرک سخن امام این بوده که نهی گاهی از لفظ وگاهی از عقل استفاده می شود ، در حالتی که ما بحث از مدرک نهی نمی کنیم بلکه مفروغٌ عنه می گیریم وبحث اصلی ما ملازمه وغیر ملازمه است که یک بحث عقلی صرف هست .

امر سوم انشاء الله فردا.

 


logo