« فهرست دروس
درس خارج اصول استاد عبدالمجید مقامی

1404/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

ثمره حکم خروج؟/حکم خروج از مکان غصبی؟ /اجتماع امر ونهی فی شیئ واحد

 

موضوع: اجتماع امر ونهی فی شیئ واحد/حکم خروج از مکان غصبی؟ /ثمره حکم خروج؟

 

بحث ما در مورد ثمره حکم خروج بود که گفتیم ثمره در مورد صلاة ظهور پیدا می کند، آراء مختلفی را درباره صحت وعدم صحت صلاة حین الخروج بیان می کردیم.

رسیدیم به نظر محقق نائینی(ره) :از قول مرحوم شاگرد ایشان مرحوم محقق خوئی نقل کردیم:

مرحوم نائینی(ره) بر اساس یک مبنای حکم صلاة را هم بیان کردند:فرمودند:خروج واجب است و مامورٌ به است ولو واجب شدنش به حکم عقل باشد، ودر مورد حکم صلاة در حین خروج می فرمایند:صلاة در حال خروج است مطلقاً چه ما قائل به امتناع اجتماع بشویم چه قائل به جواز شویم، پس مرحوم نائینی(ره) در اصول الفقه وقتی حکم به وجوب خروج دارند وگفتند خروج محبوب مولی خواهد بود، ما باید حکم به صحت صلاة بکنیم.

چون مرحوم نائینی (ره) معتقدند که عنوان تخلیه منطبق بر حرکات خروجیّة وصلاة متحدند با همدیگر ،خود به خود مانعی از صحت صلاة وجود نخواهد داشت، چون اگر بنا برد مانعی باشد مبغوض بودن حرکات خروجیِّة است، در حالی که این حرکات محبوب مولی هستند ،فقط باید صلاة را حین خروج با ایماء واشاره انجام داد، چون اگر بخواهد این شخص توقُّف کند ونماز بخواند مسلماً غصب بیش از حد اضطرار انجام می دهد ولی نماز با ایماء واشاره حین خروج محبوب با مولی است.

پس به نظر ایشان صلاة کاملاًصحیح است چه جوازی بشویم وچه امتناعی.

جواب استاد به نائینی(ره): در کلام ایشان مناقشه وجود دارد:اولاً:تخلیه منطبق بر عنوان غصب نیست، بلکه تخلیه حتی ذی المقدمة برای خروج نیست، پس نه عنوان تخلیه بر خروج منطبق می شود،چون فقط عنوانغصب منطبق بر حرکات خروجیِّة است ونه تخلیه ذی المقدمظ برای خروج است، چون تخلیه ذی المقدمه برای کون در مکان مباح است،پس تخلیه ملازم با کون در مکان مباح است.

ثانیاً:حرکات خروجیَّة چون عنوان غصب برآنها منطبق است چگونه معقول است که محبوب مولی باشد؟ لذا فرمایش ایشان قابل پذیرش نیست.

*بعد از بیان آراء مختلف درباره صلاة؟

مختارنا در این باب: بر اساس مبانی که قبلاً پذیرفتیم :

مبنای اول: ما در باب اجتماع قائل به امتناعِ اجتماع شدیم ومعتقدبودیم که تعدد عنوان موجب تعدد معنون نمی شود

مبنای دوم:بر خروج فقط عنوان غصب منطبق است.

بر اساس این دو مبنا می گوئیم :خود اتیان صلاة در حالت خروج،گرچه بیان حکم شاذ ونادری است، مسئله چند صورت دارد:

1)اگر شخصی بدون سوء اختیاروارد مکان غصبی شد این دو فرض دارد:

الف)وقت وسیع باشد و امکان خروج در مکان غصبی را هم دارد.در اینجا بلا شک خروج حتمی است ونماز را در مکان مباح اقامه کند و نمی تواند حتی به صورت ایماء واشاره در حین خروج صلاة را انجام بدهد ، چون اگر توقُّف کند ورکوع وسجود واقعی را انجام دهد مستلزم غصب بیشتر است که این حرام است.

واگر بخواهد حین خروج با ایماء واشاره انجام دهد، انجام دادن عمل اضطراری بجای عمل اختیاری است در حالی که عمل اضطراری مرتبه نازله از امر اختیاری است و تا زمانی که می شود مرتبه عالیه را انجام داد،انجام مرتبه نازله جائز نیست.

ب)اگر وقت ضیق باشد ویا اگر وقت ضیق نباشد ،امکان خروج وجود ندارد در اینصورت در حین خروج صلاة را انجام دهد،بلاشک صلاتش صحیح خواهد بود البته با ایماء واشاره

2)اگر غاصب با سوءاختیار وارد در مکان غصبی شود ووقت وسیع باشد وامکان خروج در وقت وسیع هم امکان داشته باشد، در اینجا حق ندارد نماز را در حال خروج ولو به صورت ایماء واشاره انجام دهد، چون صحت صلاة در اینمورد مانع دارد، چون حرکات خروجیة مبغوض مولی میشود وباطل می شود

3)ولی اگر بسوء الاختیار وارد شد ولی وقت ضیق بود

در این وجه دوصورت تقسیم می شود:

الف)امکان خروج نیست پس مضطر است صلاة را حین خروج انجام بدهد ، که اگر به صورت ایماء واشارة انجام دهد عقاب ندارد ولی اگر با توقف انجام داد عقاب دارد صلاة صحیح است ولی احتیاطاً باید نماز را قضاء کند.

ب)امکان خروج هست ، که در اینصورت صلاة در این مکان باطل است ولو با ایماء واشاره

 

logo